دستآوردهای حکومت اسلامی بعد از سی و شش سال کامل !

0
571

دانش آموزان در انتهای هر سال تحصیلی، نتیجه کار یک سال آموزش گرفتن از آموزگاران خودشان را، پس از سپری کردن آخرین امتحان سه ماهه آخر سال تحصیلی، از مدرسه شان دریافت می کنند. به همین منوال، هر فردی که به آموختن رشته مورد علاقه اش می پردازد؛ کارنامه ای متناسب با میزان تلاشی که در آن زمینه کرده است؛ از استاد و مربی خودش می گیرد. به همین نسبت، هر کسی که در هر زمینه ای اقدام به فراگیری دروس علمی و هنری بنماید؛ نتیجه خوب یا بد آن اقدام را، یا به صورت ثبت شده در یک کارنامه، و یا به گونه زبانی از آموزگار و معلم و استاد خود دریافت می کند. گروه های اجتماعی نیز، در هر فعالیتی که درون جامعه بدان اشتغال دارند؛ جهت آگاه شدن از نحوه خوب یا بد کاری، که در آن رابطه از وقت و استعداد و دانش و هوش و مال خودشان سرمایه گذاری نموده اند؛ کارنامه نتیجه عملکردهای شان، توسط مسؤلان مربوطه به ایشان تحویل داده می شود !

امور مربوط به کشورداری و سیاست گذاری در یک مملکت نیز، کارهائی هستند که عاملان به آنها ناگزیرند؛ برای دستیابی به نتایج عملکرد خویش، هیچکدام را از قلم نیندازند؛ و با دقت کامل به همه زوایای نتایج این بررسی توجه دقیق و عمیق داشته باشند. تا موفق به گرفتن یک نتیجه منطقی و صحیح، از نوع تلاش شخصی خود در رابطه با کاری که کرده اند بشوند!

 از آنجائی که سران خودکامه رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی، از شدت خطاهائی که می کنند؛ سرشان بسیار شلوغ است. و خودشان در ارتباط با هر عمل شنیع و روش خبیثانه ای که تصور بفرمائید؛ مشغول اجرای فرامین اربابان خویش، بخصوص اوامر سیه دلانه اهریمنانه دشمنان ایرانیان می باشند؛ و وقت کافی برای تنظیم نمودن کارنامه عملکردهای سی و شش سال خودکامگی شان را ندارند. فهرست زیر را، که فقط از قسمت هائی از دزدی های آنهائی که هیچ بوئی از شرم و حیا به مشام ایشان نرسیده است. تهیه و تنظیم گشته تا مطالعه بکنید؛ و خود در این باره قضاوت بفرمائید!

از تعداد صحیح و کامل تخلفات معنوی و مادی دست اندرکاران جمهوری اسلامی، و اشتبتاهات و کارهای غلط به عمد یا غیر عمد انجام شده همه زیرمجموعه های این حکومت ضد بشری، هیچ آمار درستی در دست نیست.( یا دست کم، نگارنده از همه آنها اطلاعی ندارد.) اما تعدادی از مشهورترین دزدی های میلیاردی سه ساله اخیر، که حضرات خودشان، از سر لجبازی و انتقامجوئی و رقابت و حسادت، آنها را به دیگران لو داده اند. در این مختصر گردآورده شده، تا هم ملت شریف ایران، از هر طبقه و صنفی که هستند؛ ببینند و بدانند که ستم های این جانوران بر آنها(مردم ایران)، قبل از آنکه جسم و جان شان را آسیب برساند؛ به شعور اجتماعی ایرانیان اهانت می کنند. زیرا چنانکه چنین اعمال نادرستی، تا به این اندازه تکرار بشوند؛ و هیچیک از آحاد ملت آن جامعه، چیزی در باره آنها نفهمند و نشوند؛ و یا اگر با خبر شوند، به هر دلیلی نسبت به آنها هیچ واکنشی از خود نشان ندهند. با دیدن فهرست خطاهای انجام شده توسط مسؤلان راهزن جمهوری پلید اسلامی، دریابند که چگونه به شعور اجتماعی و ادراک خوب و بد ایشان اهانت شده است !

متأسفم که ناگزیرم، با نگارش این فهرست در این نوشتار، آرامش شما را خدشه دار کنم. ولی به هر تقدیر، بد نیست که در نخستین روز آغاز سی و هفتمین سال برپائی رژیم خونخوار آخوندی، بخشی از کارنامه اعمال نکوهیده ایشان را، به نظر همگان برسانم:

مدیرعامل شرکت ” پدیده شاندیز ” در مشهد، سردار پهلوان( که از ایران گریخته است)  نود و شش هزار میلیارد

بابک زنجانی، که مثلا اکنون در زندان به سر می برد، 8500 میلیارد

امیر منصور آریا، خاوری و دار و دسته شان، 3000 میلیارد

دانشگاه جدید التأسیس ” ایرانیان ” متعلق به محمود احمدی نژاد 1200 میلیارد

مؤسسه تأمین اجتماعی، که بعد از برکناری جنایتکار مشهور سعید مرتضوی از مقام دادستانی، به مدیریت این سازمان منصوب گردید. 1000 میلیارد

صادق محصولی که خودش از میلیاردرهای دارای نام در ایران است؛ در هنگام حضورش در دولت محمود احمدی نژاد 370 میلیارد

معاون بانک مرکزی رژیم 300 میلیارد

رحیمی معاون اول رئیس جمهور در دولت های نهم و دهم 200 میلیارد

بنیاد شهید جمهوری اسلامی 170 میلیارد

تعداد 170 نفر از نمایندگان مجلس ششم، هر یک 500 میلیارد

تقریبا از سرمایه ملی هر ایرانی، به مبلغ 220 میلیون تومان به سرقت رفته است. چند سال به طور ماهیانه، به هر یک از ایرانی های ساکن در کشور، مبلغ ناچیزی(41000 تومان) یارانه دادند؛ تا در زیر سایه پرداخت شدن این مبلغ ناچیز به هر تن از ایرانیان، بتوانند به راحتی هر چقدر که دلشان می خواهد بدزدند و ببرند و بخورند !

دست کم، اگر برای سرنگونی حکومت استبدادی این دزدان قیام نمی کنید. جهت رساندن فریاد اعتراض تان به این سارقان بی انصاف، که همه سرمایه های شما را از خودتان دریغ می کنند. و اجازه می دهند که یک دختر خردسال، که نمی تواند رنج گرسنگی دو برادرش را تحمل کند؛ و ناگزیر می شود که دو عدد تخم مرغ بدزد تا شکم آنها را سیر نماید. در روز شنبه 25 بهمن(سه روز دیگر)، در محل های از پیش همآهنگ شده، حضور به هم برسانید؛ و با تمامی نیروی تان، صدای نارضایتی خویش را به گوش مردم دنیا برسانید!

محترم  مومنی

*(کاریکاتور کاری از آقایعباس خسروی فارسانی)

مقاله قبلیکشف مومیایی مرموز 200 ساله
مقاله بعدیخاطرات خلبانی که خمینی را از پاریس به تهران رساند به همراه فایل صوتی گفتگو
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.