زیرآبی رفتن های اصلاحات چی ها و اصولگرایان علیه همدیگر!

0
553

طی بیست و هشت سال گذشته، که سید علی خامنه ای در مقام عظمای!!! رهبری انقلاب سیاه اسلامی جا خوش کرده است. بعد از برگزاری هر دوره از مراسم انتخابات ریاست جمهوری در رژیم دغلکاران اسلامی، رئیس جمهور جدید پیش از آن که به طور رسمی کابینه اش را تشکیل بدهد. بر این منوال عمل می شد، که چند تن از اعضای کابینه جدید، از جمله وزرای اطلاعات، کشور، امور خارجه، دفاع و فرهنگ و ارشاد اسلامی با تبادل نظر با رهبری معین می شدند. اما برای گزینش وزرای کابینه دولت دوازدهم، آخوند حسن روحانی جهت هر چه بیشتر سوراندن رقبای اصولگرای خویش، به حیله جدیدی دست زده، که تا در جریان چنین عملکردی به نوعی دیگر، ته مانده امید اصولگرایان را خاکستر کند و بی اعتبار سازد!

به همین خاطر، روحانی تصمیم دارد؛ که این بار همه گزینه ها را با همآهنگی رهبری انتخاب نموده و حکم شان را صادر کند. موضوعی که نه فقط مورد اعتراض برخی از تندرو های اصولگرا، بلکه تعدادی از نمایندگان مجلس، حتی نمایندگان اصلاح طلب نیز قرار گرفته است!

علی مطهری نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، این کار روحانی را مورد اعتراض خویش قرار داده و به وب سایت فراکسیون امید مجلس، در باره این اقدام حسن روحانی گفته است: ” روش ایشان که قبل از ارائه اسامی پیشنهادی کابینه به مجلس، اعلام می کنند که این اسامی خدمت مقام رهبری ارائه شده کار درستی نیست. و باعث می شود، امکان اظهار نظر در باره این گزینه ها محدود شود. “!

علامرضا حیدری از اصلاح طلبان حاضر در مجلس نیز گفته است: ” اگر نمایندگان مردم در مجلس، بنا به وظیفه قانونی به بعضی از وزرا رأی مخالف بدهند؛ توجیه و بازتاب این عمل، در برابر تأیید رهبری چه خواهد بود؟ ” ؛ پیش تر نیز عبداله ناصری از اصلاح طلبان نزدیک به دولت گفته بود: ” حسن روحانی برای انتخاب کابینه دیداری با رهبری خواهد داشت. اسحاق جهانگیری هم در این رابطه گفته بود؛ حسن روحانی در مورد انتخاب کابینه اش، دیداری با ارکان نظام خواهد داشت!

ناگفته نماند، که اصولگرایان به تکاپو افتاده اند؛ که برای به دست آوردن تکه ای از ” نمد کابینه ” دولت دوازدهم، علیه اقدام نوظهور رئیس جمهور، که می خواهد اسامی اعضای کابینه جدید خود را، ضمن مشورت با رهبر و با همآهنگی خامنه ای به انجام برساند. پیش از اعلام نهائی اسامی کابینه جدید رئیس جمهور، تغییری اساسی در کنش های اصولگرانه خویش به وجود بیاورند. در این رابطه محمد باقر قالیباف شهردار تهران، پیشنهاد ایجاد ” نئو یا به قول خودش نو اصولگرایان ” را داده است. وی همچنین به پیروی از سخنان تفرقه آمیز سید علی خامنه ای، و صدور حکم زبانی او در مورد ” آتش به اختیار ” بودن بسیجیان بی ترمز و دانشجویان حزب اللهی، با بیان این که تغییر اساسی کنش جریان اصولگرائی جزء مطالبات امروز است؛ تأکید کرد: ” این مهم زمانی اتفاق خواهد افتاد؛ که شما امیدوارانه، فعالانه و آتش به اختیار وارد صحنه شده، منتظر اقدامات از بالا به پائین در جریان اصولگرائی نباشید. زیرا تحلیل رفتار بعد از انتخابات بعضی از دوستان نشان می دهد؛ تصمیم گیری در این مورد در رأس جریان همچان دچار اختلال است. ” !

به گزارش تسنیم محمد باقر قالیباف شهردار تهران در نامه ای، با اشاره به این که به این باور رسیدم، که ” تغییر اساسی در نحوه  کنش جریان اصولگرائی ” ، یکی از مطالبات اصلی امروز شما جوانان مؤمن و دلسوز انقلاب و کشور است؛ تأکید کرد که اصولگرائی باید با حفظ مبانی و ارزش های انقلابی جمهوری اسلامی، حرکت در راستای ” نو اصولگرائی ” را هر چه زودتر آغاز کند. بخش هائی از متن نامه قالیباف خطاب به جوانان انقلابی جمهوری منفور اسلامی:

جوانان انقلابی و دلسوز ایران عزیز، در ماه های گذشته بسیاری از شما به صورت حضوری و غیر حضوری، با من از دغدغه های جدی خود در باره آینده کشور و انقلاب سخن گفتید. این شور و شوق و احساس مسؤلیت تحسین برانگیز شما مرا بر آن داشت؛ دست به قلم برده و برخی نگرانی های خودم را با شما و مردم عزیز ایران در میان بگذارم. پایان رقابت های انتخاباتی، به معنای فراموش کردن ناکارآمدی های دولت مستقر، یا نادیده گرفتن برخی خطاهای دوستان جبهه انقلاب نیست. نا کارآمدی در حل معضلات اقتصادی، گذران زندگی همراه با آرامش خاطر را، برای بسیاری از مردم، روز به روز دشوارتر می کند. و این در حالی است که عده ای می خواهند، برای فرار از مسؤلیت و پاسخگوئی، هرگونه انتقادی را با نسبت دادن به رقابت های انتخاباتی نادیده گرفته و کم اهمیت جلوه دهند. هر زمان که به سودشان باشد، به رقابت های انتخاباتی ارجاع می دهند؛ و هر زمان که به ضررشان باشد، می گویند رقابت ها تمام شده است!

قالیباف در ادامه نامه اش خطاب به جوانان کشور نوشته است: ” برادران و خواهران عزیزم، این انقلاب با تکیه بر شور و انگیزه جوانان پیروز شد؛ و این نظام با فداکاری آنها بقای خود را تضمین کرد. در ادامه راه نیز جز تکیه بر جوانان در انجام کارهای بزرگ و ماندگار نیست. و یکی از کارهای بزرگ، جسارت ” خود انتقادی ” و متحول کردن اصولگرائی، بدون تضعیف این جریان در مقابل رقیبی است؛ که اصلی ترین هنر آن، تزریق ترس مصنوعی به جامعه، به قصد فراموش کردن وعده ها و نا کارآمدی هایش است. “!

…… امیدوارم دیگر دوستان مسؤل و اثرگذار، در جبهه اصولگرائی، این پیام و درخواست شما را، برای ایجاد این تحول بزرگ و ضروری را بشنوند و بدانند ” خود انتقادی ” و تغییر نشانه قوت است نه ضعف. این مهم زمانی اتفاق خواهد افتاد، که شما امیدوارانه، فعالانه و آتش به اختیار وارد صحنه شده، و منتظر اقدامات از بالا به پائین در جریان اصولگرائی نباشید.” !

الزامی است به این نکته توجه داشته باشیم؛ که تحریک نمودن جوانان مملکت از سوی اصولگرایان، جهت ایجاد شدن نا أمنی در جامعه، و به وجود آوردن مشکلات اساسی برای دولت حسن روحانی و اعضای کابینه جدید وی، در مورد ناتوانی او در اداره کردن سراسر کشور است. تا با خشمی که جوانان آتش به اختیار در اجتماع پدید می آورند؛ دولت نتواند بدون دست زدن به خشونت های متقابل، هیچ کاری از برنامه های خودش در این دوره را پیش ببرد. سپس آقایان به راحتی بتوانند؛ به دلیل ضعف های موجود در دولت دوازدهم، رئیس آن را به مجلس احضار نموده و مورد استیضاح قرارش بدهند!

خدای شان به هر دو سوی این قضیه شوم و قدرت پرست و سودجو درون حاکمیت جنایت پیشه شان، آنقدر بدتری بدهد؛ که جوانان میهن پرست و مبارز و آخوند ستیز ایرانی، از چنین اختلافات میان اشغالگرایان مملکت شان، بهترین استفاده های ممکن را بنمایند؛ و همچنان که این تازی تباران بدون هویت و بی سر و پا بر سر همدیگر می کوبند؛ تا قدرت بیشتری را به دست بیاورند. مردم شریف ایران بتواند، با برپا کردن آتش پر شراره مضمحل ساختن حکومت پلید اسلامی در کشورشان، به سرنگون کردن کاخ اهریمنی ایشان پیروزی بیابند؛ و آرمان سی و نه ساله خود و هم میهنان آرزومند شان را تحقق ببخشند. زیرا که ” در ناامیدی بسی امید است؛ و پایان شب سیه سپید است.” !

محترم مومنی

 

مقاله قبلیسالگرد درگذشت شاهان ایرانساز پهلوی بر ایرانیاران تسلیت !
مقاله بعدینخست وزیر عراق: همه پرسی غیرقانونی است و با اقلیم کردستان همکاری نخواهیم کرد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.