زمين يا زمان در نبرد سوريه؟ نبردي با شرايط اسفنجي

0
170

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

در سوريه طرف هاي درگير دركي متفاوت از ميدان رزم، اهداف و دستاوردهاي آن دارند و اين، نبردها را هم چنان بلاتكليف نگه داشته است. اسد مي جنگد، چون راه بازگشتي براي خود باقي نگذاشته است. روسيه از اسد حمايت مي كند، تا زماني كه دست بهتري براي معامله با غرب پيدا كند. حزب الله لبنان مي جنگد، چون به همراه تنها متحدش، ايران كاملاً تنها و منزوي در منطقه مانده است و براي خود آينده اي روشن نمي بيند. نيروهاي مالكي و شبه نظامي عراقي در سوريه مي جنگند، چون به مالكي وعده در مسند قدرت ماندن داده شده و شبه نظاميان عراقي، مواجبي مزدوري دريافت مي كنند و خلاصه ايران، حامي اسد مي ماند، چون ملايان و پاسداران ايران تصور مي كنند كه همه چيز را با زور و پايبندي به زور مي توانند بدست آورند، حتي خداوند را!؟ مردم سوريه مي جنگند، چون نه تنها از استبداد خسته شده اند، بلكه جانيان اسد هيچ راه ديگري به جز آن برايشان باقي نگذارده اند. ارتش آزاد سوريه مي رزمد، چون زماني كه در ارتش اسد بوده، با چشمان خويش جنايتي ديده كه وجدان شان را راحت نگذاشته است و رزمندگان سوري مي جنگند، چون برخي ازآنان، دفاع از طرف مظلوم را يك وظيفه انساني و برخي يك وظيفه ديني براي خود مي بينند.

در نقطه مقابل، آمريكا شاهد بهترين سناريوها براي خود در سوريه بوده، بدون آن كه حتي يك سرباز آمريكايي در جنگ بميرد؛ حكومت اسد را نامشروع و فاقد حاكميت يافته، حزب الله و سران بسياري از پاسداران ايران را در سوريه هلاك شده ديده و بيش از 12 هزار نفر از نيروهاي القاعده و بعضاً از سران تحت تعقيب شان (از جمله شخصي كه بن لادن دوم خوانده مي شد) تنها در اين مدت در سوريه كشته شده اند؛ چيزي كه در تمام اين سال هاي نبرد پس از يازده سپتامبر، آمار تلفات وارده به تروريست ها حتي به گرد آن هم نمي رسد. از منظر غرب، اسد مدت هاست سقوط كرده و اگر كسي تاكنون به او خبر نداده، مشكل اوست و غرب به دقت بدنبال آن است تا حزب الله و به خصوص ايران در محاصره اقتصادي را در سوريه زمين بزند. چون هر ماه كه مي گذرد، حكومت ايران ناگزير است كه حقوق ارتش و مزدوران اسد را به دلار بپردازند و حالا حزب الله لبنان و مزدوران عراقي نيز بدان ها اضافه شده اند. هزينه سلاح هاي خريداري شده از روسيه توسط سوريه را نيز ايران مي پردازد و علاوه بر آن، تجهيزات و سلاح هايي كه مستقيم از ايران به سوريه بايد هزينه شوند. وضعيت اقتصادي رژيم اسد نيز مدت هاست كه وخيم است و ايران ناگزير به تزريق پول يا به شكل بلاعوض يا وام به سوريه است و اين در حالي است كه حلقه تحريم هاي آمريكا و متحدان اش هر روز به ايران تنگ تر مي شود و همين حالا تأثير آن بر اقتصاد كشور، بازار ارز و مردم به شدت ناراضي ايران كاملاً روشن است و مدام شرايط را وخيم تر مي سازد. در كنار اين ها، حزب الله نيز با حمايت هايش از اسد و جنايت هايش در نخستين ماه هاي نبرد سوريه، افكار عمومي عربي را باخت و پس از در اولويت گذاشتن منافع اسد نسبت به لبنان، دولت ائتلافي اش سقوط كرد و با دخالت مستقيم نظامي در هفته هاي اخير در گرداب سوريه دارد دست و پا مي زند تا غرق شود؛ از نظر تلفات انساني و تجهيزاتي، مادي و معنوي، دولتي و مردمي سوخته است.

مسئله اصلي اگر از منظر اسد و حاميان اش و همين طور رزمندگان سوري “زمين” است، از منظر استراتژيست هاي آمريكا و غربي “زمان” است. سوريه به قيفي بدل شده كه چون گردابي تروريست هاي همه جاي دنيا را به سوي خود مي كشد و چه بهتر كه آنان را با نيروهاي اسد، حزب الله و پاسدار ايران درگير مي سازد و جنگ اگر با تصرف تمامي مناطق حكومت اسد و شهرها پايان يابد، يعني مجازات اينان پايان مي يابد؛ پس براي تداوم آن مسأله نه زمين، بلكه زمان است كه تداوم شكست دشمنان آمريكا بدست يكديگر را رقم مي زند.

جالب آنجاست كه پاسداران و حزب الله و نيروهاي مزدور اسد آنقدر ناشي اند كه هنوز متوجه نيستند، چرا آمريكا عجله اي براي گرفتن مناطق بيشتر توسط ارتش آزاد سوريه ندارد و صبورانه منتظر نشسته تا عامل زمان، حساب كار اسد و حاميان اش را كف دست شان بگذارد. آن گاه تداوم جنگ براي تصاحب زمين تنها به معني تلفات بيشتر براي دشمنان آمريكا خواهد بود و جالب تر آن كه نيروهاي حامي اسد كه از نظر نفرات به شدت در مضيقه هستند، بدنبال تسخير زمين هستند و آن به شدت بر تلفات انساني شان مي افزايد و اين هم گواه روشن ديگري كه حتي دروس نظامي شان را نيز درست ياد نگرفته اند. از طرفي، اين خريد زمان بدون هزينه نبوده و آمار تلفات انساني و مردم سوريه را نيز بالا برده و همين طور مايحتاج ضروري و كمك هاي پزشكي و دارويي؛ پس آمريكا و غرب ميزان كمك هاي انساني و پزشكي را هر چه بيشتر بالا مي برند.

علاوه بر اين ها، نبرد در سوريه حالت اسفنجي پيدا كرده و درست همچون يك اسفنج كه به ميزان مشخصي اگر آب به آن اضافه كنيد، آن را جذب كرده و تغيير حجم نمي دهد، نبرد در سوريه با تغييراتي محسوس از نظر نيروهاي انساني و تجهيزات در تغيير كفه ترازو به نفع ديگري، تغيير محسوسي نمي كند و براي پيروزي قاطع يك طرف بر ديگري، به يك ارتش با قابليت هاي بسيار بالاتر نياز است. يعني برخلاف تصور نادانان ايراني و حزب الله، افزايش نيروهاي انساني و تجهيزات اسد در سوريه نتيجه جنگ را تغيير نمي دهد. شما مي بينيد كه مدت هاست كه از تصرف يك منطقه به عنوان پيروزي استراتژيك ياد مي شود، اما پس از مدتي يا آن منطقه كامل بدست نيروهاي اسد نمي افتد يا تغييري در موازنه جنگ نمي دهد؛ اوائل از نبرد حلب به عنوان پيروزي استراتژيك ياد مي شد، سپس دمشق و اخيراً القصير؛ اما نيروهاي اسد نتوانسته اند در هيچ يك از آن ها پيروزي معناداري يابند و نبردها همچنان فرسايشي بين دو طرف در جريان اند و بيشتر به نظر مي رسد كه براي شكست بن بست جنگ در ذهن شان نياز به آن دارند تا چنين تصور كنند كه هر پيروزي پيش رو سرنوشت جنگ را تغيير داده و تعيين مي كند! از آن عجيب تر، طرح اين ادعاست كه تصرف مناطق بيشتر موجب مي شود تا هر طرف دست بالاتري در مذاكرات داشته باشند! مگر دو كشورند كه با هم مي جنگند كه تصرف بيشتر مناطق، موجب گرفتن امتيازات بيشتر شود!؟ در يك كشور سوريه براي انتقال قدرت توسط نيروهاي دولتي با نيروهاي مردمي وارد جنگ شده اند و مثلاً تصرف مناطق بيشتر موجب مي شود كه رزمندگان و مردم سوريه بپذيرند تا اسد در حكومت باقي بماند؟ چون بخاطر تصاحب زمين هاي بيشتر نيست كه مردم و رزمندگان سوري بر عليه اسد مي جنگند، بلكه مي جنگند چون از كشتار و آورگي و تجاوز و شكنجه از رژيم اسد، زندگي شان نبود شده است. اين كه تصرف مناطق بيشتر موجب دست بالاي يك طرف مي شود، تصوري است كليشه اي كه در مورد وضعيت سوريه صدق نمي كند.

اما طرف مقابل شان حسابي حرفه اي است و تا زماني كه تداوم جنگ دشمنان اش بر عليه هم به نفع اوست، اجازه مي دهد تا طرف ديگر به پيروزي هاي ذهني اش ادامه دهد و زماني بفهمد كه چه بر سرش آمده كه ديگر خيلي دير شده باشد؛ حتي ممكن است آمريكا بپذيرد كه اسد تا سال 2014 بر سر قدرت بماند، با اين هدف كه جنگ طرف هاي درگير در سوريه با خسارات بيشترشان ادامه يابد. چون وقتي اوباما نمي خواهد به ايران حمله نظامي كند، بايد به طريقي آن را از دست يابي به سلاح هسته اي ناتوان يا منصرف سازد و فشار تحريم هاي اقتصادي با افزايش تصاعدي كمك هاي مالي و مادي به رژيم سوخته اسد و حزب الله، بهترين گزينه براي زمين زدن ايران و حزب الله براي اوباماست. مهمتر از همه، اوباما برگ هاي سرِ حكم اش را پيش خود نگاه داشته تا هر وقت كه نيروهاي حامي اسد بخواهند به پيروزي هاي غافلگير كننده اي بر عليه رزمندگان سوري دست يابند، آن ها را رو كند: حملات كوبنده موشكي و از راه دور كه تمامي مراكز قدرت اسد را با خاك يكسان مي سازد. آن درست مثل اين است كه در بازي ورق، يك طرف “برگ هاي سر حكم اش” را از ابتدا اصطلاحاً “لازم” نمي كند و نزد خود نگه مي دارد تا در حالي كه پيروزي اش قطعي است، مي گذارد بقيه برگ ها بازي شوند و در آخر بازي است كه آنان را روي ميز مي گذارد و در طول اين مدت از “زمان” خريده شده استفاده مي كند.

مقاله قبلینصب دوربین در خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقاله بعدیملاحظاتي پيرامون برخي از نام ها و مناطق در ايران زمين
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.