دیدگاه واقع بینانه دوستان اسراییل در باره رژیم ملاها در ایران! محترم مومنی روحی

0
306

به اندازه ای که حکومت اشغالگر اسلامی در جهان مخالف و بدخواه دارد؛ اگر نه بیشتر از آنها، بلکه به همان تعداد حکومت کشور کوچکی مانند اسراييل، دارای دوستان موافقی در دنیا می باشد. این دیدگاه فقط متعلق به ایرانیان ضد حکومت غیر انسانی و ضد ایرانی ملاها در ایران نیست. بلکه برخی از سیاستمداران گیتی، از جمله نخست وزیران پیشین دو کشور اسپانیا و کانادا نیز هست؛ که نظرگاه مشترک خودشان در مورد شالوده خطر آفرین و بری از احساسات بشری بودن سران و مسؤلان نهادهای مختلف در حاکمیت بی اعتبار اسلامی را، در مقاله مشترکی که در نشریه « وال استریت ژورنال » منتشر کرده اند؛ در معرض قضاوت خوانندگان نوشتار خود گذاشته اند!

خوزه ماریا اسنار نخست وزیر پیشین اسپانیا، و استیفن هارپر نخست وزیر قبلی کانادا، که از اعضای نهادی بین المللی به نام « دوستان ابتکار اسراییل » می باشند؛ به طور مشترک مقاله زیر را در روزنامه وال استریت ژورنال منتشر کرده اند:

« ماه پیش نیروهای مسلح اسراییل، یک فروند پهپاد ایرانی را، که از سوریه وارد فضای اسراییل شده بود را سرنگون کردند. اقدام نظامی اسراییل در آن مورد محدود بود؛ اما جهان می بایست هشدار را دریافته باشد. اگر تهران همچنان به اعمال زور در خاورمیانه ادامه بدهد؟ چنین رویدادهایی تکرار خواهند شد. آمریکای شمالی و اروپا باید برای پیشگیری از یک بحران تمام عیار به اسراییل بپیوندند. ایران را یک دولت انقلابی روحانی سالار اداره می کند؛ که خود را به گسترش افراط گرایی دینی در سراسر جهان اسلام متعهد می داند. این ماموریت ایدئولوژیک را، با تاکتیک های مصلحت جویانه در هم آمیخته و در نظر دارند؛ قدرت نظامی خود را از خلیج فارس، تا دریای مدیترانه و دریای سرخ بسط بدهند. حکومت ایران در حمایت از این سیاست بلندپروازانه، به طور غیر قانونی به دنبال دستیابی به جنگ افزارهای هسته ای است. رهبران ایران از طریق گروه های تروریستی دست نشانده، بارها و بارها کشور اسراییل را به نابودی تهدید کرده، و اکنون برای نخستین بار، بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷، قدرت ایران به مرزهای اسراییل رسیده است. به رغم آنکه تهران در صدد کنترل منطقه است؛ اعتراض های مردمی در ماههای دی و بهمن نشان داد؛ اکثریت شهروندان این کشور، با برنامه های رژیم موافق نیستند. سیاست بی ثبات سازی منطقه از سوی رژیم، با مقاومت عربستان سعودی و قدرت های منطقه رو به رو شده است. شهروندان ایران و نیز همسایگان این کشور، به نیت های بدخواهانه رژیم واقفند. و همه کشورهای نگران دنیا باید این هشدار آنان را جدی بگیرند. نخستین هدف باید جلوگیری ایران از دستیابی به جنگ افزارهای هسته ای باشد. « دوستان ابتکار اسارییل » که ما عضو آن هستیم؛ پیوسته گفته اند: که برجام به حد کافی نمی تواند رژیم ایران را، از دستیابی به تسلیحات هسته ای باز دارد. بازرسی های هسته ای به موجب برجام، به ایران فرصت کافی می دهد؛ تا شواهد فعالیت های غیر قانونی اش را پنهان سازد. برجام مانع توسعه و پیشبرد ساز و کارهای حمل سلاح از جمله موشک های بالستیک و کروز نخواهد شد. بدتر از همه تبصره «غروب» در برجام است؛ که افق روشنی را پیش روی ایران باز می کند. که پیشروی به سوی مسابقه تولید بمب هسته ای را آغاز کند. برجام به جای آنکه جلوی ایران برای دستیابی به بلندپروازی های هسته ای را بگیرد؛ نقشه راه رسیدن به آن هدف را به رژیم می دهد. پیش بینی ها در این باره، که برجام موجب تنش زدایی خواهد شد؛ و بر میزان همکاری ها خواهد افزود درست از آب در نیامد. ایران از زمان امضای توافق در ۲۰۱۵، بر تجاوز و دشمنی هایش افزوده است. اما اصلاح برجام و متوقف ساختن ایران از دستیابی به سلاح هسته ای نیز، تهدید را از میان نمی برد. آمریکا و متحدانش، باید فعالیت های ایران در تجاوز و اعمال نفوذ در سراسر خاورمیانه را خنثی کنند و به عقب برگردانند. تهران اکنون با استفاده از دست نشاندگان تروریست اش در لبنان، سوریه و یمن به جنگ ادامه می دهد. خوشبختانه آمریکا اکنون توان خود را در جلب موافقت متحدان، برای برقراری ثبات منطقه به کار گرفته است. رژیم روحانی سالار ایران، تنها چند گروه معدود شیعی را در کنار داشته، و درگیری طولانی اش با سایر فرقه های اسلامی منطقه موجب شده است؛ بسیاری از کشورها، مشتاقانه خواهان همکاری با هدف محدود کردن نفوذ ایران بشوند. متحدان زیادی را می توان در مبارزه علیه ایران بسیج کرد. از عناصر قبیله ای کرد(کورد)، تا بسیاری از گروه های عرب سنی و شیعه، که حاضر به همکاری با ایران نیستند. این گروه ها و فرقه ها، باید برای مهار برتری طلبی های منطقه ای ایران با هم همکاری کنند. اسراییل همچنان پشتوانه ای محکم علیه ایران است. ایران هم خود را به نابودی کشور اسراییل متعهد می داند. درگیری های اخیر مرزی نشان داد؛ که سلاح ایرانی مستقیما تا فضای اسراییل پیش رفته است. نظامیان ایرانی هر چه بیشتر به مرزهای شمالی اسراییل نزدیک شده، و تهدید فزاینده ای را متوجه امنیت اسراییل ساخته اند. به نظر می رسد پرزیدنت ترامپ به حکم غریزه دریافته است؛ که برجام چه پیمان ضعیفی است؟ همچنین به نظر می رسد او این را درک کرده، که آمریکا و متحدان اش، منافع گسترده ای در ایستادن محکم در پشت سر اسراییل دارند. او درست می گوید که برجام باید مورد مذاکره مجدد قرار بگیرد. آمریکا باید با افزایش فشار بر ایران، رهبری خود را نشان دهد؛ و در برابر مداخله سایر کشورها، از جمله برخی از کشور های اروپایی، که خواهان ادامه برجام به شکل کنونی اند مقاومت کند. به کارگیری توافق های نیم بند دیپلماتیک، و پیوند زدن آنها با مسایل استراتژیک کلان، به بن بستی شبیه آنچه که در کره شمالی شاهدیم منجر خواهد شد. ایران به پیروی از رفتار کره شمالی، هم اکنون با استفاده از موشک های حزب الله لبنان، شهرهای اسراییلی را به گروگان گرفته است. چنانچه تجاوز ایران مهار نشود؛ این کشور در نهایت، اروپا و آمریکای شمالی را هم در معرض تهدید قرار می دهد. همه باید برای مقابله با این تهدید امنیتی جهانی به فوریت کار کنیم.»!

از آنجایی که همه پیشنهادهای درج شده این سیاستمداران پیشین اسپانیا و کانادا در وال استریت ژورنال ، پیش تر از انتشار خبر بسیار مهم پذیرش دعوت رهبر کره شمالی از پرزیدنت ترامپ، توسط رییس جمهوری آمریکا، که جهت بازدید از کشور کره شمالی، و دیدار با رهبر خودمحور و سرسخت آنجا، به این سرزمین سفر نماید؛ دو سیاستمدار نامبرده می بایست؛ به زودی یک نوشتار دیگر نیز برای خوانندگان نشریات آمریکایی منتشر نمایند؛ و در متن آن به رویداد دیدار آتی دونالد ترامپ با رهبر حکومت کره شمالی بپردازند؛ و پیش بینی کنند، که به زودی رهبر حکومت جمهوری اسلامی در ایران نیز، یک « غلط کردیم نامه » را، برای مقامات ایالات متحده آمریکا ارسال نماید. و در آن از رییس جمهوری آمریکا، جهت بازدید از ایران دعوت به عمل بیاورد!

با این تفاوت، که کیم جون اون رهبر قلدر کره شمالی، برای پذیرفتن پیشنهاد پنهانی ترامپ، که توسط رییس جمهور کره جنوبی، برای وی فرستاده شده است. که به احتمال نزدیک به صد در صد گرفتن باج نقدی از سوی ریاست جمهوری سوپر میلیاردر آمریکا، به نوشتن چنین دعوتنامه ای برای ترامپ رضایت داده و اقدام کرده است. سید علی خامنه ای نیز ناچار به انجام دادن عکس این قضیه است. یعنی بایستی که برای بقای حکومت دیکتاتوری و جنایتکارشان در ایران، آن مبلغ هنگفتی را، که وزارت امور خارجه آمریکا، در زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر دموکرات به خمینی دجال، جهت راه اندازی انقلاب شوم اسلامی در ایران داده بود. اکنون خامنه ای خودکامه و قدرت پرست، به دولت کنونی ینگه دنیا پس بدهد. تا که اجازه ادامه دادن به حیات منفور حکومت نکبت اثر و جنایتکارشان را داشته باشند!

چرا که دونالد ترامپ، قبل از رییس جمهور بودن اش، یک کاسب تمام عیار است؛ و با تجربیات زیادی که در این باره دارد. می داند: از چه کسی تیغ بزند؛ و همان را به چه کسی رشوه بدهد. تا که در بازار سیاست نیز بر ارج و منزلت خویش بیفزاید؟!

ملت شریف ایران در این برهه زمانی، به خوبی نشان داد که چه هنگامی باید به میدان مبارزه علیه حاکمیت استبدادی و خونخوار کشور باستانی خود برود؟ و با چه شیوه هایی جنایتکاران حاکم بر میهن اش را، چه در داخل مملکت و چه در بیرون از مرزهای آن، به استیصال و درماندگی برساند؟ همین مردم دلاور، که با جان و مال و ناموس خویش در برابر آخوندهای دزد و جانی و قدرت پرست ایستاده اند؛ هرگاه که لازم باشد برای بازگرداندن آزادی از دست رفته شان به پا می خیزند. بنابراین فقط یک راه دیگر مکمل قیام ملت قهرمان ایران، در جهت رساندن خود و سرزمین اش به دوران سرفرازی گذشته کشور مانده است. تمام گروه های خارج از کشور، که لقب پر طمطراق « اپوزیسیون » را بر خود نهاده اند. یکجا و متحد و جدا نشدنی، همبستگی ملی خود را به جهانیان نشان بدهند. بیشتر از گذشته و زیادتر از در حد توان خویش، یک مبارزه برونمرزی تعیین کننده، علیه حاکمیت اشغالگر و ستم پیشه اسلامی را به مرحله اجرا بگذارند. صبر کنیم که هم چوب را بخوریم و هم پیاز را، هم کشورمان در استیلای ظالمان بماند؛ و هم ثروت ملی مان را به تاراج کاسبان بین المللی ببخشیم. با این خطر همیشگی، که همانند قجرهای بی منش و ناتوان، هر از چند گاهی بخشی از سرزمین اهورایی مان را، در خطر تجزیه شدن و هدیه دادن به پوتین و امثال وی قرار ب

مقاله قبلیبازداشت هواداران آیت‌الله شیرازی که پرچم سفارت جمهوری اسلامی در لندن را پایین کشیدند
مقاله بعدیزنان نامدار ایرانی در جهان کنونی! محترم مومنی روحی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.