دست قطع شده یک ساواکی؛ روزنامه کیهان ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷

0
1470

خبرنامه ملّی ایرانیان، خشونت انقلابی در سال نخست شورش ۱۳۵۷.

روزنامۀ کیهان بتاریخ ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷، انقلابیون شهر رشت به ساختمان ساواک حمله کرده و پس از ساعاتی درگیری، ۲ بامداد ساختمان ساواک را تسخیر کردند؛ در این بین ۶ نفر از ساواکی‌ها دستگیر و پس از کشته شدن توسط مردم مثله شده و تعدادی (۴ نفر) نیز بر حسب گزارش کیهان در هنگام درگیری مسلحانه با انقلابیون از بین رفتند و سپس جسدهای سوخته و مثله شده ساواکی‌ها بر درختان پارک شهر  آویزان شده و مردم گروه گروه برای تماشای آن به این مکان می‌آمدند و از این صحنه‌ها دیدن می‌کردند.

1423992226_savak-001محمود کنعانیان دربارۀ اشغال ساواک رشت در دوران شورش می گوید: شهر رشت دیر تب می‌کند اما اگر تب کند ناگهان فوران می‌کند. مثلا اتفاقات خیابان سردار جنگل (سام) نشان ‌داد که در هیچ شهری در ایران همانند رشت اینگونه مردم قیام نمی‌کنند. در خیابان سردار جنگل وقتی مردم حرکت کردند ناگهان داس و تبر برداشتند و درخت‌ها را در خیابان ریختند، در نتیجه هیچ پلیسی نتوانست در این خیابان رفت‌وآمد کند. حمله به ساواک هم به همین صورت انجام گرفت. محله‌ اطراف ساختمان ساواک، مسجد سیدابوالقاسم نام داشت که بچه‌های آن محل نسبتا ورزشکار و اهل نزاع‌های خیابانی درجه یک بودند. روز ۲۲ بهمن بچه‌های محله کنار یک حمام جمع شدند و صحبت می‌کردند که در تهران مردم پادگان‌ها و مراکز مهم شهر را تسخیر کردند و در این شهر این استعداد وجود دارد که ما هم یک عملیاتی انجام دهیم. وقتی غروب شد رفتیم مسجد. چون ساواک نزدیک همین محل بود بچه‌ها پیشنهاد دادند که بعد از نماز برویم روبروی ساختمان ساواک تجمع کنیم. بنابراین اولین تجمع روبروی ساواک از سوی بچه‌های مذهبی همین محله شکل گرفت. پس از آن دیگران از راه رسیدند. در بیرون از مسجد هم کسانی همانند دکتر مدبرنیا از هواداران جریان چپ بودند. آن‌ها هم بر سر اشغال ساواک با بچه‌های مذهبی اتفاق نظر داشتند. به تدریج که تاریک شد آقایان مودب‌پور (طلبه جوان) و خوش‌کلام هم به جمعیت اضافه شدند. آن‌ها البته تفنگ‌های شکاری داشتند. بچه‌های ما هم کلت داشتند. ساواک در بزرگی داشت که برای باز کردن آن نیاز به جوان‌های بسیار قوی هیکل بود. حمید حاج آقایی، حسن و جهان باقری… یک تریلی را به همراه حدودا پنجاه نفر دیگر از یک پارکینگ بیرون آورده بودند و با شتاب جلو و عقب می‌بردند و محکم به در ساواک می‌زدند. آن‌ها هم هوایی و مستقیم شلیک می‌کردند. برخی از بچه‌های ما هم کلت کمری داشتند که شلیک می‌کردند.

و ایشان ادامه میدهد: طبیعی بود که در‌‌ همان شب عده زیادی به دنبال کوره‌های آدم‌سوزی باشند، چون تصور همه این بود که این توحش و سبعیت در این نوع شکنجه‌ها باید خلاصه شده باشد. اما آنچه که سینه به سینه می‌گشت این بود که در اینجا شکنجه‌های هولناکی انجام می‌گیرد. اما ما چیزی از ابزارهای شکنجه ندیدیم.