دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
اوكراين مدتي است كه دچار تعارض قطبي شده است و در دوران انقلاب نارنجي نيز تقابل دوقطبي شديدي را تجربه كرده بود و با توجه به ماهيتي كه اوكراين از آن برخوردار است، اگر اوكرايني ها –مردم و سياستمداران- راه اجتناب از اختلاف به سوي تعارض را نياموزند، در آينده اوكراين مي تواند بارها و بارها تكرار شود. چون اوكراين كشوري است با دو هويت متفاوت روسي و اروپايي كه راه نجات اش لغزيدن به سوي يك قطب و ناديده گرفتن قطبي ديگر نيست، بلكه تركيب توامأن و به موقع از هر دو بعد است؛ به طوري كه به جاي تهديد “درگيري هاي ملي”، به سوي فرصت “بهره مندي از امكانات فراملي روس ها و اروپايي ها” در جهت “منافع اوكرايني” هاست. آن همچون پرچم شان است كه از همنشيني دو رنگ آبي و زرد در كنار يكديگر پديد آمده و نه جانشيني يكي به جاي ديگري.
كشورهايي چون اوكراين كه اختلافات و گوناگوني ها در آن ها عارضي نيستند، بلكه از هويت شان نشأت مي گيرد، برحسب كنش ها و واكنش هاي شان ممكن است با دو سرنوشت و آينده كاملاً متفاوت روبرو شوند: در يك سوي، درگيري هاي مداوم، تعارض رو به گسترش، فلج شدن برنامه هاي دولت و توسعه و حتي خطر جنگ داخلي و تجزيه كشور و در سوي ديگر، تعامل اختلافات، گفتگو و كنار آمدن با يكديگر و حتي رضايت به دولت هايي چرخشي از هر دو طيف اصلي و كسب امتيازات مدام از متحدان و دوستان خارجي كه به يكي از طرف هاي اوكرايني تمايل دارند و در نهايت توسعه و ترقي كشور به كمك هر دو بعدشان.
حركت رياست جمهوري اوكراين در عدم امضاي موافقتنامه با اروپا، يك تهديد بود، اما به فرصت بدل شد زماني كه رياست جمهوري موفق شد كمك هنگفتي ار روسيه دريافت كند و در واكنشي كه مخالفان وي كه از طرفداران اتحاديه اروپا بودند، هم مي شد به يك تهديد بدل شود يا به مثابه يك فرصت؛ اپوزيسون و طرفداران اتحاديه اروپا به خيابان ها ريختند تا حكومت را سرنگون كنند، اما مي توانستند در ازاي آن از اروپا بخواهند كه جهت توان رقابت با طرف هاي متمايل به روسيه در اوكراين، امتيازاتي ديگر –كه مي توانست تجاري، فرهنگي و اجتماعي و غيره نيز باشد- به آنان بدهند و همزمان به يك توافق براي تقسيم قدرت با رياست جمهوري اوكراين برسند. چون هويت اروپايي اكراين در چهت پيوستن به كل پيكره اتحاديه اروپا مسيري طولاني است كه هرگز به محدود شدن در امضا يا عدم امضاي يك رئيس جمهور در يك مقطع كوتاه زماني قابل تقليل نيست و تنها در اين مسير بايد آموخت كه از لحظات و موقعيت ها به مثابه يك فرصت مثبت و موثر در مسير حركت بهره گرفت.
با خط و نشان هايي كه دو طرف براي هم كشيده و زماني كه حكومت به مخالفان داده تا اعتراضات خياباني را پايان دهند، اگر در فرصت كوتاه باقي مانده دو طرف به يك توافق كه خواسته هاي هر دو طرف را تأمين كند، نرسند و هر كس اميداور باشد كه با ماندن در موضع خود، ديگري را وادار به عقب نشيني كند، اوكراين در ورطه يك درگيري بي سرانجام و حكومتي غيردموكراتيك تر با تلفات انساني و مالي بيشتر سقوط خواهد كرد. شايد لازم باشد كه مقامات اتحاديه اروپا به طرفداران اوكرايني شان مشورت دهند كه چگونه از پس اين بحران برآيند و همان گونه كه به سوريان ياد دادند چگونه به سوي مذاكره –و حتي توافق، پيش روند، به اوكرايني ها نيز اين كمك بزرك را بدهند؛ قبل از اين كه كمي دير شود. چون هستند بسياري كه حاضرند گفتگو كنند و مي خواهند به توافق برسند، اما نمي دانند كه چگونه. شايد لازم باشد كه روس ها و اروپايي باز همچون سوريه، خودشان نخست يك گفتگو و توافق با يكديگر حاصل كنند و سپس دو طرف متحدشان را به سمت ميز مذاكره و توافق ملي با انعطاف متقابل سوق دهند.