از سال ۱۳۹۶ خورشیدی تا کنون، بارها دلیر زنان و دلاور مردان میهن مان، علیه اعمال ضد بشری سران رژیم ددمنش ملاها در کشورشان، و کنش های ناجوانمردانه مزدوران ایشان نسبت ملت ستمدیده ایران به پا خاسته و به دادخواهی پرداخته اند. اما اینبار، موضوع فقط دادخواهی نبود و نیست؛ و قضیه به پاخیزی مردم شجاع ما در بیش از سیزده استان بزرگ میهن مان، بسیار جدی تر و سامان یافته تر از بقیه آن تظاهرات حق طلبانه و آزادیخواهانه است !
تا به کی می توان در برابر چنین ظلم های آشکاری سکوت نمود و به ظالم فرصت داد؛ که تا روش های جنایتکارانه اش را تغییر بدهد؛ و از تعدی بی حد و حصر خویش بر مردمی، که نه فقط دارائی ایشان را تاراج می کنند. بلکه جوانان شان را هم می کشند و ملتی را در سوگ آنان می نشانند. ساکت ماند و پاسخی در حد و اندازه جنایاتی که می نمایند را به آنان نداد؟!
چند روزی می گذرد که این دلاوران ایرانی، در پاسخ به اقدام شنیع مزدوران حکومت پلید اسلامی، در مورد کشتن « مهسا(ژینا) امینی ناکام، در بیشتر مناطق کشورمان دست به تظاهرات معترضانه در این باره زده اند؛ و با تمامی شجاعت و دلاوری خویش به پا خاسته اند. تا به سرکردگان این حاکمیت اهریمنی نشان بدهند: که دیگر طاقت مردم این سرزمین « طاق » شده است؛ و بیش از این به این جانیان اجازه ماندن بر سر قدرت در ایران را نخواهند داد !
در ساری گروهی از زنان این شهر، در اعتراض به « حجاب اجباری » در کشور، روسری های خود را آتش زدند؛ یا از سر برداشتند و گرد آتش می رقصیدند!
در ارومیه جوانان دلیر این شهر، خیابان های آنجا را به تسخیر خویش در آوردند؛ و علیه حجاب اجباری در ایران شعارهای کوبنده خویش را سر می دادند!
در شهر رشت مردم مشاهده کردند، که حین اعتراضات برحق ایشان علیه اقدام حکومت در باره کشتن مهسای جوان، آمبولانس های رژیم کفتار صفت حکومت، به جای همراهی با مردم، فقط به جا به جائی بسیجیان مزدور زخمی مشغول هستند؛ و به مردم مجروح معترض بهائی نمی دهند !
ننگ شان باد رانندگان این خودروها، که فقط به آب و نان و « کاه و یونجه ای » که خامنه ای دجال به آنان ارائه می نماید بسنده می کنند؛ و بشریت را فدای شکمچرانی خویش می کنند. اما مردم به پا خاسته رشت، با به آتش کشیدن یکی از ماشین های نیروی انتظامی شهرشان به دشمن فهماندند: گذشت آن زمانی که مردم ایران از نوکران آخوندها واهمه داشتند !
جوانان شجاع تهرانی هم، شعار زیبائی را که مورد پسند تمامی ملت آزادیخواه و حق طلب در میهن شان می باشد؛ را با تاکید بسیار سر داده بودند و می گفتند: « امسال، سال خونه، سیدعلی سرنگونه » !
آزادیخواهان در شهر ساری در استان مازندران، با رشادت های درخشان خودشان، چنان بر تعدادی از ماموران بسیار با شهامت!! خامنه ای بدبخت و قدرت پرست تاختند. و چنان بلائی بر سر مزدوران او آوردند؛ که بسیاری شان با سرعت زیاد از دسترس مردم شجاع این شهر می گریختند و صحنه را ترک می نمودند !
در شهر تبریز در چهار راه شهناز، مقابله بسیار شدیدی میان مردم معترض با مزدوران حکومت جریان یافت؛ که شجاعت ستودنی مردم توانست؛ نوکران رژیم محکوم به فنای اسلامی را، به فرار از آن مکان وا بدارد !
به همین طریق در سیزده استان بزرگ ایران، درگیری های سختی میان ماموران با مردم به وجود آمد. که چند تن از هر دو طرف کشته و مصدوم گشتند. در این ارتباط، بازاریان تهران و دانشجویان دانشگاه ها از جمله « شهید بهشتی » و « علم و صنعت » هم به میدان مبارزه با حاکمان رژیم آخوندی آمده بودند؛ و شعارهای کشنده ای را علیه سران اهریمن تبار حاکم بر کشورشان سر می دادند !
تا اکنون(چهارشنبه سی ام شهریور ۱۴۰۱ خورشیدی)، خوشبختانه هنوز شعله های افتخار برانگیز این قیام ملی شعله ور، و پرچم آزادیخواهی دلاوران ایرانزمین( اعم از زن و مرد و پیر و جوان) در اهتزاز باقی مانده است. امید که این حرکت ملی و به پاخیزی تاریخی، پایه های این حاکمیت جهنمی را، برای همیشه بلرزاند و سرنگون سازد. تا که بیش از این، نه جوانان میهن مان و نه دیگران، درون کشور بزرگ و باستانی خودشان، به دست این اشغالگران دزد و جنایت پیشه، از حقوق انسانی خویش بی بهره نمانند؛ و سرانجام پس از حدود نیم قرن، از چنگال این کرکس های وحشی رها بشوند. و برای ایرانی بدون سلطه آخوند و شیخ و ملا بکوشند!
دریغا اگر در این رابطه، آنهائی که توان یاری دادن به هم میهنان به پا خاسته خود را دارند. در این باره سکوت نمایند، و به این جوانان دلیر ایرانی نپیوندند !
که اگر چنین کنند؟ تا صبح قیامت مورد لعن و نفرین بقیه باقی خواهند ماند !