دولت یازدهم جمهوری فریبکار اسلامی، لایحه بودجه سال آینده را به مجلس آخوندی ارائه داد. در این لایحه پیش بینی شده، که در بودجه سال 93 ، هزینه مصرف نمودن انرژی به ویژه مصرف برق سی درصد افزایش می یابد. سی درصد رقم بسیار بالائی برای خانواده های کم درآمد جامعه است. سی در صد به بهای مصرف آب و برق و بنزین و گاز و گازوئیل مردم اضافه کرده اند؛ تا در دو ماه بهمن و اسفند، به ایشان دو سبد مواد خوراکی مرکب از برنج، تخم مرغ، روغن و مرغ داده بشود!
احتمالا می خواسته اند این اقلام را گران بکنند، اما چون دولت امید و تدبیر حسن روحانی، در برنامه های تبلیغاتی ریاست جمهوری خودش به مردم( رأی دهندگان )، قول اعتدال در امور را داده بود؛ از مردم خجالت کشیدند که با اینهمه گرانی موجود، چهار قلم از مواد خوراکی مورد مصرف ایشان را باز هم گرانتر بکنند. به همین دلیل، دست از گران تر نمودن مواد خوراکی مورد نظر برداشته اند؛ و به جای آن مصرف انرژی را سی در صد افزایش داده اند!
مردم ناگزیرند که از برق برای مصارف الکتریکی خودشان استفاده بکنند؛ مگر آنکه شبها با افروختن شمع، و برای پختن همان مواد مختصری که دارند، از هیزم و در اجاقهای سنگی قدیمی استفاده نمایند؛ تا در مصرف برق صرفه جوئی بکنند. مگر آنکه به جای گاز زدن لقمه های لذیذ نان، عکس آنرا بگیرند و با حسرت به آن نگاه بکنند. مگر آنکه به جای خوردن میوه جات و سبزیجات، در رؤیاهای لطیف خویش به آنها بیندیشند. مگر آنکه به جای خوردن مرغ و گوشت قرمز و ماهی، به آسمان و دریا و صحرا نگاه بکنند؛ تا مرغ را در آسمان، ماهی را در دریا، و گاو و گوسفند را که در صحرا در حال چریدن هستند؛ در ذهن خویش تجسم نمایند. مگر آنکه به جای پوشیدن لباس گرم و راحت و زیبا، زحمت کشیده بروند از پشت ویترین بوتیکهای لباس فروشی، آنها را بر تن بدون سر مانکنهای پلاستیکی ببینند و از آن لذت ببرند. و صدها مگر آنکه دیگر هم، برای سایر نیازمندی هائی که دارند ایجاد کنند؛ تا بتوانند مبلغ 30% افزایش نرخ بخش انرژی مورد نیازشان را تأمین نمایند!
شاید این مورد، برای خانواده هائی که چند اتومبیل جلوی خانه های شان پارک شده، که متعلق به چند عضو خانواده آنهاست؛ تأثیر چندانی در زندگی شان نداشته باشد. اما برای کسانی که پول رفتن سر کار با اتوبوس و تاکسی را هم نمی توانند داشته باشند؛ پرداختن هزینه آب و برق و بنزین و گاز و گازوئیل و ….، با یک دنیا اندوه و مرارت برابر باشد. آنوقت با توجه به این حقیقت، که دارندگان چندین اتومبیل، که شاید پنج در صد از افراد خانوار ایرانی را تشکیل می دهند؛ مشکل آفرین نباشد و بتوانند آنرا پرداخت کنند. ولی برای آن نود و پنج در صد دیگر، افزایش سی درصد هزینه انرژی، یعنی آه کشیدن، یعنی بیماری روحی گرفتن، یعنی پژمردگی ، یعنی توهم فرود آمدن جغد فقر و نداری بر خرابه بی فروغ کاشانه شان، یعنی سعی شبانه روزی در شغلی که دارند، برای به دست آوردن مبلغ دستمزد، تا با آن بتوانند بهای مصرف انرژی خانواده شان را تأمین کنند!
با اینهمه، چقدر بردبار و پر طاقت اند؛ که می توانند اینهمه ادبار و رنج را تحمل کنند و هیچ اعتراضی هم نداشته باشند؟!
دوشینه به کوی می فروشان
پیمانه ی می به زر خریدم
اکنون ز خمار سرگرانم
زر دادم و دردسر خریدم
زمستان 2572 شاهنشاهی هلند
محترم مومنی روحی