دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
ديگر كافي است! اين چيزي است كه بايد به ديپلمات ها و سناتورهاي آمريكايي در سفر مداوم به مصر گفت. شما متوجه نيستيد كه رفت و آمدها و توصيه هاي مكررتان نه تنها مشكلي از مصريان حل نمي كند، بلكه دولت موقت و مردم مصر را به اين تصور سوق مي دهد كه شما به هر قيمتي خواهان بازگرداندن اخواني ها هستيد. مصر در خطر نيست، اما در خطر بود، زماني كه اخواني ها در قدرت بودند و شما هم به جز التزام شان به قرارداد كمپ ديويد به چيزي ديگري اهميت نمي داديد، ولي اينك كه دولتي سر كار آمده كه خود را نسبت به همه مصريان متعهد مي بينيد، و نه تنها اسلام گرايان، ناگهان نسبت به مشكلات مصريان حساس شده ايد! آن جايي كه بايد برايش نگران باشيد، عراق است و نه ديگر مصر، كه با صرف ميلياردها دلار هزينه مالي و هزاران سرباز آمريكايي، علاوه بر تاوان هاي سنگيني كه عراقي ها تاكنون داده و هنوز مي دهند، آن را چون “بچه هاي خوب” دو دستي تحويل نهادهاي امنيتي ايران داديد و در حالي كه مالكي شيطنت هايش را از عراق فراتر برده و به سوريه نيز كشانده، آمريكايي ها به جاي اقداماتي عملي براي توقف مالكي، تلفن مي زنند و كلي گويي مي كنند و تو گويي مالكي نيز همچون زنان خيابان 42 منهتن است كه با حرف پايين بيايد! عراق به سرعت در حال تبديل شدن به سوريه اي ديگر است و اگر همين حالا نيز دير نشده باشد، تنها با دو سناريو مي توانيد جلوي اش را بگيريد: 1-اقدام از طريق ارتش عراق براي سرنگوني مالكي. 2- ورود عملي و مستقيم تان به عراق و سرنگوني مالكي. بدون اين دو سناريو ديگر به هيچ طريقي نمي توانيد مانع از فاجعه اي شويد كه دارد براي عراق پيش مي آيد و اگر باور نمي كنيد، بنشينيد تا با چشمان تان ببينيد. اپوزيسيون عراق و مخالفان از شيعه تا سني و آحاد مردم بايد تنها به اعتراضات مدني و به خصوص اعتصابات سراسري بپردازند و مواظب باشند به هيچ وجه به سوي ترورها و بمب گذاري هايي كه نيروهاي امنيتي مالكي و القاعده اي ها عليه يكديگر راه انداخته اند، كشيده نشوند. تأمين امنيت تظاهر كنندگان نيز با عشاير مسلح تضمين گردد؛ شما حق داريد از خود دفاع كنيد، اما حق نداريد كه بمب گذاري و ترور كور انجام دهيد و به اسم انتقام هاي فرقه اي مردم بي گناه را بكشيد و گرنه باطل خواهيد بود و با آن حذف خواهيد شد، چون حق ماندني و باطل رفتني است.
ارتش مصر بررسي كند كه اگر در ترورهايي كه لو رفت و همين طور پنهان ساختن رهبران فراري اخوان، حماس دست دارد، سناريوهايي را با كمك نيروهاي امنيتي مصر براي اقدام در نوار غزه طرح ريزي كنند؛ از عمليات محدود براي دستگيري اخواني ها تا حتي سناريوهايي كه ارتش مصر كاملاً وارد غزه شده و حماس را ساقط كند. يادتان نرود كه گام به گام با هم پيش مي رويم و خواهيد ديد كه مصر بزودي جايگاه واقعي اش را در منطقه و جهان عرب دوباره باز مي يابد.
كردهاي سوريه بايد براي دفاع از خود به يك بسيج عمومي دست بزنند. اعلام عمومي آن كافي نيست و نيروهاي پيشمرگهبايد فعالانه به سازماندهي و برنامه ريزي اين بسيج در تمامي مناطق بپردازند. تمام كردها بدون استثناء بايد مسلح شوند و واحدهاي پيشمرگه نيز در تمامي مناطق حساس مستقر شده و پخش شوند، به طوري كه هر كجا توسط نيروهاي النصره و ساير اسلام گرايان وابسته به القاعده مورد حمله واقع شد، آن منطقه از قبل مسلح باشد تا از خود دفاع كند و سپس واحدهاي زبده پيشمرگه به سرعت به منطقه حمله شده وارده شده و جلوي فاجعه انساني را بگيرد. براي اين كار بايد كردهاي ساير كشورها و مناطق نيز به سوريه روند و زير نظر كردهاي سوريه مسلح شده و براي دفاع از مردم آماده و مستقر شوند. با توجه به شناختي كه از جغرافياي محل داريد، در هر منطقه اي راه هاي رخنه، نقاط قوت و ضعف شان را بدقت شناسايي كنيد تا هر نقطه را به كمين و تله اي براي وابستگان القاعده بدل كنيد، به شرط اين كه از هر نظر آماده و مجهز باشيد.
رزمندگان سوري باز با ابتكارات مختلف به موفقيت هاي غيرقابل انتظار دست مي يابند و از شمال و شرق گرفته تا جنوب به پيشروي هايي چند دست مي يابند و اين در حالي است كه حتي براي تأمين سلاحي كه در مضيقه اند، دست به ابتكارات بسيار جالب مي زنند. اينك بشار اسد، حزب الله لبنان و پاسداران ايران دريافته اند كه با وجود حاميان شان، كاري براي تغيير معناداري در صحنه هاي جنگ از ايشان ساخته نيست و زمين گير شدن شان در حمص و حلب گواهي روشن است. مي بينيد كه تداوم استراتژي هاي توصيه شده، چگونه آنان را در همه جاي سوريه زمين گير كرد. از آن سوي، به هر ميزان كه آمريكا در سوريه نشان داده كه روي وعده هايش نمي توان حساب كرد، اسرائيل در سوريه نشان داده كه حرف اش، عمل است و آنقدر به حملات هوايي و موشكي در سوريه دست زده، كه ديگر بشار اسد روي اش نمي شود حتي آن ها را رسانه اي كند؛ چون مدتي است كه نقاب تظاهر به مقاومت شان فرو افتاده و اسد و حاميان اش چهل سال است كه حكايت كسي را يافته اند كه اصطلاحاً كُري مي خوانند و به طرف مقابل مي گويند اگر يكبار ديگر بزني، چنين و چنان مي كنم و طرف مقابل هم نامردي نمي كند و يكي ديگر مي خواباند توي گوش شان و آنان نيز تنها به حرف از مقاومت ادامه مي دهد. در مقابل نسبت به كشور برادر لبنان چيزي كم نمي گذارند و تاكنون چندين بار به لبنان حمله هوايي كرده اند و اين در حالي است كه مدعي دوستي با لبنان و دشمني با اسرائيل اند و كاملاً پيداست كه منظورشان از مقاومت، چيزي به جز كشتار بي وقفه مردم منطقه به اسم مقاومت در مقابل اسرائيل است. كشورهاي عربي به هيچ وجه كمك هاي نظامي در اختيار گروه هاي اسلام گراي تندرو قرار ندهند و سرويس هاي امنيتي آمريكا و بريتانيا و فرانسه نظارت كنند كه آيا در عرصه ميداني، چنين عمل مي شود يا نه. جهادي ها و تكفيري ها اگر سلاح مي خواهند بروند به مراكز و انبارهاي تسليحاتي اسد حمله كنند و از آن طريق تهيه نمايند.
اردوغان به خيال اين كه مانع از دخالت ارتش تركيه در سياست شود و آنان دست به كودتا نزنند، محاكمه نظاميان را دوباره تهييج كرد، اما اين حركت، درست نتيجه گيري عكس را در پي دارد. بگير و ببند نظاميان ترك، آنان را به سوي اين دو راهي مرگ و زندگي سوق مي دهد كه اگر ساكت بمانند محاكمه مي شوند و اگر امروز نوبت همكاران شان است، فردا نوبت آنان است، اما اگر چون ارتش مصر دست بكار شوند، حداقل خودش را نجات مي دهند و چه بسا كشور را نيز از دست اسلام گراياني نجات دهند كه خيلي خوش اشتهاء هستند و در گسترش پايگاه هاي قدرت سيري ناپذير نشان مي دهند. وقتي مي گويم كه قواعد شطرنج خاورميانه را ياد بگيريد، بخشي از آن اين است كه بدانيد، آيا كنش و واكنش هاي تان همان نتايجي را دارد كه انتظار داريد يا نه. استراتژي تان در مورد به تعويق انداختن گفتگوها با كردهاي تركيه و به جريان انداختن پرونده كودتاي نظاميان دقيقاً بايد برعكس مي شد؛ يعني پرونده كودتايي كه ديگر خطري براي تان نبود، به تعويق مي انداختيد و گفتگو با كردها را در شرايط منطقه اي حاد حاضر تسريع مي نموديد؛ چون حالا با اين شرايطي كه اعتراضات مردمي اخير در تركيه يافته، به جريان انداختن پرونده كودتايي كه به سال ها پيش برمي گشت، تنها مي تواند موجب تحريك نظاميان و ملي گرايان شده و بازي با آتش است و اگر اعتراضات مناطق كردنشين نيز بدان افزوده شود، عملاً به سوي بحران كشيدن پديده اي است كه ديگر برايتان مشكل ساز نبود. نيروهاي امنيتي اي كه شما بر سر كار آوردند، به خوبي اين ها را مي دانند و دقيقاً آگاهانه شما را به سوي اين تله هل مي دهند؛ چون به تازگي دستور گرفته اند كه ساقط تان كنند، آن هم كاملاً حساب شده و با كشاندن تان در اين بحران هايي كه عامل سقوط تان شود. ديگر خود دانيد.