در هر کجای جهان امکان دارد اتفاقاتی رخ بدهند. در بیشتر دفعات، گاهی این رویدادها دارای عوامل انسانی هستند؛ بعضی اوقات نیز علل آسمانی و غیر مترقبه عامل به وجود آمدن چنین رویدادهای شومی می باشند. در صورت نوع دوم، بسته به چگونگی موقعبت جغرافیایی یک سرزمین، سوانحی طبیعی مانند زلزله و سیل و طوفان و ریزش بهمن و امثال اینها جریان می یابند؛ که نسبت صدمات و آسیب هایی که به ساکنان آن منطقه وارد می آورند. شرایط مقیاس و میزان وخامت و سنگینی آن بلایای آسمانی برآورد می شود. در ایران به خاطر موجود بودن گسله های فراوان زلزله آفرین در اعماق زمین های کشور، امکان بروز زمین لرزه های با درجات ریشتری بالا زیاد است. با علم به این حقیقت، وقوع زمین لرزه چه سهمگین و پرخطر باشد؛ و چه سبک و کم خطرتر، چنانچه از قبل پیش بینی بشود؛ امکان مقابله با خطرهای احتمالی آن وجود خواهد داشت. ولی اگر این مهم جلوتر در نظر گرفته نشود؛ مقابله با آن بسیار سخت و در حالت های استثنایی ناشدنی است!
در جریان طغیان آب دریاها و رودخانه ها، و یا ریزش بهمن (سرازیر شدن حجم سنگینی از خروارها برف از روی کوه های مرتفع به سوی دره ها و یا بر سطح دشت هایی که آن کوهها روی آنها استوار گشته اند.) و نیز جاری شدن سیل های سریع و ویرانگر، با مشاهده جزر و مدهای متواتر و پشت سرهم، می توان از حجم زیاد آب دریاها و اقیانوس ها تشخیص داد؛ که بروز طوفان یا گردباد دریایی یا رودخانه ای زیاد است. پیش بینی کردن ریزش بهمن هم شدنی است. موقعی که در یک زمستان سخت و طاقت فرسا، ریزش برف زیاد در مناطق کوهستانی، جای هیچ اعجابی را باقی نمی گذارد؛ تردید نمودن در ریزش بهمن در آن بخش از مملکت، به هیچوجه سنجیده و عقلایی نیست. مگر آن که کارشناسان مربوطه، با ارایه دادن دلایل علمی تثبیت شده ای، بتوانند در این رابطه، امر ریزش بهمن یا عدم آن را اثبات نمایند!
در ایران تا آنجایی که نگارنده به خاطر می آورم؛ چندین مورد زلزله های مهیبی رخ داده اند. که نزدیک ترین آنها، زلزله بسیار مخرب شهر زنجان و توابع آن در چند سال پیش است. که آثار دهشتناک آن همچنان باقی است. اگر کمک های مردمی در این باره نبود؛ معلوم نمی شد که تا کنون، دولتمردان سنگدل و بدون مسؤلیت رژیم جهنمی اسلامی، چگونه می توانستند همین مقدار اندکی که مردم کشور به هم میهنان زلزله زده خود کمک نموده اند یاری برسانند!
هنوز بسیاری از نقاط تخریب شده به وسیله آن زمین لرزه خوفناک، رنگ بازسازی و مرمت را به خود ندیده اند. اما در عوض اوگاندا دارای بیمارستانی پنجاه تختخوابی مجهزی گشته است. که توسط این یاران اهریمن در جمهوری بدنام و ایران برباد ده جمهوری ننگین اسلامی، به مردم آنجا ارمغان گشته است. ولی در رویداد اخیر(بروز سانحه زلزله هفت ریشتری در غرب ایران)، که به گفته منابع موثق خبری، فقط در استان کرمانشاه ۴۰۷ کشته و هزاران زخمی بر جای گذاشته است. همینطور در قصرشیرین و برخی دیگر از شهرهای استان کردستان، از جمله در سقز و بانه و پاوه و….. ، تعداد زیادی از هم میهنان مجروح گشته اند؛ و عده فراوانی نیز جان شان را از دست داده اند. رنج آور تر اینست، که مردم بیچاره و ستمدیده این شهرها، بدون یاری مسؤلان حکومتی و دولتی رژیم جانی و تروریست پرور آخوندی، ناگزیرند که با دست خود و اشک ریزان، اجساد عزیزان خویش را از زیر آوار بیرون بیآورند!
کاری که افراد بدون داشتن رابطه خونی و فامیلی و خانوادگی با این آسیب دیدگان و جان باختگان نیز، به سختی و با محنت زیاد انجام می دهند. چه رسد به کسانی که ناگزیرند؛ تا که اندام بی جان عزیزان خودشان همچون همسران و فرزندان و پدر و مادر و خواهر و برادر و بقیه نزدیکان خود را، با محنت فراوان از زیر توده های چوب و سنگ و شیشه و آهن و ….. بیرون بکشند. چند سالی از پیش فروش کردن خانه های تعاونی مسکن مهر می گذرد؛ زلزله اخیر به ساختمان های آماده تحویل به خریداران مسکن مهر را هم به گونه ای تخریب نموده است. که جز دیوارهای نیمه ویران و سقف های فرو ریخته، چیزی از آن باقی نمانده است!!!
باید از این نامردمان دروغپرداز و جنایتکار پرسید: « آیا واقعا چنین ویرانه هایی را می خواستید به خریداران ساده دل آنها تحویل بدهید؟» ؛ آیا آنهمه سر و صدایی که در این باره به پا کرده و مردم را چاپیده اید؛ جهت تحویل دادن این خرابه ها به خریداران این بیغوله ها، که با یک زلزله هفت ریشتری، آن هم در زمان در دسترس بودن بهترین تجهیزات ساختمانی به چنین سرنوشتی دچار گشته اند. را به ایشان و سایر هم میهنان نشان بدهید؛ که تا به چه اندازه فریبکار و دروغگو و پشت هم انداز و نادرست و ریاکار و جلاد تشریف دارید؟!
ننگ تان باد که فقط در پر رویی و قساوت قلب و شقاوت پیشگی و جنایتکاری، در میان همه مردم گیتی سرآمد و بی رقیب و یگانه اید!
محترم مومنی