مثلثی شوم و سودجو، که با همکاری یکدیگر توانستند؛ کلاه وزارت نفت جمهوری پلید اسلامی را از سر آن بردارند؛ و کلاه بزرگی را که خودشان با تبانی همدیگر آماده کرده بودند؛ را بر سر مسؤلان یکی از مهم ترین وزارتخانه های رژیم منفورشان بگذارند. سپس بعد از انجام دادن کارشان (دزدیدن پولی که برای فروش نفت از خریداران گرفته بودند.)، جهت ” ایذ گم کردن ” ملت و حکومت، ضلع بی ارزشی از خودشان (بابک زنجانی) را، به دام دادگاه حکومت انداختند؛ تا که خود و همدستان نزدیک خویش را، از این غائله برپا شده و مفتضح کننده دور نگه بدارند. اینها (دو ضلع دیگر این مثلث پول پرست = باند خبیث مجتبی خامنه ای، پسر رهبر خودکامه انقلاب، و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با خیالی آسوده و طیب خاطر، توانستند پس از زندانی کردن فریب خورده ای مانند بابک زنجانی، مبالغ گزاف دزدیده شده از وزارت نفت جمهوری ننگین اسلامی را، که می خواست به کمک این سه ضلع مکار، تحریم های بین المللی علیه فروش نفت کشور را دور بزند. میان خودشان تقسیم نموده اند؛ و کاری هم به سرنوشت بابک زنجانی که چه خواهد شد ندارند!
چند سال پیش، هنگامی که این خبر در سراسر کشور پیچید. آنهائی که می دانستند زیر این نیم کاسه چه کاسه ای وجود دارد؟ یا به طور کنایه، و یا به شکل مستقیم، از حکایت بالا پرده برداشتند. تا با افشا نمودن این قضیه، آبروی نداشته این دزدان حرفه ای و سود پرست را ببرند. یکی از افرادی که در این باره به افشاگری پرداخت؛ روزنامه نگار و مدیر مسؤل پیشین سایت توقیف شده ” بازتاب امروز ” ، علی غزالی است؛ که به خاطر افشای ارتباط بابک زنجانی با سپاه پادسدارن در وب سایت خودش، در هفتم اردیبهشت 1392 بازداشت گردیده است. از آن تاریخ به تعد، با فشارهای محمد حسین زیبائی نژاد معروف به(سردار نجات) جانشین کنونی سازمان اطلاعات سپاه، که پدر همسر وی(علی غزالی) نیز هست؛ کیفرخواست اتهام او تنظیم گشته، و برای رسیدگی این پرونده، به قوه قضائیه رژیم برای قاضی صلواتی ارسال شده است. متهم که پیش تر توسط ” ساس ” سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده بود؛ از ششم شهریور 1395 هم رسما در زندان رژیم به سر می برد. اکنون با فشارهای دوباره پدرزن صاحب نفوذش، گام به گام به جوخه اعدام نزدیک تر می شود. در همان اوائل بازداشت علی غزالی، همسرش که دختر سردار نجات است؛ به دلیل اختلافات خانوادگی(با خانواده خودش، به خاطر کاری که شوهرش نموده بود.)، و به امر پدر سپاهی اش، که احتمالا در آن دزدی بزرگ، همکاران و همدستان سپاهی اش را همراهی نموده است؛ از شوهر خویش (علی غزالی) جدا شده است!
اکنون که این زندانی (علی غزالی)، با فشارهای محمد حسین زیبائی نژاد معروف به ” سردار نجات ” ، به اعدام محکوم شده است؛ به دلیل بازرسی های عوامل اطلاعات سپاه و پلیس قضائی کشور از دفتر محل کارش، علاوه بر کشف مقادیر زیادی چک و سفته از افراد مشهور و صاحب نفوذ در کشور، اسنادی نیز در مورد فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی کشف شده است. به همین خاطر هم، سازمان اطلاعات سپاه(ساس)، به وی اتهام جاسوسی برای غربی ها را زده است. همچنین مدعی شده، این اسناد توسط او برای سازمان امنیتی غربی ها ارسال شده، اتهامی که برای اثبات آن هیچ سند و مدرکی ارائه نگشته، و متهم نیز این اتهام را رد کرده است!
البته ما که قاضی نیستیم تا درستی و ناراستی اظهارات دو سوی قضیه را تشخیص بدهیم. اما ما که ملت اسیر سرزمینی اشغال شده و برباد رفته ایران هستیم. ما که دست کم بعد از سی و هشت سال و پنج ماه گذشته، که از عمر ننگین این رژیم سفاک و جنایتکار و دزد و تروریست پرور در میهن مان می گذرد. اکنون به خوبی می توانیم؛ با سوابقی که از همه این شقاوت پیشگان سراغ داریم؛ همگی شان را در این ارتباط مقصر و دزد و جاسوس بشناسیم و بنامیم!
اگر قرار باشد که بر روی کسی از شخصیت های حکومتی و دولتی در جمهوری ملاها انگشت اتهام جاسوس بودن او یا آنها را بگذاریم؟ زیاد هم به بیراهه نرفته ایم. به راحتی می توان، از رهبر این حاکمیت فاشیستی، که در دوران جوانی اش، دوره های مخصوصی را در کشور شوروی سوسیالیستی سابق گذرانده، تا آبدارچی ادارات دولتی و مؤسسات خصوصی کشور، که با گرفتن حق حساب(رشوه) به کارهای جاسوسی پرداخته و می پردازند؛ مارک چنین بودن را، بر پیشانی همگی شان بزنیم!
اما آیا با این کار مشکل ما و سرزمین اهورائی مان حل می شود؟ آیا از این پس، این ناکسان ناانسان، دست از کارهای ناشایست خود بر می دارند؟ در مطالب فقهی خودشان مطرح است؛ هر چیزی را که نجس بشود؛ با چیز دیگری می توان پاک نمود. برخی چیزها را با آب، بعضی را با حرارت دادن، و چیزهائی که از چوب ساخته شده اند را، در صورتی که نجس گردند؛ فقط با سوزاندن شان می توان پاک نمود. که بدیهی است بعد از سوخته شدن به درد هیچ کاری نمی خورند!
کسانی که به راحتی بسیار، و بدون کم ترین احساس پشیمانی و ناراحتی وجدان، می توانند باعث آزار و مرگ دیگران، مخصوصا بی گناهان بشوند؛ که دیگر جاندار نیستند. اینها یا سنگ تشریف دارند، و یا از جنس چوب می باشند؛ که در هر دو صورت فاقد قلب و احساس و عاطفه اند. بنا بر این، چون که سراپای وجودشان از جماداتی همچون چوب و سنگ است؛ و نیز به خاطر آن که کل موجودیت شان به سبب انجام دادن کارهای غیر انسانی، از هر نجسی نجس تر است. به فتوای خودشان، و طبق دستورات فقهی شان، ناگزیریم جهت نجات دادن مملکت و هم میهنان مان، که در مدام در کوره های روباز آتش بیداد و ظلم جمهوری اهریمنی اسلامی اسیر می باشند. با یک به پا خیزی جانانه، بر این روبه صفتان بری از شرافت انسانی بشوریم؛ و نجاست حضورشان در میهن خود را، با سوزاندن و به آتش کشیدن شان، از سطح و پیرامون و تمامی زوایای ایران عزیزمان بزدائیم!
محترم مومنی