رئیس جمهور حکومت اسلامی منتظر است که مطبوعات جوانه بدهند!

0
180

شیخ حسن روحانی رئیس جمهور رژیم منحط آخوندی در ایران، با سیاست های خاص خودش، ضمن سخنرانی هائی که به مناسبت های گوناگون در بعضی از گردهمآئی ها انجام می دهد؛ همه تلاش خودش را بر این مورد متمرکز می کند؛ که حین ایراد بیانات مربوط به موضوع آن جلسه، مطالبی را هم که کاملا به صورت کنایه آمیز می باشند، را علیه رهبر انقلاب شان و همدستان اصولگرای او مطرح کند. تا هم حرف خویش را بزند؛ و هم به مخالفان خود و دولت اش پاسخ های مقتضی را داده باشد!

روحانی که در روز شنبه 15 آبان 1395 خورشیدی، در مراسم گشایش نمایشگاه مطبوعات در ایران شرکت نموده بود؛ شنیده شدن صدای شهروندان یک کشور را، عاملی مهم تر از نیروی نظامی و سیاست خارجی در حفظ امنیت یک مملکت دانست. وی در جمع حاضران در آن جلسه در نمایشگاه مطبوعات گفته است؛ اصحاب رسانه در صورتی که امنیت داشته باشند، می توانند با رساندن پیام شان به حاکمیت، امنیت آفرین هم باشند!

روحانی در بخش دیگری از سخنان اش در مراسم گشایش نمایشگاه مطبوعات چنین بیان کرده است: ” از قلم شکسته و دهان بسته چه کاری ساخته است؟ نشکنیم قلم ها را به بهانه های واهی، نبندیم دهان ها را، به بهانه های غیر اساسی، بگذاریم در این جامعه آزادی باشد؛ بگذاریم آزادی مسؤلانه باشد. امنیت امروز برای ما اصل است، اما فکر نکنید تنها با تفنگ امنیت ساخته و حفظ می شود؛ که تفنگ هم در جای خود لازم است. اما قلم چه؟ اما بیان ؟ و اما فرهنگ؟ ” !

رئیس جمهور با بیان این که، عده ای نمی گذارند که رسانه ها جوانه بدهند؛ و کار خودشان را بکنند گفت: ” برخی فکر می کنند که امنیت ما، تنها با موشک، تانک، هواپیما و قدرت دیپلماسی حفظ می شود؛ اینها ضروری و لازم است، اما ناامنی منطقه، تنها با سلاح و دیپلماسی حل نمی شود. گوش مردم، و اقوام و مذاهب، باید با ندای توسعه آشنا شود؛ تا به ندای تروریسم پاسخ ندهد. و این امر به دست رسانه ها اتفاق می افتد. ” !

حسن روحانی با کنایه های چند پهلو، به کسانی که این روزها نسبت به عملکرد او و دولت یازدهم، در تحقق بخشیدن به برنامه جامع مشترک ” برجام ” ، و چگونگی برداشتن تحریمها در پایان مذاکرات هسته ای، میان پنج به علاوه یک با جمهوری اسلامی انتقادهای شدیدی را نسبت به آنها اعمال می نمایند؛ ضمن مطرح ساختن انتقاد خودش در رابطه با سیاست های سالهای گذشته، که موجب تحمیل گشتن تحریم های شدید بین المللی علیه ایران شده بوده است گفت: ” دیروز همه متفق شدند که تحریم را اعمال کنند؛ اما توجه داشته باشید، چرا جوری رفتار کردیم، که آمریکا و اروپا رأی به تحریم ما دادند؟ آنهائی که امروز به جای نقّادی، هتّاکی می کنند؛ چرا آن روز صدای شان بلند نشد؟ چرا راهی را انتخاب کردیم، که همه عالم را علیه خودمان متحد کردیم؟!

روحانی با بیان این مطلب که برخی از افراد از برداشته شدن تحریم ها ناراحت هستند گفت: ” اگر به عنوان مثال، صد تا تحریم برداشته شده، و چند تا باقی مانده، آن صد تا را نگاه نمی کنند؛ ولی این چند تا را می بینند؛ آدم حیرت می کند که چرا درک نمی شود؟ روحانی در مورد تدوین نظام رسانه ای، در باره عملکرد وزیر پیشین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، علی جنتی که چندی پیش استعفا داده پرداخت؛ و کاهش مدت زمان صدور مجوز نشریات را، از اقدامات مفید وی دانست. با انتقاد از برخی عملکردهای رسانه های وابسته به حکومت گفته است: ” وقتی نشریه ای دارند، که پولش از جائی دیگر می آید؛ دل نگرانی ندارند که بخرند یا نخرند. دو سه هزار تا چاپ می کنند و برای نهادها می فرستند. اگر هم برگشت مهم نیست. اطلاعات دست اول هم دارم. ” !

رئیس جمهور رانت اطلاعاتی را بلای جان کشور دانست و گفت: ” هنوز پرونده دست بازپرس است، قاضی و دادستان هم خبر ندارند؛ این آقا خبر دارد! دستگاه امنیتی ما، هنوز آن وزیر و رئیس اش خبر ندارند؛ این یکی خبر دارد. نمی دانم اجنه هستند، چگونه خبر دارند و چگونه ارتباط دارند؟ ما که درست نفهمیدیم . ” روحانی در ادامه سخنان اش، در باره برنامه تدوین نظام رسانه ای توسط دولت گفته، که این همانند نظام پزشکی خواهد بود؛ اگر تخلفی رخ بدهد به وسیله این نظام رسانه ای قابل بررسی خواهد بود!

تکیه زیاد روحانی بر مطبوعات، و اشاره او به خبردار شدن این آقا می داند، یا این می داند؛ گوشه و کنایه هائی است که او به حسین شریعتمداری مدیر و مسؤل روزنامه کیهان است. از این دست از اختلافات درون حاکمیت رژیم و سایر مدیران و مسؤلان حکومتی بسیارند. اما چون به هیچوجه هیچیک از آنان به همدیگر کم ترین اعتمادی را ندارند؛ اختلافات شان نه آنکه برطرف نخواهند گردید؛ بلکه روز به روز بر حجم آنها نیز افزوده خواهد شد. چرا که دیدگاه های همگی شان، بر اساس خودمحوری و مال اندوزی و ستمکاری شکل گرفته است. از اینرو، همگی شان ناگزیرند که جهت داشتن پشتوانه های فکری و عملی، دست به یارگیری های سیاسی بزنند؛ که همین نیز به خودی خود تفرقه افکن و دوری و دشمنی آورنده است. خدای شان بدتری عنایت فرماید؛ که حق شان بیشتر از این نیست. چون پاداش بدکاری و ظلم به دیگران، به ویژه به مردم بی نوا و ناتوان، جز ستم کشیدن و اختلاف داشتن و حقیر گشتن نیست. زیرا …. ” گندم ، از گندم بروید جو ز جو ” !

محترم مومنی

مقاله قبلیداریوش فروهر: پیش‌نویس ایجاد گارد انقلاب را من به امام دادم
مقاله بعدیصادق لاریجانی خطاب به حسن روحانی: برادر شما بارها خودتان خواستار توقیف رسانه‌ها شده‌اید
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.