نامهای بهشت و جهنم، از آن دسته از اسم هائی می باشند؛ که در مباحث دینی کاربردشان فقط برای آن دنیاست(به شرط آنکه اساسا موردی به نام آن دنیا، اصالت و حقیقت داشته باشد.) اما گاهی هم تعابیری مانند آسایش و بهروزی و خوشی، و یا ادبار و بدبختی و سیه روزی و تنگدستی، در همین دنیا و در زندگی ساکنان این جهان نابود شونده، به ازای مفاهیم دوزخ و بهشت معنا می یابند. بر همین اساس، و با توجه به این معانی تلخ و شیرین، برخی از مردم دنیا در موقعیتی بهشتی زیست می کنند؛ در حالی که بعضی از آنها، ساکنان وادی جهنم می باشند و هیچ دلخوشی امیدوار کننده ای جهت مهاجرت از دوزخ به بهشت ندارند!
پس از واقعه ی به پندار برخی از مردم گیتی ساختگی یازدهم سپتامبر 2001، که برج های دوقلوی پنتاگون مورد اصابت هواپیماهای اعزامی از سوی گروه ” القاعده ” گردیدند و آسیب زیادی دیدند؛ مردمی که در جهان راجع به گروه تروریستی القاعده هیچ نمی دانستند؛ با نام و کردار و اهداف آنها آشنا شدند. از آن پس، یکی از مهم ترین و جدی ترین مبارزات ضد تروریستی در دنیا، از سوی کشور ایالات متحده آمریکا، که در آن رویداد خسارات جانی و مالی فراوانی را تجربه کرد آغاز گشت!
فعالیت جهت دستگیری اعضای کلیدی این گروه، نیازمند حضور نظامیان و جاسوسان آمریکائی در بیشتر نقاط دنیا بود. از اینرو، لوایح لشگرکشی به دو کشور افغانستان و عراق، که احتمال حضور و زندگی کردن سرکردگان القاعده در آنها قوی تر به نظر می رسید؛ خیلی سریع توسط کنگره آمریکا مورد تصویب قرار گرفت. و پروانه حمله نظامی به این دو کشور توسط ایشان صادر گردید!
از بدو ورود نظامیان آمریکائی به دو کشور افغانستان و عراق، ساکنان این دو کشور، هنوز تا کنون رنگ آرامش و آسایش در مملکت شان را ندیده اند. همه روزه یا دست کم چند بار در ماه، عملیات انتحاری وحشتناکی در این دو سرزمین به انجام می رسند؛ و جان مردمی بی گناه را که هیچ کاری به مسایل سیاسی و اقتصادی سرزمین شان ندارند را می گیرند. ولی حاکمان بی لیاقت این ممالک، با آنکه شاهد همه شرایط بد زندگی ملت های خویش می باشند؛ و می دانند که اینهمه نابسامانی از کی و کجا به درون میهن شان یورش آورده اند. اما همچنان سر دریوزگی بر آستان حکومت و دولت ینگه دنیا می سایند؛ و از اقامت نظامیان آنها درون کشورشان استقبال می کنند؛ و از آنها درخواست می نمایند که همچنان در سرزمین اشغال شده میزبان بمانند!
دو سه سال پیش، خبری ناگهانی موجب بهت و حیرت تمام مردم گیتی گردید؛ یکباره همه شنیدند، که مخفی گاه رئیس گروه تروریستی القاعده ” اسامه بن لادن ” نزد آمریکائیان لو رفته، و با عملیات رنجری یک گروه از کارکنان سی آی ای آمریکا، اسامه بن لادن که در یکی از شهرهای پاکستان مخفی بوده به قتل رسیده و جسد وی هم به درون آبهای دریا پرتاب گشته است!
تصور مردم جهان بعد از کشته شدن رهبر القاعده این بود؛ که از این پس، شرارت های تروریستی این گروه خاتمه خواهند یافت؛ و کشورهای بزرگ و قدرتمند دنیا، باید همه توان خودشان را، جهت بی اعتبار نمودن و از قدرت انداختن گروه تروریستی بسیار وحشی طالبان در افغانستان و پاکستان به کار بگیرند. نه آنکه طالبان هنوز از بین نرفته است؛ بلکه القاعده نیز همچنان به عملیات تروریستی شان ادامه می دهند؛ حتی طفلی وحشی تر از خویش، دولت اسلامی عراق و شام(داعش ) را هم وارد چرخه اعمال تروریستی خود کرده اند؛ و دنیا و هرچه که در آن است را، بیش از پیش به دامان ترس و وحشت بسیار انداخته اند!
آنچه که بیش از توحش سرکردگان گروه مزبور و مزدوران جنایتکار ایشان در همه جا شهرت یافته است؛ دست گذاشتن این جانیان بر روی مغزهای بی تجربه و خام عده ای از نوجوانان و جوانان گیتی است. از بعد از شروع عملیات تروریستی و بسیار وحشیانه داعشی ها در همان سوریه(شام) و عراق، که داعیه دولتمندی این دوجا را نیز دارند؛ تقریبا همه هفته چند نوجوانی که در کشورهای اروپائی و سایر نقاط جهان قصد فرار کردن از خانه هی شان، و رفتن به سوریه برای پیوستن به این تروریست های بسیار وحشی را دارند. توسط پلیس های این کشورها دستگیر می گردند؛ و به خانواده های نگران آنها سپرده می شوند!
همه می دانیم که تمام این تروریست های وحشی و ناجوانمرد، از درون گهواره آدمکش پرور اسلام ناب محمدی برخاسته اند و به چنین کارهای وحشیانه ای دست می زنند. همان اسلامی که عاملان به مفاد این آئین قاتل پرور، برای نجات دادن مردم این دنیای جهنمی، و راهنمائی ایشان به سوی آن بهشت موعود، چنین فعالیت های مخوفی را سرلوحه دستور کار خویش قرار داده اند!
ما باید یکصدا فریاد زنیم، دوزخ نابسامانی فکری کودکان و نوجوانان و جوانان ما را به خودشان واگذارید. و بهشت آن دنیا با تمام حوریان و غلمان های آن را برای خودتان نگاه بدارید. چرا که : ” سیلی نقد به از حلوای نسیه است ” !
محترم مومنی