بی عدالتی در رژیم واپسگرای حکومت آخوندی، موضوع جدیدی نیست. سی و هفت سال و شش ماه، از بروز انواع قضاوت کردن های قضات بری از انصاف دادگستری جمهوری پلید اسلامی می گذرد. بارها شاهد بوده ایم، که دزدان نامی باند آخوندهای سودجو، یا با پرداختن رشوه های کلان تبرئه شده اند؛ و یا با دسیسه آفرینی های دوستان دولتی و حکومتی خودشان، از معرکه جسته و فرار نموده اند. اما آفتابه دزدهای بی نوا، کسانی که به سبب هزاران مشکل اقتصادی که اکنون در کشور وجود دارند؛ ناگزیر به ارتکاب خطاهای کوچک گشته اند؛ به حکم همین قاضیان رشوه گیر و غیرعادل، محاکمه و زندانی و حتی شکنجه نیز شده اند!
آقای ” س ، م ” که رسانه های داخلی، جهت حفظ آبروی نداشته حکومت منحط شان، به جای استفاده کردن از نام و فامیل کامل وی، فقط حروف اول اسم و شهرت او را به کار می گیرند؛ همان سعید مرتضوی جنایتکار است؛ که هنگام سرگرفتن بلوای انقلاب شوم اسلامی، از یکی از دهات شهر یزد، با سوء استفاده نمودن از رابطه های آخوندهای صاحب نام شهرشان، خودش را در میان ستادها و کمیته ها و سازمان های نوپای گوناگون داخل کرد. سپس بدون گذراندن دوره کامل رشته قضاوت در دانشگاه، راهی جایگاه قضاوت نیز شد. چیزی هم نگذشته بود، که جناب شان با سود جستن از همان رابطه ها، و بدون کوچکترین ضابطه ای، به مقام دادستانی انقلاب نیز ارتقاء مقام یافت. او حتی همان دوره های فشرده ای که طلبه های علاقمند به امر قاضی گری، نزد اساتید حوزه های علمیه می گذرانند را هم طی نکرده است. چون در این رژیم بی قانون، سفله ها را به بالاترین درجات می رسانند؛ ولی دانایان و افراد با کفایت را، بی هیچ دلیل واقعی، از اوج منزلت به حضیض ذلت تنزل می دهند!
چندین سال است که بعد از کشته شدن شادروان ” زهرا(زیبا) کاظمی ” کانادائی ایرانی تبار، که در جریان ماجراهای پس از تظاهرات حق طلبانه مردم ایران در سال 1388 خورشیدی در ایران بود. هنگامی که بسیاری از جوانان دلاور میهن مان، به دست جانیان رژیم اشغالگر، در خیابان های ایران دستگیر شده و زندانی شان کرده بودند؛ خانواده های این دستگیر شدگان، در مقابل زندان اوین تجمع می کردند؛ که تا عزیزان خودشان را، از چنگ دژخیمان حکومتی نجات بدهند. بانو کاظمی هم در کنار گروهی از این پدران و مادران نگران و محزون حضور یافته بود. موقعی که میان خانواده های زندانیان، و پلیس و نگهبانان اوین درگیری به وجود آمد؛ بسیاری از ایشان نیز در همانجا دستگیر و زندانی شدند!
متأسفانه خانم زهرا کاظمی هم در این جریان به قتل رسید. شایع است که قاضی ” س م ” جنایتکار، با پاشنه پوتین هائی که به پا داشته است؛ بر سر آن زن بی گناه می زند و او را به قتل می رساند. بعد از پیگیری های پسر خانم کاظمی، که از کانادا برای دستگیری و محاکمه قاتل و یا قاتلین مادر مقتول خویش تلاش مستمری را می نمود؛ بالاخره قوه قضائیه که قافیه را تنگ دیده بود؛ قاضی سعید مرتضوی قاتل را، از مقامی که داشت خلع کرد. ولی سپس به فرمان رئیس جمهور وقت، احمدی نژاد بی سر و پا، که جریانات شوم به وقوع پیوسته در آن تظاهرات، به خاطر متقلبانه به ریاست جمهوری رسیدن وی شکل گرفته بود. مسؤلیت مهمی در سازمان بیمه های اجتماعی به جناب ” س م ” جانی جایزه داده شد!
اکنون که دل بسیاری از شاگردان و هواداران معلم ارجمند و راستین، آقای محمد علی طاهری، که به شاگردان خویش دروس عرفانی را می آموخت. و به ایشان روش های خداشناسی و معرفت به حق را یاد می داد. مدتی است که باری دیگر دستگیر و زندانی شده است. اخیرا قاضی پرونده ایشان، حکم اعدام وی را صادر نموده؛ و احتمال دارد که حکم وی به اجرا گذاشته بشود!
دزد و قاتلی که هیچ تردیدی در سوء استفاده های مادی و معنوی وی، از پست هائی که داشته وجود ندارد؛ جنایتکاری که برای خفه کردن دیگر مزدوران حکومتی و دولتی، تا توانست از بودجه های سازمان بیمه های اجتماعی، بدون داشتن کوچک ترین محلی جهت دست زدن به چنین خلاف بزرگی، با پرداخت نمودن مبالغ میلیاردی به صاحب منصبان دیگر، همچنان در پستی که حق اشغال کردن آن را نداشته است؛ ماندگار شده بود و به ریش مخالفان خودش می خندید. چند روز پیش، پس از دادگاهی که اخیرا داشته، در عدالتخانه جانیان رژیم ننگین آخوندی، مشمول ” رأفت اسلامی ” از سوی رهبر بری از عدالت و جانی پرور این جمهوری ضد بشری گشت. و اینگونه پرونده ی آکنده از افتضاحات آقای ” س م ” به این طریق بسته شد!
باشد که دراین راستای کج نهاد، دست کم مردم ایران با ملاحظه این نابرابری ها ناچار شوند؛ که با دیدن چنین بی عدالتی هائی، به ماهیت اهریمنی ملاهای حاکم در کشورشان پی ببرند؛ و چنانچه برای شان مهم باشد، که حق را به دارنده ی آن برسانند. این مورد را سرسری نگیرند؛ و برای طلبیدن حقوق انسانی خودشان، از دارندگان مسؤلیت های مهم در کشور، علیه اینهمه ظلم و ستم بی محابا، که بر خود، خانواده، آشنایان، دوستان و فامیل شان می شود؛ به پا خیزند و دادخواهی کنند. اگر به عنوان شهروند این مملکت، دارای شخصیت حقیقی و حقوقی می باشند؟!
زیرا که در جهان، هیچ مرجعی وجود ندارد؛ که حق شما را برایتان کادو نماید و تقدیم تان کند!
محترم مومنی