روزنامه آرمان برای تبیین بهتر روند تحولات ژئوپولیتیک در خاورمیانه، به سراغ دکتر پیروز مجتهدزاده، مدیر عامل (پیشین) بنیاد «پژوهشهای ژئوپولیتیک یوروسویک» لندن و تنها امضاء کننده ایرانی بیانیه بسفر در تکمیل اعلامیه جهانی حقوق بشردوستانه رفته است. گفت وگوی «آرمان» با ایشان را در ادامه میخوانید.
پس از فروپاشی نظامی داعش در سوریه و عراق، اقدام تروریستی مهیب این گروهک در مصر و احتمالا در سرزمینهای دیگر تداوم خواهد داشت. به نظر شما قطب نمای تحولات ژئوپولیتیک خاورمیانه کدام سمت وسو را نشان میدهد؟
– معنی این حادثه این است که اگرچه این گروه در عراق و سوریه پایگاه سابق را تقریبا بهطور کامل از دست داده است اما این به معنای تلاش داعش است برای اینکه بگوید هنوز نمرده است و به همین دلیل باید تمام مسئولان امنیتی و سیاسی منطقه گوش به زنگ و هوشیار باشند، چون با از دست دادن زمین، امکان اقدام تروریستی کور توسط این گروه، بسیار افزایش یافته است. من فکر میکنم، ما باید دقت بیشتری در اینباره داشته باشیم و زمینه افزایش همکاریهای بینالمللی علیه داعش را در این منطقه و مناطق دیگر گسترش دهیم.
– اگر داعش بهطور کامل برچیده شود، چه کشوری دست بالا را در تحولات خاورمیانه خواهد داشت؟ آیا یک یا چند قدرت منطقهای، تحولات را کنترل خواهند کرد یا قدرتهای فرامنطقهای تاثیر بیشتری خواهند داشت؟
– تحولات خاورمیانه به سمت وسویی خواهد رفت که اخیرا شاهد حرکت به آن سمت و مسیر هستیم. مهمتر از بود و نبود داعش، همکاریهای استراتژیکی و بسیار خطرآفرین میان عربستان و اسرائیل است که متاسفانه به شدت مورد حمایت ایالات متحده آمریکا نیز می باشد. ما شاهد این هستیم که عربستان سعودی در دو سال اخیر دست به اقدامات بسیار خطرناکی زده است که صلح و امنیت منطقه را بهشدت تهدید میکند. این اقدامات حتی همه دنیا را نیز به بهت و حیرت واداشت. محاصره شرم آور غیرنظامیان شیعی مذهب یمن، که بیگناه زیر بمباران شبانه روزی جنگنده های سعودی و اماراتی قرار گرفتهاند؛ تغییر محسوس مواضع در قبال سوریه، بر علیه صلح و آرامش این کشور، محاصره عجیب و غریب کشور قطر، آدم ربایی و بهتر بگویم نخستوزیرربایی از لبنان، از جمله مسائلی است که ادامه خواهد داشت؛ چه داعش ادامه داشته باشد چه تداوم نداشته باشد، این ماجراجویی ها به قوت خود باقی خواهد ماند جون اختیار حکومت کردن در عربستان سعودی به دست جوان تحصیل نکرده ماجراجویی افتاده است. نسل جدیدی که در سیاست خارجی و سیاستهای امنیتی در عربستان سعودی روی کار آمده است؛ همکاری تنگاتنگ با اسرائیل را در دستور کار خود قرار داده است. این گونه مسائل در تخصص آلسعود نبوده است بلکه در تخصص ویژه اسرائیل بوده و اسرائیل آن را به آل سعود می آموزاند. این رژیم نیز به طور علنی همکاری خود با آلسعود را تایید کرده است و در این زمینه جای تردیدی باقی نگذاشته است. افشا کردن این همکاریها ژئواستراتژیکی دو پدیده ای که هنوز رسما دشمن یکدیگرند، به جای این که سبب شرمساری ریاض نزد برادران؟ عرب باشد، اعتماد به نفس تازه و البته کاذبی به هیات حاکمه عربستان داده است. این اعتماد به نفس کاذب ولی متورم شده در سلمان بن عبدالعزیز، در محمد بن سلمان و در وزیر خارجه حیرتانگیز این تشکیلات، یعنی عادل الجبیر، به شدت نمود دارد. گستاخی های اخیر محمد بن سلمان، درباره هیتلر جدید در خاورمیانه، واقعا برای آدم فقط حیرت میآفریند که اگر این شخص تحصیلاتی اندک در مسائل سیاسی و ژئوپولیتیکی منطقه داشت خود می دانست که هیتلر سمبل یا نماد “نسل کشی” علیه یهودیان است و تنها کشوری که در قرن بیست و یکم در خاور میانه دست به نسل کشی علیه شیعیان (به جای یهودیان میانه قرن بیستم) می زند عربستان سعودی است. البته هیچ عقل سلیمی این اظهارات ناشی از تاریخ و جغرافیا ندانی را در هیچ کجای دنیا قبول نمیکند. چون دنیا می بیند و می پرسد: چه کسی است که در خاورمیانه در حال نسل کشی است؟ معلوم است که عربستان سعودی! این کشور با بمبارانهای گسترده خود علیه مردم مظلوم و بی پناه یمن، غیر نظامیان آن کشور را دارد نسل کشی میکند و تلاش دارد که شیعیان یمن به کلی از صفحه روزگار محو شوند، همانگونه که هیتلر در تلاش بود تا یهودیان را از صحنه روزگار حذف کند. ما میدانیم که شرایط جنوساید genocide (نسلکشی) توسط عربستان، با همکاریهای گسترده نظامی – اطلاعاتی اسرائیل، دارد روز به روز گسترش پیدا میکند. علنیشدن همکاریهای اسرائیل با آلسعود، باعث میشود که رئیسجمهور ناپخته آمریکا نیز با اظهارات همواره نسنجیده خود سعی کند این وضعیت را در خاورمیانه تداوم ببخشد. من فکر میکنم این وضعیت در بود و یا نبود داعش تداوم خواهد داشت.
– همانطور که اشاره کردید دیروز محمد بن سلمان در مصاحبه با توماس فریدمن در روزنامه نیویورک تایمز، در توهینی آشکار، از بروز هیتلر جدید در خاورمیانه خبر داد. حال آنکه در زمانی که عربستان ملت قطر را در محاصره گرفت، ایران بهرغم اختلافات سیاسی در کنار قطر قرار گرفت، یا زمانی که عربستان نسبت به کودتای ترکیه سکوت تاییدآمیزی را در پیش گرفته بود، ایران بود که در کنار دولت ترکیه ایستاد. در موضوع همهپرسی کردستان عراق نیز شاهد واکنش سنجیده ایران بودهایم. به نظر شما هیتلر خاورمیانه چه کسی میتواند باشد؟
– همانطور که تشریح کردم، این موضوع یک تهمت بی ربط از سوی یک جوان پر شور ولی تحصیل نکرده است. این مطالبی که شما اشاره کردید نزد هر آدم عاقلی در قیاس تهمت “هیتلر” بودن نمیگنجد. مساله هیتلر جدید، مساله برهم زدن نظم، امنیت و صلح در منطقه نیست. مساله اینکه عرب چه بکند و عجم چه بکند هم نیست. مثال “هیتلر بودن” با عمل “نسلکشی” سنجیده می شود. هیتلر به قصد از بیخ کندن نسل یهود دست به جنایت نسل کشی یهودی زد. ما امروز تنها قدرتی را که در خاورمیانه در حال نسلکشی میبینیم، رژیم آل سعود است. عربستان هم در سوریه و عراق از گروههای تروریستی تکفیری القاعده، داعش و نظایر آن، علیه شیعیان استفاده کرد، هم در یمن بهدنبال از بین بردن نسل شیعیان است. همانطور که دیده اید آلسعود با تسلیحات کشتار جمعی خود (بمبهای فسفری و خوشهای) بر سر مردم شیعه مذهب یمن، غیر نظامیان آن کشور را تهدید به نابودی کرده است. این جنایات به قدری گسترده بوده که صدای همه محافل حقوق بشری و حقوق بشردوستانه بینالمللی را درآورده است. سازمان ملل متحد و دیده بان حقوق بشر نیز بارها علیه این جنایت موضع گرفتهاند. هیتلر جدید میخواهد نسل شیعیان در یمن را نیز همچون سایر نقاط شیعه نشین براندازد. محمد بنسلمان که جوانی پر حرارت و پر شر و شور در اوج تحصیل نکرده بودن تلاش دارد که خیلی زود به مقاصد شوم خود برسد، کل ماجرا را عوضی گرفته است! برای رد گم کردن و ایجاد انحراف در اذهان عمومی جهانی، میکوشد بگوید کس دیگری هیتلر جدید در خاورمیانه است، حال آنکه به گواه تاریخ شبیه ترین فرد در تاریخ به هیتلر، همین بن سلمان یا پدر نژاد پرست ضد شیعه او است که “نسل کشی” ضد شیعه را دامن می زند.
– ممکن است دامنه ماجراجویی عربستان، به دخالت نظامی در کشورهای دیگر منطقه نیز کشیده شود؟
– خیلی وقت است که شاهد هستیم که دامنه ماجراجوییهای عربستان را در سوریه، یمن و عراق کشیده شده است.
– منظورم حمله نظامی بود.
– اگر بخواهم مقداری بدبینی به کار برم، باید بگویم مقصود اصلی آلسعود، مبارزه علیه تروریست های وهابی مسلک طالبانی و القاعده ای و داعشی و تکفیری ها و سلفی و دیگر تروریست های وهابی نیست منظور اصلی نسل جدید از حاکمان سعودی مباره علیه شیعیان منطقه است. آنها میخواهند در مراحل اول، قدرت شیعیان را در سوریه، عراق و یمن از میان ببرند و سپس به سراغ کشور اصلی شیعه یعنی ایران بیایند. تقریبا تردیدی در این مساله باقی نمانده است. ما اطمینان داریم که حاکمان اسرائیل نیز از این نیات به خوبی آگاهی دارند و اتفاقا در تلاش برای تقویت این نیات ، تمام تلاش خود را به کار بسته اند. از بد حادثه، در واشنگتن نیز فردی با مخیلهای شبیه آنچه در ریاض و تلآویو میبینیم، بر سر کارآمده است. ترامپ نه تنها این ذهنیت را تصریح میکند بلکه تسلیحات مورد نیاز آلسعود را برای اهداف شوم، در اختیارش میگذارد و البته پولهای فراوانش را هم به جیب می زند. من فکر میکنم، اوضاع کاملا روشن است و اهداف نیز به طور کامل مشخص است. همانطور که جهان بشری نسبت به این اقدامات اعتراضات گستردهای را آغاز کرده است، ما نیز باید دقت کنیم که هیتلر منطقه در واقع محمد بن سلمان ولیعهد خام و پدرش هستند. وزیر خارجه آنها نیز جای خود را در رژیم هیتلری آل سعود، به طور مشخصی دارد و در حال ایفای نقش برای تقویت این رژیم کودک کش است.
– با این توضیحات، آیا عربستان خود را برای رویارویی نظامی آماده میکند؟
– البته این نهایت آرزوی آنهاست اما خود حکومت عربستان بهتر از هرکسی میداند که عربستان نه استعداد نظامی لازم را برای این کار دارد و نه استعداد جمعیتی و هویتی لازم را. چنین جنگ هایی لزوما جنبه ملی دارد و عربستان سعودی برای چنین جنگی ملتی را ندارد که اراده و نیروی لازم جنگیدن را در اختیار نظام دیکتاتوری آل سعود گذارد. عربستان سعودی برای چنین جنگی نیازمند داشتن یک ملت است. یک ملت مصمم و با اراده ملی. همانطور که میدانید عربستان یک جامعه یا کشور قبیلهای tribal state است و وفاداری افراد قبیله معمولا به رئیس قبیله است و نه به حکامی که در ریاض نشستهاند. اراده، عزم، جرات و پشتیبانی ملی لازم را عربستان سعودی در اختیار ندارد. میدانید که فراتر از هر چیز دیگری، حتی سلاحهای کشتار جمعی که ایالات متحده در اختیار عربستان گذاشته است، وفاداری و اراده ملی شرط اصلی است و حتی در به کار گرفتن سلاح های پیشرفته نیز افسران بومی وریده با احساسا نیرومند ملی و وفاداری ملی مورد نیاز است، نه نظامیان اجاره ای خارجی که هر آن ممکن است با جنگ افزار در اختیار خود به نیروهای طرف مقابل به پیوندند که سرشار از ایمان انقلابی و احساسات برافروخته ملی هستند.
– آیا عربستان از پشتیبانی بینالمللی برخوردار است؟
– رژیم اسرائیل و دولت ترامپ، همکاری متحدانهای با آلسعود دارند، اما من میگویم فقط داشتن حمایت آمریکا و صهیونیستها کافی نیست، آن هم امریکایی که به هر حال با داشتن وجاهت (صحیح یا غلط) صلح طلبی بین المللی (در چارچوب تاییدات سازمان ملل متحد) که احتمال حمایت علنی آن در جنگ های منطقه ای را بسیار محدود می سازد! داشتن جنگ افزارهای کشتار جمعی کافی نیست چون جنگ یک امر ملی است. چیزی نیست که فقط با اراده هیتلری دولت سعودی میسر باشد. عربستان سعودی متشکل از چند قبیله و طایفه است. مانند ایران نیست که در جنگ هشت ساله با چنان همبستگی ملی معجزه آسا دنیا را انگشت به دهان نگه دارد.
-این امکان وجود دارد که این رویارویی به تقابل نظامی منجر نشود و بهجای آن از ابزار نفت برای اعمال فشار استفاده شود؟ آیا لابی عربستان در این زمینه میتواند به ضرر ایران باشد؟
– بله، این اقدام در دست انجام است. این وضعیت اکنون وجود دارد. نه ما بلکه اروپاییها نیز سخن از جنگ های نیابتی به میان میآورند. منتهای سخن اینکه می توان جنگ را، بهعنوان منتهیآلامال آلسعود دانست که ابزارهای درونی لازم برای این موضع را در اختیار ندارد.
– کشورهای اسلامی و اروپایی بین ایران و عربستان، توان میانجیگری دارند؟
– عربستان تا جایی که توانسته سران دول اسلامی را خریده است و هر گونه میانجی گری باید به توافق طرفین باشد و تایید سازمان ملل متحد که در این برخوردها آل سعود اختیار تام ندارد.
– اتحادیه اروپا چطور؟
– در حال حاضر اتحادیه اروپا موافق این حوادث نیست و درباره برجام و اختلافاتی که میان ایران و آمریکا در این زمینه تشدید شده است، اروپا معتقد است که باید از مواضع کاملا محکم ایران حمایت کند. اما پادرمیانی فرانسه بر سر آزاد کردن سعد حریری از گروگان گیری در عربستان (همانطور که پیشبینی میشد) باعث اتخاذ برخی مواضع غیر اصولی در پاریس شد. البته به نظر میرسد که موضع فرانسه امتیازی است که این کشور برای آزادکردن حریری از زندان عربستان، به آلسعود و امریکا داده است. این موضوعی است که دستگاه دیپلماسی ما نباید از کنار آن به آسانی بگذرد.
– چه راهکاری برای حل این موضوع پیشنهاد میدهید؟
– من رویکرد را فقط در قدرت نمایی نمیبینم. فقط میخواهم راهنمایی کنم که دستگاه دیپلماسی باید در قبال حرکات غیرمنطقی مکرون، واکنشهای منطقی نشان دهد و آن عبارت است از مراجعه به جمع وزیران امور خارجه ۱+۵ که ظاهرا سخنگوی اتحادیه اروپا و سخنگوی بقیه ۱+۵ نیز هست. باید سکوت خود را در قبال رئیسجمهور فرانسه بشکنیم. در آن صورت میتوان واکنش بهتری نشان داد چراکه موضع فرانسه روشنتر میشود. در قبال بیانیه نفتی اخیر ترامپ نیز میتوان همین کار را انجام داد و به کمیسیون مشترکی که در اینباره پیشبینی شده، شکایت کرد. گفت و گو با اتحادیه اروپا و گروه ۱+۵، میتواند راهی برای خروج از بن بست فرضی کنونی باشد. گفت وگو و تبیین سیاستهای مبتنی بر منافع ملی این توان را دارد که خنثی کننده اتهامات بیاساس باشد. در هر حال راهی جز خنثی کردن توطئههای این محور شوم ضد ایرانی و ضد شیعی و ضد بشری نداریم. دستگاه دیپلماسی نباید فرصتهای موجود در این زمینه را از دست بدهد. هیچ کشوری نمیتواند در موارد مربوط به ایران دستی بالاتر از خودمان را داشته باشد.