به قول معروف: ” هنوز نه بار است و نه به دار” ، سودجویان رند و منفعت طلب کشورهای چین و روسیه، در صدد هستند که در این رهگذر، منافع بیشتری را نصیب خودشان بکنند؛ و در این مسیر، راهی جهت بیش از پیش دوشیدن گاوهای رژیم آخوندی در ایران را به روی خودشان بگشایند. هنوز هیچ امری در مورد چگونگی به نتیجه رسیدن مذاکرات آتی هسته ای در ژوئن سال جاری، که احتمال به توافق جامع رسیدن طرفین مذاکره کننده در آن روشن بشود مشخص نیست؛ که آیا در نشست های بعدی، مذاکره کنندگان خواهند توانست، که در آن به شرایط مورد توافق با یکدیگر دسترسی داشته باشند یا نه؟ اما دولتمردان دو کشور نامبرده، خودشان را با یکدیگر، در رقابتی سرسختانه قرار داده اند؛ تا بلکه زودتر از آن دیگری، از سفره ای که به زودی در ایران گسترده خواهد شد؛ چرب ترین لقمه های آن را، به سوی دهان زیاده خواه خودشان ببرند؛ و مانند سنوات گذاشته که از عمر ننگین این انقلاب پلید می گذرد. باز هم به دلیل بی لیاقتی های سردمداران حکومت اسلامی، خودشان را با مردم همیشه زیاندیده ایران، در بخش دارائی های ملی ایشان شریک مال گردانند؛ حتی بیش از صاحبخانه، از آنچه که آیا به مردم ایران تعلق بیابد یا نیابد؛ با همه حقی که در این رابطه ندارند استفاده نمایند!
با افزایش خوشبینی برای توافق نهائی هسته ای با ایران، تا پیش از پایان مهلت دهم تیرماه 1394 خورشیدی، چین و روسیه در پی آن هستند؛ که در ماههای آینده نقش خود را در بازار ایران پررنگ تر کنند. در حالی که گفتگوهای ایران و پنج به علاوه یک مسیر طبیعی خودشان را طی می کنند؛ به نظر می رسد، چنانکه امیدی در به دست آمدن نتیجه ای مثبت از آن باشد؛ ایران به صحنه ای بین المللی برای رقابت های اقتصادی تبدیل بشود!
رقابت هائی که یک سوی آن غرب، و سوی دیگر آن چین و روسیه قرار دارند؛ که هر سوئی از رقابت کنندگان، در میان خودشان نیز، دارای اندیشه های پیشی جویانه ای نسبت به آن دیگری می باشند. امری که همواره در میان سودجویان به وجود می آید و کتمان کردنی نیست. جمعیت جوان و طبقه متوسط ایران، در کنار ذخایر بسیار غنی و منابع زیرزمینی فراوان در این کهندیار، چشم انداز بسیار مناسبی برای ورود سرمایه گذاران در این مسابقه سودپرستانه را نزد ایشان می گشاید!
شاید که این سرمایه گذاران، در گسترش صنایع کنونی و صنایع بعدی در ایران نقش های مفیدی را ایفا کنند؛ و شاید در صورت لغو شدن تحریمهای بین المللی، چشم انداز خروج ایران از وضعیت کنونی، و روی آوردن به سوی پیشرفت و ترقی صحت بیابد(تحریمها دست کم میان دو تا چند سال دیگر لغو نخواهند شد؛ فقط تحریمهائی که از سوی ریاست جمهوری آمریکا، و نیز از طرف کنگره این کشور به وجود آمده اند؛ دوسه سالی وقت برای لغو شدن شان لازم است. بقیه آنها نیز که در سازمان ملل متحد، و به پیشنهاد برخی از ممالک دیگر قطعیت یافته اند. جهت لغو شدن آنها نیز، ماهها و شاید هم سالها وقت لازم است؛ که این نوع از تحریمها نیز منتفی گردند.) بنابراین، زود تحقق یافتن این موارد خیالات باطلی است؛ هرچند که چشم انداز رقابت های سرمایه گذاری در ایران، در منظر دید خارجی های سودجو، در زمره چشم اندازی بی نظیر قرار گرفته باشد!
همه می دانیم که طی به وجود آمدن این رژیم اشغالگر، و افتادن ایران به دست مشتی آخوند بی خرد، و سپس به وجود آمدن تحریمهای مورد نظر، محصولات بنجل چین، بیشترین نیازهای اجناس مختلف در حکومت نالایق اسلامی را تأمین می نمایند. تقریبا از سال 1372 تا کنون، چینی ها بیشترین صادرات را به ایران انجام داده اند. بیش از بیست سال است که آنها همه گونه تولیدات خودشان را به سوی ایران سرازیر می کنند؛ و در این رابطه سودهای زیادی را نصیب خودشان نموده اند. با اینهمه آنها در اندیشه احیای جاده ابریشم هستند؛ و در نظر دارند که با ایده رساندن خط لوله انتقال گاز از ایران به میان دریای عمان، می خواهند که این خط لوله گاز ایران را تا به شهر ” کاشغر ” در پاکستان امتداد بدهند. چنانچه برآورد شده است، هزینه این کار چهل میلیارد دلار خواهد بود!
روسها هم که با دادن قول به آخوندها، جهت راه اندازی رآکتور اتمی بوشهر، و چندین مرکز هسته ای دیگر برای جمهوری اسلامی در ایران، مبالغ کلانی را در این مورد به جیب زده اند. اکنون جز چوب و غلات صادرات دیگری به ایران ندارند. اما با دستور لغو شدن ممنوعیت ارسال سامانه پدافند هوائی اس 300 به ایران، که توسط رئیس جمهوری روسیه داده شد؛ توانستند که در این رابطه، مبلغ 800 میلیون دلار سود خالص نصیب کشورشان بکنند!
در اینجا روی سخن به آنهائی است، که سی و هفت سال پیش، با فریب دادن ملت ساده انگار و ناسپاس ایران، موجب شکل گیری انقلاب سیاه اسلامی شدند. به توده ای ها، به کمونیست های لنینی و استالینی و هگلی و …..، به چریک های اکثریت و اقلیت، به سازمان مجاهدی خلق، به ملی مذهبی هائی، که قبای نوکری خمینی را بر تن نمودند؛ و حقارت مزدوری آخوند را، با افتخار داشتن یک سرزمین مستقل و بی نیاز معامله کردند. آیا همگی اینها اکنون به آرمان هائی که پیش از فروپاشی حکومت پادشاهی پهلوی در سر می پروراندند رسیده اند؟ آیا با رفتن شادروان محمدرضا شاه پهلوی، و با آمدن خمینی هندی زاده، حالا دیگر همه چیز بر وفق مراد ایشان است؟ شرم تان باد که نه فقط با ملت ایران، بلکه حتی به خودتان هم بد نمودید و نفهمیدید که چه می کنید؟!
محترم مومنی