یکی از مسائلی که در مورد به پا خیزی مردم ایران، جهت دست یابی به آزادی های فرد و اجتماعی خودشان مطرح می نمایند؛ نداشتن رهبر مبارزاتی، برای هرگونه حرکات اعتراضی به مسؤلان جنایتکار رژیم سفاک آخوندی است. بسیار شنیده ایم، که مردم درون کشور مطرح می کنند؛ که عدم برخاستن ایشان، جهت دستیابی به آرمان های ملی و میهنی، بخصوص بازگرداندن آزادی های مدنی خودشان به درون جامعه، نبودن شخصی در پیشاپیش حرکت دسته جمعی آنها، به سوی مسیر آزادیخواهی و تلاش برای سرنگونی رژیم اشغالگر آخوندی است!
بفرمائید، این هم یک رهبر مبارزاتی دلیر و آزاده!
بانو گوهر عشقی، مادر سالخورده جوان ناکام، زنده یاد ستار بهشتی، که در زیر شکنجه های نوکران آخوندهای اهریمن تبار، به کام مرگی زودهنگام فرستاده شد. تا کنون بارها و بارها، در برنامه های مختلف مراسم یادبود فرزند عزیز و ناکام اش، با شجاعت و بی پروائی هرچه تمام تر، بدون واهمه از ستمگری های آخوندهای حکومتی، با رشادت خاص خودش در مقابل تمامی میکروفون های گزارشگران رسانه های گروهی، آنچه که لازمه ی بیان شدن بوده را مطرح نموده است. کاری که تا کنون، کمتر کسی از فامیل زندانیان سیاسی و خانواده های اعدامی های جان باخته هم انجام نداده اند!
این بانوی دلاور، در مقابل مأموران امنیتی رژیم دجاله ها، و نماینده دادستانی حکومت خودکامگان، با فریادهای دادخواهانه خویش در خیابان محل سکونت خانم نرگس محمدی، هنگامی که این فعال حقوق بشری، توسط مأموران درنده خوی رژیم اسلامی دستگیر و به سوی زندان اوین برده می شد؛ چنان با شهامت، و با از خودگذشتگی خاصی، برای جلوگیری نمودن از بازداشت خانم محمدی، با فریاد و فغان دادخواهی می کرد؛ که گوئی این فرزند خود اوست که به حق وی تجاوز شده، و برای محاکمه به زندان افکنده می شود!
وقتی که یک بانوی سالخورده و داغدیده، اینهمه توانمندی دارد؛ که در برابر زورمداران حکومت منفور اسلامی، از حق یک هم میهن خودش دفاع بکند. توان آن را هم خواهد داشت، که مانند یک رهبر مبارزاتی، علیه حکومت ظالم پرور و جانی آفرین اسلام ناب محمدی، حرکت کند و مبارزان نستوه را، برای رساندن به آزادی هائی که حق مسلم ایشان است؛ با هدایت نمودن آنها به سوی این هدف مقدس رهنمون بشود!
دلیل مهمی برای این مورد دارم. سردمداران رژیم آخوندی، که بدون تردید از تمامی پیام های معترضانه بانو گوهر عشقی آگاهی دارند. به ویژه در مراسم سالگرد شادروان ستار بهشتی، که هم آقای نوریزاد و هم خانم محمدی در آنجا حضور داشتند؛ و بیشتر رسانه های خبری پارسی زبان درخارج از کشور، بسیار به آن پرداخته بودند. سران این رژیم رو به سقوط و تباهی، به درستی می دانند که اندیشه های مردم آزادیخواه ایران، در مورد جمهوری فناتیک اسلامی، و دست اندرکاران آن چیست؟ ولی چون بانو گوهر عشقی را، در آن حد از توانمندی سیاسی و بضاعت جسمی نمی دانند؛ که تا بیمی از کنش های ایشان به خودشان راه بدهند. هرگز نمی توانند تصور بکنند؛ که به دیر هنگام نخواهد کشید، که همین بانوی سالخورده، پرچم رهبری ملت در بند ایران را به دست گیرد و مردم میهن ما را به سرمنزل آزادیخواهی های خودشان برساند!
محترم مومی