همه چیز در حال انجمادی کشنده، در مقطع برودت یک حاکمیت در حال انتقال، که بدون هدفی معین و اساسی آغاز گشت؛ در حال خمودگی ره می سپارد. تحول از یک حاکمیت استبدادی به سوی دموکراسی، هیچگاه تحولی سریع نبوده است. دموکراسی واقعی، فقط به معنای انجام شدن انتخابات نیست؛ بلکه مستلزم پدید آمدن فرهنگ سیاسی مدارای با آن، و احترام قائل شدن به حقوق اقلیت ها و نهادهائی است؛ که حاکمیت قانون را اجرا می کنند. و این مهم، نیازمند دارا بودن آمادگی لازم برای برگزاری انتخابات آزاد هم می باشد؛ حتی اگر نتیجه آن، همه شرکت کنندگان در آن انتخابات را راضی ننماید. در این صورت خواهد بود، که گزینش مفهوم دموکراسی برای همگان را می توان بها داد و آن را پذیرفت؛ چرا که حقوق اکثریت هر جامعه ای، متشکل از حقوق اقلیت های موجود در آن می باشد. بنابراین، چنانچه در پس از برگزاری مراسم یک انتخابات آزاد، جهت گذر نمودن از گذار یک حکومت استبدادی به سوی دموکراسی، نتیجه بیرون آمده از پایان آن انتخابات، برای چند گروه کوچک با شکست همراه باشد؛ بر اساس دارا بودن فرهنگ سیاسی موجود در قاموس دموکراسی، آنها نیز باید شکست منتج از نتیجه انتخابات انجام شده را بپذیرند؛ و به آن احترام گذشته و عمل بکنند!
ساخته شدن عبارت ” بهار عربی ” اگر نه همیشه، بلکه در این مقطع تاریخی از عمر کشورهای موجود در جهان، موضوعی ناشناخته و اسم بی مسمائی بوده است. در سال 2011 میلادی، که دنیا با این عبارت آشنا شد، چنین به نظر می رسید که مردم بسیاری از بخش وسیعی در منطقه خاورمیانه، در حال رهانیدن خودشان از جمود یک زمستان بسیار سرد و طولانی، به سوی بهاری دل انگیز با هوائی دلچسب، جهت برخورداری از فضای دموکراسی در کشورشان گشته اند. و این بیان کننده معنای ارزشمندی بود که می توانست بگوید، مردم از مطیع محض بودن عاصی شده اند؛ و با بیدار شدن ایشان در هنگام رخ دادن ” بهار عربی ” از یک خواب زمستانی، در تلاش هستند که اطاعت محض را با به اثبات رساندن حقوق شهروندی مساوی با یکدیگر، درون جوامع خودشان معاوضه کرده، و خویشتن را از زندان استبداد به وادی آزادی در یک حکومت دموکرات برسانند!
چنین شد که یکباره، به فاصله چند ماه، مردمان کشورهای تونس، سوریه، مصر و یمن، بر آن شدند که با آفرینش ” بهار عربی ” در میان خویش، خواسته های آزادی طلبانه خود را به گوش دولتمردان کشورهای شان برسانند؛ و پس از حدود چهل سال محرومیت از حقوق شهروندی مساوی در قالب اکثریت آحاد جامعه، ننگ مطیع محض بودن را از چهره اجتماعی خویش بزدایند؛ تا حکومتی برخاسته از پایگاه دموکراسی را در میهن شان به وجود بیاورند. هدفی که بهارانه آغاز گشت و به زمستانی غیر قابل تحمل رسید!
در کشور سوریه که همچنان با آتش اشتیاق مردم برای دسترسی به آزادی شعله ور است؛ نه فقط هزاران نفر کشته و مجروح گشته و از دیار خویش آواره شده اند؛ بلکه با عدم توافق رئیس جمهور این کشور، جهت دست کشیدن از ماندن در حاکمیت، با افزایش حملات کشنده دولتی ها علیه ملت به پا خاسته آنجا، خطر آغاز شدن جنگ داخلی، این کشور و ملت آن را تهدید می کند!
در تونس و یمن، پس از مدتی تشنج و حضور مردم در خیابانهای این دو کشور، که مایل بودند حاکمان مستبد را از حیطه اختیار براندازند؛ و برای دست یافتن به حقوق مساوی شهروندی، برای خودشان کاری بکنند. با آنکه خسارات جانی فراوانی در این رابطه به مردم وارد گشته بود؛ اما به دلیل توافق رهبران مخالفان با دولتمردان حاکمیت کنونی این کشورها، به صورت ظاهر همه چیز آرام گشته است. حال کی دوباره این تاول چرکین سر باز بکند و خون بریزد؟ در حال حاضر چیزی مشخص نیست!
اما در مصر که شهروندان آن با همتی جانانه، حکومت استبدادی چهل ساله حسنی مبارک را ساقط نمودند؛ پس از یک سال که رئیس جمهور جدید این کشور < محمد مرسی > نشان داد که مایل است یک رژیم مذهبی بدون منطق دیگری همانند جمهوری ننگین اسلامی در ایران را، در کشور مصر بنا بگذارد؛ باری دیگر مردم مصر به خیابانها ریختند، تا که … : ” علاج واقعه را قبل از وقوع آن ” کرده باشند!
با به ثمر رسیدن نتیجه چندین روز در خیابان ماندن ملت مصر، و سرنگونی حاکمیت نوپای محمد مرسی، اکنون که حکومت در حال انتقال مشغول آماده کردن یک کابینه مناسب برای اداره کردن کشور است؛ از گور متجاوزان ممهور به مهر خونخواری دگماتیسم مذهبی بدون حاکمیت دموکراسی، شعله هائی برخاسته که دوباره مردم مصر را از تلاشی که برای زدودن روش مستبدانه مذهبی کرده بودند؛ مأیوس سازند و امید ایشان را در سرمای زیر درجه انجماد خودکامگی اسلامگرایان اخوان المسلمین به برودت غیر قابل تحمل برسانند؛ و بهار عربی آنان را، قبل از شکوفا شدن گلهای آزادی بر شاخسار درختان راست قامت آنجا، وارد فصل همیشه سرد زمستان بکنند!
امری که نه فقط خواسته سلفی ها و متجاوزان اخوان المسلمین است؛ بلکه نفوذ انکار ناپذیر تدابیر شیطانی سران حکومت تبهکار جمهوری اسلامی در این کشور، و نیز مصلحت اندیشی های کشورهای قدرتمند در منطقه، از جمله چین کمونیستی و روسیه نیز می باشد!
چرا که اگر مردم مصر به پیروزی کامل برسند، و بتوانند یک حاکمیت دموکرات را در کشورشان پدید بیاورند؟ در آن صورت فاتحه حکومت جنایت پیشه آخوندی در ایران نیز خوانده خواهد شد؛ و این یک شکست آشکار برای دو کشور روسیه و چین در منطقه خاورمیانه خواهد بود. امری که فقط زیان مالی را برای آنها در بر نخواهد داشت؛ بلکه حقارت شکست سیاسی ایشان در جهان، برای رهبران و سیاست گزاران ایشان دردناک تر است!
همین موارد ایجاب می کنند که آنها، با علم به این حقیقت که مردمان ساکن در کشورهای موسوم به جهان سومی، همیشه از کنش های همدیگر الهام می گیرند؛ با به وجود آوردن زمستانی غیر قابل تحمل در ” بهار عربی ” ، در فکرند تا جلوی پیشرفت کردن این امر را بگیرند؛ شاید در این رهگذر، بتوانند منافعی را که همواره در پی آن هستند را، از رسیدن به نابودی برهانند؛ و خویشتن را همچنان در پایگاه آقائی نمودن در منطقه حفظ نمایند!
تابستان 2572 آریائی هلند
محترم مومنی روحی