دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
گروگانگيري اخير تعدادي از مرزبانان ايران توسط گروه هاي مسلح بلوچ كه از فرط ظلم و تبعيض نسبت به مردم بلوچ و ساير اقوام و اقليت ها به جان آمده اند، حقايق بسياري را آشكار ساخت كه هم چهره و هويت واقعي رژيم را باز عيان ساخت و همين طور وضعيت واقعي حتي گروه هاي مسلح عليه رژيم را.
نخستين نكته آن بود كه رژيم همچون اسارت تعدادي از پاسداران بي ناموسش در سوريه، از چهره ضحاكي خود، بيرون آمد و چهره مهربان و ملايم به خود گرفت؛ چون اينك ريشش گرو بود. ناگهان يادش افتاد كه «همه ما مسلمان هستيم» و با واسطه و ميانجيگري از ديگران خواست تا زندانيان و گروگان ها را آزاد كنند. اين دو چهره رياكارانه رژيم را ما ايرانيان در مقاطع مختلف به ياد داريم كه دقيقاً نوع مثالي اش را در دجال كبير و انقلابيون زيردست اش از پيش انقلاب به وضوح و به كرّات ديديم كه وقتي ارتشيان ايران در قدرت بودند، گفتند ارتش برادر ماست و درون لوله هاي تفنگ ارتش گل گذاشتند و از كانال هاي مختلف ارتباط با ارتش به آنان قول دادند كه در صورت بي طرفي، نه تنها خطري تهديدشان نمي كند كه حتي مي توانند در سرنوشت كشور با انقلابيون سهيم باشند. اما به محض اين كه ارتش اعلان بي طرفي كرد، همه را گرفته و فله اي تيرباران كردند. وقتي كه در خارج بودند، نه تنها انواعي ارتباط با غربي ها داشتند و وعده و وعيدهاي مختلف در همكاري دادند و حتي از دولت كارتر كمك مالي كلان دريافت كردند، ولي به محض اين كه به ايران آمدند، چون آفتاب پرست رنگ كه خوب است، ماهيت عوض كردند و همان كارمندان كارتر را در سفارت آمريكا گروگان گرفتند و آمريكا را هم شيطان بزرگ خواندند و گفتند كشور را از كفار به گروگان گرفته اند. علت تغيير رفتارشان نيز همين بود كه مردم ايران را چون اسير جنگي به غنيمت گرفته بودند و آنان را چون اسيران در گروگان داشتند. پيش از رسيدن به قدرت به مردم انواع قول ها دادند و مثلاً در دولت آينده شان، همگان را در همه فعاليت ها آزاد اعلام كردند و حتي تفتيش عقايد را ممنوع شمردند. اما تا به قدرت رسيدند همان دجال كبير در تلويزيون ظاهر شد و با زهرخندي معنادار (انگار كه كسي را فريب داده باشيد و حالا داريد چهره واقعي تان را بروز مي دهيد؛ و دجال يعني اين) گفت هر كسي در خانواده و دوستانش، ديگري را لو دهد. كار دخالت در زندگي خصوصي مردم را در همه عرصه هاي اجتماعي به غايت خويش رساندند؛ از محيط كار تا توي پارك و وسط خيابان؛ و حتي وقتي زن و شوهري را با هم در خيابان دستگير مي كردند و پس از ديدن شناسنامه شان كنف مي شدند، مي گفتند به خاطر عدم ايجاد شبهه با هم در خيابان ظاهر نشوند!؟
حالا بار ديگر اين چهره كثيف عيان بازآفريني شد. در حالي كه در كمال بي مسئوليتي براي همان گروه هاي گروگانگير بلوچ پيغام دادند كه ما كسي را معاوضه نمي كنيم و هر كاري مي خواهيد با گروگان ها بكنيد و دولت پاكستان نيز با اعلام اين كه رژيم ايران اصلاً پيگير وضع گروگان ها نيست، بر آن صحه گذاشت؛ از علما و اهل سنتي كمك خواستند كه از دستگيري و بازجويي، ممنوع الخروجي شان و انواعي فشارهاي امنيتي مدت زيادي نمي گذرد و حتي در مقابل تعويض چند شخص حكومتي با افراد محلي در اداره امور بلوچستان، امساك به خرج مي دادند، اما اينك در كمال وقاحت و بدون كوچكترين بي شرمي دست گدايي به سوي آنان دراز كردند و در دروغي آشكار طي اعلاميه اي، انواعي از دستگاه هاي حكومتي را در آزادي شان شريك شمردند. تا بشناسيد ايشان را كه در توصيف صدام به تازگي گفته بودند كه انسان پستي بود كه چون به قدرت رسيد، به هيچ كس رحم نكرد، دقيقاً فرافكني كردند و خودشان از همان صدام نيز پست تر و پست فطرت تراند. مزدوران شان حتي خانواده هاي روزنامه نگاران و فعالان مدني را كه در خارج فعاليت مي كنند، در ايران گروگان مي گيرند و تهديد نيز مي كنند كه آن را رسانه اي نكنند.
اما اهل تسنن بدانند كه در قلب همه مردم جاي داشتند و اينك نيز بيش از گذشته جا باز كردند و ثابت كردند كه ما ايرانيان، جملگي پاره هاي يك تن ايم كه توسط رژيم پاره پاره مي شويم و بدانند كه در آينده نزديك، نقشي پررنگ در سرنوشت ايران زمين خواهند داشت (برخلاف مزدوران رژيم كه نمي دانند چه قرار است بر سرشان بيايد) و حتي همان گروگان گيرها پس از يك عمل غيرانساني -كشتن يك تن از گروگان ها، پس از گفتگو با بزرگان اهل سنت از تصميم شام منصرف شدند و ثابت كردند كه آنان جانيان بالفطره همچون مزدوران رژيم ايران نيستند و تنها از ستم به جان آمده اند.