دوباره از پایان شروع می کنیم و از مغرب طلوع خواهیم کرد! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
445

سرزمین باستانی ما، ایران آریائی مان، بارها توسط یورش های اقوام وحشی مورد تجاوز قرار گرفته، ولی هیچگاه به زمین نخورده است!

در قرن های گذشته نیز مانند اکنون و در این برهه زمانی، جهانخوارانی در عرصه گیتی بوده اند؛ که در این رابطه شهرت های فراوانی یافتند و نام شان به عنوان متجاوزان به کهندیار ایرانزمین، در تاریخ دنیا مکتوب گشته است!

اسکندر مقدونی ( مقدونیه یکی از نام های پایتخت کشور یونان در گذشته بود. که مانند ایران و مصر از ممالک کهن در تاریخ این جهان به شمار می آید. ) ؛ او در جهانگشائی شهرت داشت، و در این رابطه از کشور گشایان بزرگ در تاریخ دنیا محسوب می شود!

در آن دوره از عمر هستی، سفرهای مردم حتی لشگر کشی های سران سرزمین های دنیا به کشورهای دیگر، چنانچه خیلی دور نبودند؛ با اسب و شتر و قاطر و مادیان شکل می گرفتند؛ و اگر دور بودند؟ با قایق و کشتی به انجام می رسید!

مهم ترین آرمان اسکندر مقدونی حمله به ایران، و شکست دادن دولتمردان توانای آن دوران در سرزمین ما بود. وی در یکی از سفرهایش، که به قصد تجاوز به ایرانزمین و تصرف نمودن میهن ما آغاز نموده بود. گهگاه به عرشه کشتی می آمد، و به نظاره طلوع و غروب خورشید می پرداخت. در یکی از همین موارد، مشاورش از او پرسید: چرا اینقدر به فکر جهانگشائی و افزودن به ممالک زیر سلطه خویش است؟ اسکندر به او پاسخ داد: هرگاه که سه قدرت بزرگ دل شان یکی باشد و هدفی مشترک داشته باشند؛ به اتفاق هم می توانند دنیا را به تصرف خویش در بیاورند!

به ناگاه دستی از درون آب دریا بیرون آمد؛ و دو انگشت « اشاره و میانی » خودش را به سوی اسکندر گرفت. او بهت زده از مشاورش پرسید: این یعنی چه؟ آن فرد دانا به وی پاسخ داد: یعنی اگر فقط دو « دل » با هم یکی باشند؟ می توانند جهان را به تصرف خویش در آورند!

اکنون و در قرن بیست و یکم میلادی، برخی از دولتمردان کشورهای به اصطلاح قدرتمند در جهان، به ویژه در ایالات متحده آمریکا، تقریبا از حدود آغاز شدن قرنی که در آن هستیم. به دلائلی که بیشتر ما می دانیم؛ در صدد تخریب نمودن موقعیت مملکت بزرگ و باستانی ما است. تا به دولتمردان ممالک کوچک تر برساند؛ چنانچه بخواهیم شما را هم با یک « تلنگر » از قدرت ساقط می کنیم!

آمریکا که بزرگ ترین قدرت در دنیا به شمار می آید. مهم ترین آرمانش، سودجوئی و استفاده نا حق از همه امکانات و منابع طبیعی در دیگر سرزمین های این جهان بزرگ می باشد!

سران این سرزمین، تحقق بخشیدن به این آرمان منفی و مغایر با اصول بشر دوستانه و قوانین بین المللی خودشان را، که جهت تصرف غیر مستقیم ممالک دیگر، و افزودن آنها به سرزمین خویش، به خصوص از اوائل قرن جاری برگزیده اند. تا برای کشور گشائی های خود به طور مستقیم به ممالک مورد نظر شان حمله نکنند. بلکه با حیله هائی که ما و کهندیار مان نیز طعم بسیار تلخ آن را، در بهمن ۵۷ چشیده ایم. طرح های شان را به مرحله اجرا می گذارند!

ابتدا در اذهان نابخردان یک سرزمین( مانند پنجاه و هفتی های میهن ما ) القاء می کنند؛ که پادشاه کشورشان دیکتاتور و ….. است. سپس آن نادان های میهن فروش را وا می دارند؛ که علیه پادشاه میهن پرست و دوستدار واقعی آن ملک و ملت قیام کنند؛ و آتش پر شراره حاکمیت اهریمنی آخوندی اسلامی را، در آن سرزمین به پا نمایند؛ و مشتی نابخرد توسری خورده بی اعتبار را، به نمایندگی از سوی خودشان، در جایگاه معتبرترین حکومت پادشاهی در دنیا مستقر نموده و بنشانند!

غافل از اینکه، بالاخره کاسه صبر مردم ایران که دل های شان با هم یکی است پر می شود و به جوش می آید؛ و سرانجام زنان حق طلب و مردان آزادیخواه ایرانزمین، جهت بر اندازی اهریمن و مزدوران آمریکای جهانخوار به پا می ایستند؛ و تا باز ستاندن کهندیار خویش از فرو مایگان نوکر صفت قدرت پرستان ایالات متحده، از پای نمی نشینند و به قیام ملی خویش ادامه خواهند داد!

« بله » چیست و چه هدفی دارد؟

سیستم اینترنتی « بله » ، پیامرسانی امنیتی است؛ که سپاه پاسداران رژیم ملاها، برای رصد نمودن کاربران دستگاه های مجهز به « سیستم پیامرسان آندروید » در فضای مجازی به وجود آورده است. تا در هر شرایطی بتواند، برنامه ها و ارتباطات مردم ایران را، به وسیله کنترل گوشی های آنها بررسی و رصد کند؛ و نتایج آن را به طور مستقیم به بیت آقا!! ارسال نماید!

در متن هشداری که شرکت « گوگل » در این ارتباط به کاربران خودش ارائه نموده آمده است: پیامرسان « بله » در تلاش است، تا با استفاده از اطلاعات شخصی افراد، مانند پیامک ها، تصاویر، فایل های صوتی یا تاریخچه تماس کاربران تلفن های هوشمند « آندروید » جاسوسی کند. به همین خاطر است که شرکت « گوگل » به کاربران پیشنهاد می دهد؛ که حتما این برنامه را از دستگاه کوشی های مبایل شان حذف کنند. تا از دسترسی جاسوسان « بله » ، که همه بررسی هایش را به گونه مستقیم به بیت خامنه ای می فرستد در امان باشند!

البته « کار از محکم کاری عیب نمی کند » ؛ اما اکنون شرایط سیاسی – اقتصادی – فرهنگی و اجتماعی مردم کشورمان به گونه ای است؛ که باید به هر طریق ممکن، خود و میهن شان را از شر حضور اهریمن حاکمیت پلید آخوندی نجات بدهند؛ و به ارباب قدرت پرست این قوم ظالم بفهمانند: آن موقعی که توانستید ملت ایران را فریب بدهید؛ و آنها را به چنین روز سیاهی بنشانید؛ دلاور مردان و زنان ایرانی که هم اکنون برای نجات دادن کشورشان از استیلای حکومت ملاهای جنایتکار به پا ایستاده اند. در تاریخ شوم پنجاه و هفت، کودکان و نوجوان های بی اختیاری بودند؛ که دل های خانواده های شان با هم یکی نبود؛ و متوجه فریب خوردن شان از سوی شما قدرت پرست های پلید نشدند. که با ترفندهای کشور گشایانه تان، آنان را از مسیر « میهن پرستی و شاهدوستی شان » منحرف نمودید!

پایان ماندگاری ستمگران به عنوان عوامل حکومت شیاد و دزد و فاسد آخوندی در سرزمین ما فرا رسیده است. به همین دلیل، از همین پایان « شروع » پیروزی مان بر دزدان و جانیان حاکم بر دیارمان را آغاز می کنیم و از پای نمی نشینیم. و جهت رساندن خودمان به آرمان های میهن پرستانه خویش، حتی در شامگاه نیز، آفتاب پیروزی مان بر تاریک کنندگان میهن مان را، از درخشش ماه تابان در هر غروب الهام می گیریم. و طلوع خورشید پیروزی خود بر دشمنان خویش و کهندیارمان را، از شروع درخشش آفتاب در مشرق، و تا غروب کردن آن در مغرب ، و از تابش ماه در مغرب تا سحرگاه بامداد پیروزی خود بر دشمنان خویش ادامه خواهیم داد. تا ایران مان را از وجود تاریکی مطلق حضور سیه دلان دیو صفت و بد خواهان ایران و ایرانی برهانیم!

مقاله قبلیکریدورهای اقتصادی، تجاری و انرژی افغانستان و ترکیه؛ بقلم دکتر کاوه احمدی علی آبادی
مقاله بعدیانتقال تسلیحات نظامی توقیف شده جمهوری اسلامی به اوکراین توسط آمریکا
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.