مسأله ای به عنوان اعجاز، که به وقوع پیوستن آن را به پیامبران اولوالعزم(دارای کتاب آسمانی) نسبت می دهند؛ چون هیچ نقطه مشترکی با هیچ مورد و موضوع علمی ندارد؛ یاوه ای بیش نیست، که توسط رمالان و ملایان ساخته شده، و به خورد جاهلان درون اجتماع زمان آن شیادان(رسولان برگزیده از طرف پروردگار جهانیان!!) داده می شده است. هرچند که در همین قرن حاضر نیز، که دنیا از بسیاری از پیشرفت های علمی، و شائبه های رشد و ترقی انسان ها آکنده می باشد؛ هنوز بلاهت پیشگان زیادی، در همین ایران خود ما وجود دارند؛ که عکس یک آخوند جنایتکار را در ماه دیدند؛ و یک تار موی وی را، در لابلای اوراق کتاب مقدس شان! مشاهده کردند< در قرآن، که در اصالت و آسمانی بودن آن، هیچ سند محکم و دلیل قانع کننده ای وجود ندارد.> و از این طریق، روزگار سپید و شاد خویش را، به دنیائی مملو از تیره روزی و انواع ناکامی ها بدل نمودند!
آنها، با فریب خوردن از آخوند روح اله خمینی، و دیگر آخوندک های اهریمن تبار مکلا و عمامه ای، و بقیه نیرنگبازان اسلام زده، خود و ابضای خانواده شان را، به وادی همیشه مستعد گمراهی کشاندند؛ که همچنان نیز در این وادی سرگردانند. ایشان باور دارند، که رویداد شوم انقلاب سیاه اسلامی آنها را، به سبب اهمیتی که نزد این فریب خوردگان دارد؛ می توان به اعجاز آن پیامبران که در اینجا به آنها اشاره خواهد شد پیوند بزنند. مراد شان، معجزه هائی شبیه به کشتی نوح، خاموش شدن آتشی که نمرود پادشاه قسی القلب بابل، برای سوزاندن ابراهیم نبی برافروخته بود. آفریدن یک اژدهای مارخوار توسط موسی، در میان جمع جادوگران مصری، که مارهای آفریده شده آن جادوگران را ببلعد؛ ید بیضای موسی(دست موسی که وقتی در گریبان خودش فرو می برد و بیرون می آورد؛ مانند خورشید می درخشید و مشاهده کنندگان را متعجب می ساخت؛ ایجاد نمودن یک خشکی عریض، به وسیله موسی به اندازه عبور قوم از دست فرعونیان گریخته بنی اسرائیل، در میان عرض رودخانه نیل، که آنان را به راحتی از دست مأموران فرعون برهاند، تا قوم موسی بتوانند از آن مخمصه بگریزند و از دست فرعونیان فرار بکنند. مرده زنده کردن و کور شفا دادن عیسی، و قرآن که معجزه آخرین پیامبر اولوالعزم، محمد ابن عبداله بوده است. معجزه هائی هستند که اسلام پناهان جمهوری فاشیستی آخوندی، آنها را همانند انقلاب پلیدشان می دانند؛ و به آن بهائی همانند معجزات یادشده در بالا را می دهند!
.همگی آن معجزات دروغین، به اضافه همین انقلابی که مزدوران عالم خرافه آفرینی پدید آورده اند؛ مزخرفاتی بوده و هستند، که یک مشت شارلاتان شیاد، جهت سودجوئی های مادی و معنوی بیشتر، با استفاده از جهالت های مردمان زمانه خودشان و همین برهه زمانی، ساخته اند و در گوش آنها فرو نموده بودند!
نوع دیگری هم از معجزه وجود دارد؛ که در همین دوره و زمانه، و در مملکت آخوند زده خود ما، شکل تحقق یافتن به خودش گرفته است؛ و صد البته این نیز، از تراوشات مغزهای معلول تعدادی از رندان چپاولگر، و جانی ترین افرادی است، که درون اجتماع کنونی میهن ما می باشند است. این مورد( شستشوی مغزی مردم کشور) موضوعی است، که ملت ما، تا پیش از به روی کار آمدن حکومت ننگین اسلامی به خود ندیده است؛ و چون تجربه قبلی در این باره نداشته ایم؛ دشمنان ما و میهن مان، خیلی آسان آن را از بیگانگان استیلا یافته بر کشورشان پذیرفتند و فریب ایشان را خوردند!
این مسأله از سوی آنانی که در نهایت فزونی خواهی و سود پرستی خویش، برای فریب دادن آنانی در جامعه امروزی ایران رخ داده و می دهد؛ که نیرنگ بازان تازی تبار، با شرایط موجود که کشور و ساکنان آن، در دین زدگی کامل به سر می برند؛ و به چنان به دگماتیسم مذهبی مبتلا شده اند؛ که تفاوت حقیقت و خرافه را از یکدیگر تمیز نمی دهند به وجود آورده شده است!
سنگینی این آخرین اعجاز نه زمینی و نه آسمانی، که در گذشته و در سه دهه پیش، تقریبا وجود نداشت؛ گاهی هم که به ندرت این مورد غیر اخلاقی، در میان مردم ما پیش می آمد؛ در حدی مانند اکنون نبود، که آثار تباه کننده آن، به شدت نوع کنونی آن باشد. اما حالا، در اثر حاکمیت استبدادی رژیم آخوندی، این شیوه بسیار غیرانسانی رواج زیادی هم یافته است. پیروان یکی از خرافی ترین مذهب های موجود در جهان(رژیم منفور اسلامی)، معجزه پر منفعت پول( از راه رشوه خواری و کسب کردن سودهای بی حساب تدبیر نموده، و در نهایت رسوائی حکومت مزدوران ابلیس در میهن ما، چنین اعجازی، بسیار بیشتر از مردم عادی کشور، در میان سران رژیم و مسؤلان و مدیران تراز اول حکومت جانیان صورت می پذیرد. اعجاز پول در میان کارکنان نظامی و غیر نظامی ایران کنونی، یکی از مهم ترین معضلات درون جامعه است؛ که نقش مخرب آن، موجب بروز روزافزون بی سر و سامانی های اداری در مملکت می گردد؛ که آثار تباه کننده اش را هم به وضوح آشکار می سازد!
اسماعیل احمدی مقدم، رئیس پیشین نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، این سازمان را به فساد ریشه دار مالی متهم کرده است. او در این باره می گوید، پس از آنکه مقام های ارشد این سازمان را، تهدید به معرفی نمودن ایشان نموده، وی را مجبور به ترک پست خود کرده اند!
وی که در یک مصاحبه تلویزیونی، از اسرار یک شبکه رسمی ارتشاء(رشوه خواری) در کشور پرده برداشته است می گوید: ” در ایران پول اعجاز می کند. ” با آنکه این سخن رئیس پیشین نیروی انتظامی حکومت اسلامی، حقیتی است که ریشه در واقعیت دارد؛ جای کمال تأسف است، که آقای سردار اسماعیل احمدی مقدم، به این دیری برای افشای نابکاری های همپاگون های نامحترم خودشان اقدام کرده است. جناب سردار، چرا تا پیش از برکناری خودش، چیزی از این جریان را، نزد ملت ایران افشاء نکرده بوده است؟ آیا پرده برداشتن کنونی وی، از جریان شبکه های رسمی و نیمه رسمی و غیر رسمی رشوه خواری همکاران او، که در نهادها و سازمان های کشوری و لشگری در جمهوری آخوندی کاملا رایج می باشد؛ را در شرایط کنونی بدان جهت مطرح کرده است؛ که خودش را پاک نشان بدهد، یا اینکه به دشمنان خویش گوشمالی دردناکی را داده باشد؟!
شاید هم این افشاگری، که جان خودش را نیز به خطر خواهد انداخت؛ نوعی انتقام گیری وی از آنهائی باشد، که ایشان را در میان شبکه های رشوه خواری های شان راه نمی داده اند؟ به هر دلیلی که این پرده برداری از شبکه های رشوه خواری های مالی درون نیروهای انتظامی شکل گرفته باشد؛ چون بعد از استعفای اجباری وی به وجود آمده است؛ به امر خود رهبری انجام شده باشد. تا همه کسانی که وی آنها را تهدید به افشاگری نموده بود؛ بدانند اگر از رشوه های کلانی که گرفته اند؛ سهم چشمگیری از آن اخاذی ها را هم، در سبد اخلاص خویش می گذاشتند؛ و در کمال ادب و احترام به مقام عظما تقدیم می نمودند؟!
اگر چه که ملت ایران، هیچ نیازی به پاسخ دادن سردار احمدی مقدم ندارند. زیرا برای همگی ایشان کاملا مسجل و روشن است؛ که تمامی این حضرات، از رأس هرم رهبری رژیم فاسد آخوندی، تا پایان دامنه های پیرامون این ننگین ترین حاکمیت موجود در دنیا، فقط و فقط به همین منظور در چرخه اداره کردن مملکت می باشند؛ که تا هر چقدر که بتوانند و بخواهند؛ از دارائی های همین ملت نجیب! ایران بدزدند و آنها را به تاراج بی عدالتی های خویش ببرند!
مسأله ” حرام و حلال ” ، ” رضایت خدا و عکس آن ” ، ” دادن حق مردم به تمامی و به کمال ” ، ” حفظ حقوق مستضعفان ایران” ، مواردی هستند که نزد آنان، هیچ معنائی از اعراب را ندارند. چون خودشان به درستی می دانند؛ که همگی اینها تئوری هائی هستند، که برای فریب دادن مردم ایران از سوی آخوندهای حکومتی به خورد مردم کشورمان داده شده اند؛ و هیچ جلوه ای در حقیقت و واقعیت ندارند!
روزی ملا نصرالدین بر روی منبر، هنگام موعظه نمودن برای مردمی که به سخنان وی گوش فرا داده بودند گفت: ” ای مردم، فراموش نکنید، که ادرار آدم، چه کودک و چه بزرگسال نجس است. اگر کودک تان فرش خانه تان را نجس کرد؛ آن قسمت از مفروش زمین خانه تان را ببرید و دوربیندازید. چون اگر به همان وضعیت بماند، همه خانه تان را آلوده می کند. ” !
وقتی ملا از مسجد به خانه اش بازگشت؛ متوجه شد که قسمتی از فرش خانه اش پاره شده و زمین بدون مفروش مانده است. از زن خویش علت را جویا شد، زن ملا نصرالدین به وی گفت: ” مگر خودتان امروز روی منبر نگفتید، چنانکه بچه تان فرش خانه را نجس کرد، آن قسمت نجس شده را پاره کنید و دور بیندازید؟ ” ملا که از شدت غضب به خودش می پیچید؛ و صورت اش، کاملا از خشم سرخ شده بود. در جواب همسرش گفت: ” ای ابله، من این حرفها را روی منبر برای مردم می گویم نه برای خود و خانواده ام. فرش خانه را ناقص کرده ای و مرا به خرج انداخته ای. ” !
محترم مومنی