دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
جنبش نوبرخاسته زنان افغان كه طي نهايي شدن منشور حقوق زنان تجلي يافت، مرا شگفت زده و حتي ذوق زده كرد، آن گونه كه احساس كردم تا در حق اش چيزي ننويسم، آرام نخواهم شد.
امروز كه پيشرفت علم و تكنولوژي را در تمام عرصه زندگي مي بينيم، اما هنوز مطالبات مردم پيرامون حقوق انساني شان، چندان تغيير نكرده و بسياري از آن ها همان است كه طي سده ها و حتي هزاره هاي گذشته نيز مطرح بوده و هنوز مبارزه براي آن ادامه دارد، اين اهميت و هويت مسائل حقوق بشري را نشان مي دهد كه اختياري و مبتني بر گزينش انسان هاست و مبارزه اي است به درازناي تاريخ. و آگاهي زنان نسبت به حقوق شان و به تبع آن مبارزات زنان براي كسب حقوق شان بي شك يكي از بزرگترين عرصه هاي اين زندگي و مبارزه در تاريخ بوده و هست. انقلاب دوم خاورميانه بر عليه نه تنها استبداد مذهبي كه جهان بيني جاهلي حاكم بر اذهان مردان، با حركت زنان كليد زده شد و مشخصاً زنان تونس پيش قراولان آن بودند (و هنگامي كه شاديشان را از رسانه ها مي ديدم تنها اشك هاي ديدگان بود كه پاسخ بي اختيارم بود) و سپس امواج آن بر عليه اسلام نفرت و خشونت، از زنان به تمامي آحاد جامعه در منطقه رسيد و تندروهاي اسلام گرا (نه اسلاميون انسان مدار) را در همه جا ساقط يا منزوي كرد و حالا نيز اين زنان افغان هستند كه جنبش مردمي بر عليه افكار جاهلي طالبان و اسلام گرايان قبيله اي را راه انداخته اند و خواهيم ديد كاري را كه مردان افغان در طول نيم قرن با توپ و تفنگ نتوانستند بكنند و بر فلاكت و فقر و كشتار و خشونت افزودند، زنان با انقلاب نرم و انساني شان در جامعه افغانستان نهادينه خواهند كرد، گرچه آن زماني در حد يك دهه را بطلبد، اما اينك آغاز شده است و سر ايستادن ندارد.
حامد كرزاي بي غيرت، از زنان افغان ياد بگيرد كه براي انجام كارهاي مفيد و موثر در جامعه نياز نيست تا با مقام هاي سياسي و امنيتي كشورهاي ديگر ساخت و پاخت كرد و براي هر تصميمي رشوه گرفت و پس از آن كه برادرش را طالبان جاني شهيد كردند، در كمال بزدلي براي گرفتن امان از آنان، از ايشان به عنوان “برادران طالبان” نام برد و حقوق زنان افغان را با ايشان معامله كرد. حامد كرزاي با اين رفتارهاي رياكارانه و پست و خفت بار ثابت كرد كه نوعي مثالي از “سياستمداران پست فطرت” و “بزدل” در خاورميانه است كه زمان بيرون كردن شان با اردنگي رسيده است. محض اطلاع كرزاي نيز گفته باشم، او بابت اين دلقك بازي هايي كه اين اواخر بيرون آورد، بهايي بس سنگين خواهد پرداخت و خواهد ديد، آناني كه بابت اين خيمه شب بازي به او وعده ها دادند، نخواهند توانست كمكي به حالش كنند و شمارش معكوس براي آن را از هم اينك مي تواند شروع كند.
باري، زنان افغان به شكلي داوطلبانه شروع به تشكيل نهادهايي براي فعاليت و تعامل به منظور اول آگاهي رساني به زنان افغان و به خصوص آناني كه به سبب فقر فرهنگي در مناطق دور افتاده نسبت به حقوق انساني شان واقف نيستند و سپس فعاليت در حوزه حقوق بشر و حقوق زنان و مذاكره با مردان براي لحاظ حقوق زنان در همه زمينه ها و خلاصه حضورشان در مذاكره با طالبان -تا اين مردان نباشند كه حقوق زنان را به طالبان بفروشند، به عرصه آمده اند. واقعيت اين است كه زنان افغان همچون زنان در همه جوامع، بخشي بزرگ از روح زندگي و صلح را در تمام طول تاريخ در خانه و كاشانه فراهم مي آورده و مي آورند. زنان و به خصوص مادران، اجاق خيمه در صحراي زندگي اند و بدون آنان ما مردان، خانه و كشانه مان را نيز تبديل به ميدان جنگ مي كرديم و بخش بزرگي از فداكاري ها و گذشت هاي زنان نسبت به ستم مردان در خانه، براي حفظ كانون خانواده در اين فضاي زنده و زندگي و دوري از درگيري به خصوص براي فرزندان است که متأسفانه بارها و بارها مورد سوءاستفاده مردان قرار گرفته است. ما گيلاني ها ضرب المثلي داريم كه مي گويد: بچه از مادر يتيم مي شود، نه پدر. از دست دادن پدر، گرچه خلايي در زندگي است، اما مادر عاقبت جاي فقدان پدر را نيز پر مي كند، اما پدر هر چقدر كامل باشد تنها مي تواند جاي پدر را پر كند و نه جاي مادر را (و نگارنده خود آن را با تمام وجود حس كرده است و يكي از كساني است كه از كودكي، مادرش با پر كردن فقدان پدر، هم برايش مادر شد و هم پدر) .حتي در سرزمين هايي همچون افغانستان كه از وضعيت بسيار اسفناكي رنج مي برند، مبارزه مثبت شان به همراه مدارا و مماشات همواره ادامه داشته، اما اينك دريافته اند كه ديگر صرف مدارا كافي نيست و وقت آن رسيده كه مبارزه اي (جهاد حقيقي) را نيز در اتحاد با يكديگر بر عليه اين ستم مردان آغاز كنند. زنان افغان بدانند كه در راه اين مبارزه حقيقي شان با جهل، ظلم و زورگويي تنها نيستند و علاوه بر قلب هاي تمام زنان جهان و بخش بزرگي از مردان، حمايت هاي سازماني و رسمي كشورهاي غربي را با خود دارند، چون مدت زماني است كه آنان به جاي كمك به جهادي هاي افغان، كمك و بهبود وضعيت زنان افغان را در پيش گرفته اند و خواهيد ديد كه فعالان زن در ساير كشورهاي خاورميانه و به خصوص آناني كه بهار عربي در ايشان پيروز شده و كشورهايي كه اصلاحاني جدي را در دستور كار گذارده اند، با شما خواهند بود و پيگيري مطالبات را در همه عرصه ها دنبال كنيد كه ما نيز با رهبري شما بدنبال تان خواهيم آمد.
اما از اين جاي سخنم با طالبان، بخش بزرگي از جهادي هاي افغان، آناني كه ظلم در حق زنان را به نام دين و اسلام تحميل مي كنند و به خصوص مرداني است كه در كمال بي ناموسي براي كنار آمدن با افكار طالباني، حقوق زنان را مي فروشند. از هم اينك برايتان نكته اي را روشن كنم. افكار جاهليت عرب 1400 سال پيش را كه پيامبر اسلام براي باطل كردن شان آمد، حالا شما همان ها را به نام اسلام انجام مي دهيد. به فرموده پيامبر اسلام، زن سرور (سيده) خانه است و بايد باشد. اما شما زنان را به نوكران و حتي بردگان خانه بدل كرديد كه در برخي از كشورها حتي با حيوانات چنين رفتارهايي نمي كنند. در زمان پيامبر چون فقر و بي سوادي و ناداني بي داد مي كرد، آن توصيه ها بر اساس “رحمت” در عربستان گسترش يافت، اما امروز كه ديگر دانش و آگاهي عمومي از طريق آموزش و رسانه ها و اينترنت عالم گير شده، ديگر حجت بر همگان تمام شده و از اين سبب، برحسب “عدالت” با شما رفتار خواهد شد. اگر از كارهاي جاهلي تان و به خصوص ستم تاريخي تان نسبت به زنان افغان دست كشيديد، خوشا به حالتان كه در آخرين فرصت، در زمره توبه كنندگان و نجات يافتگان خواهيد بود، ولي اگر به آن اعمال سابق تان ادامه داديد، كاري به اين ندارم كه با آمريكا يا دولت افغانستان يا هر نهاد قدرت ديگري قرارداد صلح امضاء كردديد يا حتي ساخت و پاخت كرديد، رهايتان نمي كنم و براي مجازات كساني كه به نام دين جنايت كردند و اصرار مي ورزند، به “اسم اعظم” سوگند ياد كردم و كاري به سرتان خواهم آورد كه “در افسانه ها بنويسند و هزاره ها سينه به سينه نقل كنند” و تا انجام اين رسالتم آرام نخواهد گرفت. حجت تمام.