محمد نوری زاد، این نویسنده و هنرمند منتقد در این نامه به مواردی پرداخته که هر یک به تنهایی فساد در سپاه و جنایاتشان را ثابت می کند. نوری زاد در جائی نوشته است: آقای روحانی نیک ترازهمه ی ما می داند: فرمان ورود به فاجعه وکشتارسال ۸۸ اگرچه با بیت مکرم و طراحی جناب آقا مجتبی خامنه ای بوده اما عامل و مهندس این فاجعه جناب طائب وسرداران سپاه بوده اند. همین اکنون نیز، جمعی ازمردان سیاسیِ ما درزندان سپاه اسیرند. حالا کاری به زندانی شدن آقای میرحسین موسوی وهمسرش وجناب کروبی نداریم که مستقیماً با نفوذ سیاسی واطلاعاتی وامنیتی سپاه انجام پذیرفته است.
متن کامل نامه محمد نوری زاد را که در وب سایت وی منتشر شده، در ادامه می خوانیم:
آقای روحانی درمجمع سالانه ی فرماندهان سپاه، برای انجام ” پروژه های بزرگ وملی” دست بدامان سپاهیان شد، و رسماً از سرداران سپاه درخواست کرد که درپروژه های بزرگ وملی دخول کنند. این سخن ودرخواست آقای روحانی را می شود اینگونه آراست: دست دولت برای انجام پروژه های بزرگ وملی تهی است واحتمالاً بهمین خاطراست که جناب ایشان به ریسمان قطورسپاه چنگ برده تا به سرداران بگوید:
۱- دست ما را بگیرید و با جاری کردنِ رطوبتی ازدریا دریا دارایی های حتماً حلالِ خود ما را دربرون رفت ازاین باتلاقی که خودتان زیرپای مردم ومملکت فرش کرده اید همراهی کنید.
۲- آقای روحانی با این دعوتنامه ی رسمی ودولتی، به سرداران سپاه می گوید: اگرولع کارکردن وبلعیدن دارید، لااقل شأن و”کلاس” خودتان را حفظ کنید وازسرفروبردن به کارهای کوچکی که شما را در ردیف بی سروپایان وهرزگان اقتصادی جای می دهد پرهیز کنید. ویعنی: آقایان سرداران، کارمی خواهید؟ پول درشت می خواهید؟ خب رسماً به خودم مراجعه کنید وسراغ تأسیس پی درپی شرکت های کاذب واقماری واسکله ها ومبادی غیررسمی وقاچاق لوازم آرایش و پزشکی ودارویی وبرقی وکامپیوتری ویخچال وفریزرو دیگ زودپز و واردات کامیونهای مخوف چینی وسواری های غیراستاندارد وهزاراقلام جوراجور وسرفروبردن به معادن و تصرفِ زمین های ملی وبدون صاحب واینجور کارهای دون شأن تان نروید. واین که: سهام هایی مثل سهام مخابرات هم اگرخواستید به خودم مراجعه کنید. چه کسی بهترازشما؟ خلاصه اگر به همه ی اینها هم مشتاقید، ازدرداخل شوید نه ازپنجره.
۳ – آقای روحانی بخاطرشناختی که اززیروبالای سپاه دارد، بشدت ازاین تشکیلات نظامی اقتصادی سیاسی اطلاعاتیِ ترسناک می هراسد وازاین که سرداران سپاه درکارش بپیچند و ازهرگوشه برای او وبرای کابینه اش سندی ومدرکی و فاجعه ای و مرافعه ای و بلبشویی سامان دهند پرهیز می کند. آقای روحانی نیک می داند که: چه او تعارف بکند وچه نکند، سرداران سپاه به کارهای بزرگ وملی دخول خواهند کرد. پس چه بهترکه خود آقای روحانی پیشدستی کند و رسماً آنان را به انجام پروژه های تریلیاردی دعوت کند تا هم سرِ سرداران گرم این کارهای بزرگ باشد و کارهای کوچک را برای دیگران باقی بگذارند وهم آقای روحانی بخاطر واگذاری این پروژهای بزرگ، درجای دیگر بتواند امتیازکی ازآنان اخذ فرماید.
۴ – وحتماً بخاطرپروارشدن بیش ازاندازه ی شرکت های اقماری سپاه وندادن فرصت به دیگران، اساساً شرکت های خصوصیِ داخلی دراندازه ای نیستند که بتوانند نیم نگاهی نیزبه سمت کارهای ملی وبزرگ بیندازند. معتدقدم: ما وشما نیز اگربجای آقای روحانی بودیم حتماَ دست به دامان همین سرداران سپاه می بردیم تا بیایند وسنگی برسنگی بگذارند یا سنگی ازپیش پای مردم بردارند.
شما تجسم کنید اگرپا به پای مدیران وسرداران کلت به کمربسته ی سپاه که بدون رعایت مقررات قانونی به بلعیدن دارایی های کشوربسیج شده اند، شرکت های خصوصی نیز امکان رقابت وحضوردرعرصه های ساخت وساز می داشتند، اکنون آقای روحانی درکنارسرداران سیری ناپذیرسپاه، رقبای دیگری نیز می دید واحتمالاً یک نیم نگاهی نیز به آنان می انداخت. ناچاری است دیگر، چه می شود کرد؟
آقای روحانی درهمین دیدار رو به فرماندهان سپاه فرموده اند: “……. بنده شایعاتی را که راجع به سپاه درحوزه ی اقتصادی مطرح می شود اصلاً قبول ندارم……….” دراین یک جمله ی کوتاه دوتا کلمه هست که مرا سخت مفتون وشیدای خود کرده است. یکی ” شایعات” است و دیگری ” اصلاً”.
این شیدایی را می شود به اینگونه بخش بخش کرد:
۱ – احتمالاً در وادیِ حقوق ودرس ودانشگاه وتجربیاتی که آقای روحانی پشت سرگذارده، “شایعات” مفهوم دیگری دارد که ما بخت برگشتگان وغارت شدگان وزمین خوردگان ازآن مطلع نیستیم.
۲- وشاید آقای روحانی به آیه ی ” واذا مرّوا با للغو مرّوا کراماً ” که می رسد، همه ی غارتگری های سپاه را شایعات وسخن لغو پنداشته و با کرامت ازکنار آن عبورمی فرماید.
۳ – این سخن آقای روحانی بیش ازآنکه محمل کیاست وسیاستی باشد حتماً درراستای تحمیق مردمی است که ازایشان سخن درست می طلبند. چرا که این مردم دراین سالها بقدرکافی به حقارت وغارت مبتلا بوده اند وظرف صبوری شان تحمل شکست بیشتری ندارد. تلقی و اطلاقِ شایعه به دزدی ها وقاچاقچی گری های سپاه، بیش ازآنکه به رام کردن سرداران بی آبرو منجرشود، به سمتِ تحمیق مردم خیزبرمی دارد. آقای روحانی نباید فراموش کند که: مردم می فهمند وازکسانی که اصراربرتحمیق آنان دارند متنفرند.
آقای روحانی دربخش دیگری ازسخنان خود، سپاه را از ورود به امور سیاسی برحذر داشته که البته این سخنِ شایسته وقابل اعتنایی است وما بابت این توصیه کلی سپاسگزارایشانیم. منتها با این تفاوت که خود آقای روحانی نیک ترازهمه ی ما می دانند: سپاه اگر آب می خورد به اشاره وبه خواست بیت مکرم است. ما این سخن آقای روحانی را می گذاریم به حساب لطیفه ی ” به درگفتن ودیوارشنفتن”. که یعنی ای حضرت آقا، بهتراست دست این بچه ها را ازامورسیاسی واطلاعاتی وامنیتی بیرون بکشید تا ما یک نفسی تازه کنیم وببینیم با این دولت اعتدال چه خاکی می شود برسرکرد.
آقای روحانی نیک ترازهمه ی ما می داند: فرمان ورود به فاجعه وکشتارسال ۸۸ اگرچه با بیت مکرم و طراحی جناب آقا مجتبی خامنه ای بوده اما عامل و مهندس این فاجعه جناب طائب وسرداران سپاه بوده اند. همین اکنون نیز، جمعی ازمردان سیاسیِ ما درزندان سپاه اسیرند. حالا کاری به زندانی شدن آقای میرحسین موسوی وهمسرش وجناب کروبی نداریم که مستقیماً با نفوذ سیاسی واطلاعاتی وامنیتی سپاه انجام پذیرفته است.
بازایشان درهمان نشست افاضه فرموده اند که: “……. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سپاه جنگ نیست. بلکه سپاه صلح وآرامش درکل منطقه است……” که البته ما این سخن جناب ایشان را نیزبحساب لطیفه ای درمجاورتِ “تجاهل العارف” می گذاریم واصلاً نیزبه حضورنظامی سپاه پاسداران درافغانستان وعراق وسوریه ودخالت مستقیمش درکشتارمردم این کشورها وبویژه درسوریه اشاره نمی کنیم.
درپایان به این سخنِ طنزآقای روحانی اشاره می کنم وازادامه ی این بحث فرساینده درمی گذرم. ایشان فرموده اند: سپاه، محبوب دل هاست. دردل مردم، با مردم، ودرکنارمردم است.
محمد نوری زاد
بیست وهفتم شهریور سال نود ودو – تهران