دشمن دشمن شما دوست تان است !

0
136

یکی از شگردهای همیشگی ایالات متحده در جهان، در رابطه با ایجاد پیوند های به ظاهر دوستانه با دیگر کشورها در دنیا، ایجاد نوعی اتحاد و هم پیمانی با آنهاست. برای دولتمردان این مملکت در تمامی دوره های مختلف ریاست جمهوری در آمریکا، پرداختن ایشان به اپجاد مراوده های گوناگون اقتصادی و سیاسی و دیپلماتیک با آنها، از اهمیت زیادی برخوردار است. ویژه آنکه متحدان آمریکا، از جمله کشورهای عربی در حوزه خلیج پارس، ناگزیر باشند که به دلائل مختلفی، پوئن های چشمگیری را هم به آمریکائیان بدهند. تا در هر زمینه ای، از حمایت های آنها بهره مند گردند!

اکنون که این کشورها، نگرانی های عمیقی از فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی دارند؛ مایل هستند که از حمایت های همه جانبه ابرقدرتی مانند ایالات متحده، بیش از پیش بهره مند بشوند. تا خیال شان از بابت هرگونه عملیات خطرآفرینی از سوی جمهوری اسلامی آسوده باشد. و این دلیل بسیار خوبی برای آمریکاست؛ که بیشتر بتواند از رؤسای این کشورها سودجوئی و بهره برداری های سیاسی و اقتصادی بکند!

با توجه به این امر که اتحاد میان آمریکا با کشورهای عرب حوزه خلیج پارس، موجب بهره مند گشتن همگی این ممالک از شرایط موجود در دنیا، مخصوصا در منطقه خاورمیانه و بخصوص در حوزه خلیج پارس است؛ پدیده همکاری های دوطرفه میان آمریکا و تمام هم پیمان های ایشان، از امکاناتی که هر دو طرف دارا هستند می باشد. بنابراین، مسأله سودبردن هر دو سوی قضیه این همکاری ها، از امکانات آن دیگری، امری بدیهی به نظر می رسد؛ و تا حدود زیادی، می توان آن را برای آمریکا و متحدان عرب آن، منطقی نیز تلقی نمود!

آیا همکاری های دفاعی آمریکا با کشورهای عرب خلیج پارس، راندن جمهوری اسلامی به حاشیه است؟

رئیس جمهوری ایالات متحده، پس از نشست مشترک خود با مسؤلان ارشد کشورهای عرب هم پیمان با واشنگتن، و مستقر در حوزه خلیج پارس در کمپ دیوید، در یک نشست مطوعاتی شرکت نمود؛ و توضیحات مختصری در باره مفاد مطرح شده در اجلاس کمپ دیوید را، به خبرنگاران حاضر در آن مصاحبه ارائه داد. پرزیدنت اوباما ضمن تشریح نمودن دستآوردهای این نشست به خبرنگاران گفت، همکاری های دفاعی آمریکا با این کشورها، به منظور به حاشیه راندن ایران نیست؛ بلکه وی با دعوت کردن از مسؤلان ارشد کشورهای عضو شورای همکاری های خلیج پارس به اجلاس کمپ دیوید، در نظر داشته که به ایشان اطمینان خاطر بدهد؛ که توافق جامع اتمی 1+5 با ایران، بر سر فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی، در میزان تعهدات آمریکا نسبت به این ممالک، و همکاری های دفاعی میان آمریکا و این کشورها، هیچ تأثیر منفی نخواهد داشت!

سوء استفاده کردن غربی ها به ویژه ایالات متحده از موقعیت کنونی در منطقه خاورمیانه، اشاره کاملا روشنی است، از نحوه سودجوئی های آنها، از تمامی موارد رخ داده شده در جهان کنونی است. که خطوط نفع طلبی های ایشان را، در حالت عادی نزد خودشان، و در برداشت تحلیل سیاسی برای کارشنان مشخص می سازند. موقعیت فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی در ایران، موضوع بسیار مناسبی را، برای دولتمردان آمریکائی ایجاد کرده است؛ تا به خاطر وحشتی که شیخ های حاکم بر کشورهای مستقر در خلیج پارس، که از حملات احتمالی جمهوری اسلامی بر آنها مستولی شده، را بتوانند به بهانه همکاری های دفاعی میان این شیخ نشین ها و آمریکا، گسترده تر نمایند؛ تا در این رهگذر، منافع بیشتری نسبت به گذشته را، نصیب ایالات متحده بکند!

چه بسا که این مورد، قراری از پیش گذاشته شده، میان آمریکا و سران حکومت اسلامی باشد؛ که ضمن مذاکرات دوطرفه ایشان در باب مسأله هسته ای، یکی شان مسبب ایجاد شدن ترس و نگرانی در شیوخ عربی بگردد؛ و آن دیگری موجب به وجود آوردن اطمینان خاطر و رفع نگرانی های آنان بشود. در این صورت است که می توان حدس زد، طولانی شدن زمان مذاکرات هسته ای پنج به علاوه یک با جمهوری آخوندی، چرا باید تا کنون به طول انجامیده باشد؟!

دشمن دشمن شما، دوست تان است؛ دقیقا همین معنا را برای ما و دیگران پدید می آورد. از یک سو و با موارد آشکاری که از روابط نا مساعد جمهوری اسلامی، با کشورهای عرب در منطقه وجود دارد؛ دشمن بودن اینها با همدیگر توضیح واضحات است. ولی از سوئی دیگر، نمایشات دوستی های متحدانه آمریکا با این کشورهای ثروتمند و نفت خیز، و نیز تلاش های آنان برای به نتیجه رساندن موضوع رسیدن به یک توافق جامع در مذاکرات اتمی با آخوندها، جنبه مثبت تری به کنش های ایالات متحده به دوستان شان ارائه می دهد. که تا شیوخ عرب را به این نتیجه برسانند؛ که میان آمریکا و ایران(سران حکومت اسلامی)، هیچگونه رابطه دوستی وجود ندارد؛ و بر این اساس، چون آمریکا و جمهوری اسلامی با یکدیگر دشمنی دارند( در صورت ظاهر)؛ پس آمریکا دوست کشورهای متحد خویش در خلیج پارس است؛ و تمام کوشش خودش را برای حفاظت از آنها، در مقابل خطرآفرینی های جمهوری اسلامی را، بر عهده خویش قرار داده است!

همکاری های امنیتی بیشتر آمریکا با این کشورها، مانند رزمایش مشترک و همآهنگی های بیشتر امنیتی، در زمینه ایجاد یک سامانه دفاع موشکی برای کشورهای عرب در حوزه خلیج پارس، به گفته آقای اوباما، به این منظور نیست که ایران به حاشیه فرستاده بشود؛ بلکه به این دلیل است، که به جمهوری اسلامی فرصت زیادتری، برای داشتن نقش سازنده تر در منطقه داده بشود!

این فرصت هم چیزی نیست مگر ایجاد وحشت در کشورهای کوچک تر، و دادن شانس بیشتری به ایالات متحده، که با شگرد دروغین کمک های ظاهری خودش به دیگران، بتواند در حد لازم و کافی، اسباب آسایش فکری عرب ها را تأمین نماید؛ و صدالبته، روابط پنهانی و سودبخشی را که به طور پنهانی با آخوندها دارند را، بیشتر از همیشه گسترش بدهند. چه ایرانیان آزادیخواه و مخالف با رژیم آخوندی در کشورشان، را خوش بیاید و چه نیاید؟!

محترم مومنی

مقاله قبلیآمریکا به حكم اعدام محمد مرسي واكنش نشان داد
مقاله بعدی«قاصدک» شجریان پس از ۱۸سال منتشر می‌شود
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.