در حاشیه نشست گروه مذاکره کننده هسته ای با 1+5 در 15 اکتبر در ژنو

0
115

ایرج میرزا، شاعر معاصر ایرانی که در ” رک گوئی ” ید طولائی داشت، از کجا می دانست که در سال 2013 میلادی افرادی با این اندازه !!!!!! قد و قواره سیاسی، جهت شرکت در نشست معروف به ” مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی با پنج به علاوه یک ” شرکت می کنند که سرود: ” کره خرانند در این رهگذر، اینقدر و اینقدر و اینقدر”؟!

به نامهای کسانی که راهی ژنو می شوند تا در این مذاکرات شرکت داشته باشند توجه بفرمائید؛ بعد خودتان به ایرج میرزا حق خواهید داد. گروه اعزامی به نمایندگی از سوی جمهوری اسلامی به ژنو، که در پانزدهم اکتبر با 1+5 ادامه مذاکرات هسته ای را پی خواهند گرفت عبارتند از: محمد جواد ظریف(وزیر امور خارجه رژیم) سید عباس عراقچی معاون وزارتخانه در امور بین الملل که سرپرستی گروه را نیز بر عهده دارد، مجید تخت رانچی معاون وزارتخانه در امور اروپا و آمریکا، حمید بعیدی نژاد مدیر کل امور سیاسی و بین المللی وزارتخانه، امیری مدیر حراست، و احتمالا بهروز کمالوند مدیر کل امور اداری و مالی وزارت امور خارجه، نمایندگان جمهوری اسلامی در این مذاکرات خواهند بود!

نامهای بالا توسط خبرگزاری نیمه رسمی مهر که به نقل از سوی کسی که اجازه نداده تا نامش فاش بشود این خبر را منتشر نموده است. گزارش مهر به نقل از همین منبع که نامش فاش نشده، حاکی است اگر 1+5 در سطح وزیر در این نشست حاضر نشود؛ محمدجواد ظریف فقط در جلسه گشایشی در پانزدهم اکتبر حضور خواهد داشت؛ و مذاکرات واقعی را معاونان او انجام خواهند داد؛ و در غیبت ظریف معاون او سید عباس عراقچی گروه را سرپرستی خواهد کرد!

چگونگی تشکیل شدن این جلسات، تعداد شرکت کنندگان در آن، نام و مشاغل و پست های دولتی اعضای شرکت کننده، مراتبی هستند که قبل از تشکیل شدن این نشست، و موقع تعیین شدن زمان آن به همه گروهها ابلاغ می گردد؛ چگونه است که گروه اعزامی حکومت اسلامی، به صراحت نمی دانند که اعضای شرکت کننده در سطح وزیر خواهند بود یا در سطوح دیگری از مشاغل دولتی مربوط به وزارت امور خارجه؟ بعید هم نیست که می دانند اما به جهت حفظ شئونات آقای ظریف!! و اینکه ایشان در جلسه ای حضور نیابد که هم ترازان وی در آن شرکت ندارند؛ برای پیشگیری از به وجود آمدن هر گونه شبهه ای، اعلام کرده اند که وی در صورت عدم حضور وزرای امور خارجه شش قدرت بزرگ جهان، فقط در جلسه اول که بیشتر حکم معارفه را خواهد داشت شرکت خواهد نمود!

با این روشهای تمسخرآمیز در نظر دارند که وجهه و والور سیاسی و بین المللی خودشان را بالا ببرند. البته در مثل مناقشه نیست، و به طور مثال می توان تعبیر نمود که سران حکومت اسلامی اجازه نمی دهند که شیر گروه شان در جلسه ای شرکت نماید که در آن شخصیت هائی پائین تر از شیر حضور داشته باشند!

این در حالی است که روز جمعه نوزدهم مهر از سوی خبرگزاری های جمهوری اسلامی اعلام شده بود که محمد جواد ظریف، به عنوان وزیر امور خارجه رژیم آخوندی، در رأس هیأتی از سوی جمهوری اسلامی در نشست مذاکرات هسته ای که در 15 اکتبر 2013 در ژنو تشکیل خواهد شد شرکت می کند؛ تا با مقامات کشورهای ایالات متحده چین روسیه بریتانیا فرانسه و آلمان دیدار و گفتگو کند. حال چه شده که به فاصله سه روز رأی آقایان برگشته و یک پرانتز باز کرده و گفته اند ظریف در صورتی در این جلسات حضور خواهد یافت که دیگر اعضا هم در سطح وزیران امور خارجه این کشورها باشند!

مثلا اگر به جای جان کری یکی از معاونان وی در جلسه مورد نظر شرکت نماید؛ آقای ظریف فقط در جلسه گشایشی حضور می یابد و بقیه را به دست سرپرست گروه ایرانی سید عباس عراقچی خواهد سپرد. از آنجائی که میزان رندی این اسلام پناهان رژیم آخوندی بر همه ما آشکار است؛ درک نکته زیر زیاد دور از نظر نخواهد بود. ظریف پس از سالیان سال دوباره به ایران مراجعت نموده، به طور عملی دست اش در کوران حرارتهای مربوط به این مورد داغ نشده که چیزی در این رابطه بداند؛ اما سید حسن عراقچی خیلی بیشتر از ظریف بر مسائل مربوط به این موضع اشراف دارد و برای ” متکلم وحده ” بودن در این نشست مناسب به نظر می رسد. ویژه آنکه اکنون پست معاونت وزات امور خارجه در امور بین المللی را بر عهده دارد و بر همین اساس مطالعات بیشتری هم در این مورد نموده است!

و یا میزان آگاهی های عراقچی در رابطه با موضوع بیشتر از ظریف باشد؛ و حضور ظریف در میان اعزام شدگان به جلسه مذاکرات پیش رو، صرفا به این دلیل باشد که آقای ظریف به بهانه پست قبلی اش که در کشور آمریکا در آن خدمت می نموده، با لحن کلام و شخصیت سیاسی و کنشهای رفتاری نمایندگان شش قدرت جهانی در این گروه بیش از عراقچی(بدون تردید) آشنائی دارد!

این احتمال هم وجود دارد که هنوز شش قدرت بزرگ دنیا به جمهوری اسلامی اعلام نکرده اند که چه اشخاصی در مذاکرات 15 اکتبر در ژنو حضور خواهند یافت!

هر که هستند و هر مقامی که داشته باشند، تغییری در ساست های این گروه به وجود نخواهند آورد؛ چون همه چیز به طور ” فورمالیته ” است و تصمیمات نهائی اینها در امثال این جلسات گرفته نخواهند شد؛ بلکه همه چیز بر اساس توافق های میان حکومت اسلامی و کشورهای مورد نظر خواهد بود که در خفا اتخاذ خواهد شد!

لحن آشتی جویانه حسن روحانی رئیس جمهور جدید حکومت اسلامی باعث شده است؛ که امیدها و انتظارات نسبت به ثمربخش بودند دور جدید مذاکرات در مورد برنامه های اتمی این رژیم افزایش بیابد!

حسن روحانی در مورد گفتگوهای آتی اتمی گفته است: ” من از طرف ایران به شما اطمینان می دهم، که اراده کامل صد در صد وجود دارد، تا در یک دوره زمانی بسیار کوتاه، راهکارهائی برای مسأله اتمی پیدا شود. ” اولا آقای روحانی به کدام دلیل چنین اطمینان خاطری به مخالفان فعالیت های هسته ای دولت و حکومت شان می دهد؛ دوم این که آیا این وعده را با استفاده از اختیارات کاملی که با خودشان به آمریکا برده بودند ارائه می کند؛ یا پس از مکالمه تلفنی ” نابجای ” خودش (به تعبیر خامنه ای ) با اوباما به دست آورده است؟!

اینها باید بدانند تا زمانی که کشور اسرائیل بر کنگره ایالات متحده این تسلط انکار ناپذیر را دارد؛ نه مشکل اتمی جمهوری اسلامی برطرف خواهد شد؛ و نه هیچ رابطه علنی و آشکاری میان دو کشور آمریکا و ایران( با حضور حکومت اسلامی) به وجود خواهد آمد. هر چند که حاکمیت اسلامی هم دست از مخاصمه پنهان و آشکار خویش با کشور و حکومت اسرائیل بردارد. چون ریشه این اختلافات به چهارده قرن پیش بر می گردد. به زمانی که قبیله یهودی ” ابی حزیمه ” در مکه، به دست تازه مسلمان شده های پر شور و شر به نیستی کشیده شد؛ مردان شان را کشتند و زنان و دختران ایشان را به کنیزی گرفتند. دشمنی دیرینه ای که جز به ادامه آدمکشی ها نخواهد انجامید!

هرچند که جمهوری اسلامی تلاش بکند که همه شائبه های این دشمنی دیرینه را از میان بر دارد و به آن خاتمه بدهد؛ این دمل چرکین سر باز نخواهد کرد و بهبودی نخواهد یافت!

خزان 2572 آریائی هلند

محترم مومنی روحی

 

مقاله قبلی“خرابکاری” در جنگ جهانی دوم به روایت کارگردان هالیوودی
مقاله بعدیپرتاب دو نارنجک هنگام اجرای حکم اعدام ۲۷ زخمی بر جا گذاشت
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.