عصر روز پنیج شنبه بیستم اکتبر 2016 میلادی، برابر با بیست و نهم مهر 1395 خورشیدی، در مراسم سالگرد اعدام ریحانه جباری در بهشت زهرا، عده ای از لباس شخصی های دیوصفت داعشی و وحشی، با پشتیبانی نیروهای پلیس امنیتی رژیم خونخوار آخوندی، ضمن شکستن ظروف و وسایلی که حاضران در آن گردهمآئی، جهت برگزاری آن مراسم با خود آورده بودند؛ با عملکردهای خشونت بار، به مردمی که برای دلجوئی از بانوی سوگوار، شعله پاکروان مادر دلسوخته ریحانه ناکام در آنجا حضور داشتند گفته اند: ” یا خیلی زود از اینجا بروید؛ یا بازداشت خواهید شد” !
آن سفیهان وحشی، با ارتکاب به خشونت های زیاد، خانم شعله پاکروان و آقای محمد نوریزاد که در آن مراسم شرکت کرده بود؛ و تنی چند از جمعیت حاضر در آن برنامه را، بازداشت کردند و با خودشان بردند. به گزارش ” هرانا ” ، نیروهای پلیس امنیتی، بازداشت شدگان را، به داخل اتومبیل خودشان برده اند؛ سپس ساعتی بعد از آنکه شرکت کنندگان در آن مراسم متفرق گشته و آن مکان را ترک گفته اند؛ بازداشت شدگان را در گوشه ای از اطراف بهشت زهرا پیاده کرده و از آنجا دور شده اند. ولی مأموران پیش از آزاد سازی آنها، تلفن های همراه شان را از آنان می گیرند و سپس رهای شان می نمایند!
چرا باید دلجوئی کردن از مادر جوان از دست داده ای مانند خانم شعله پاکروان، به دستگیر شدن چند تن از کسانی که برای دلجوئی کردن از ایشان آمده بوده اند؛ به بازداشت آنان بی انجامد؟ خانواده و دوستان مادر دل شکسته ریحانه ناکام، یا کسان دیگری که از راه انسانیت به مراسم یادبود آن دختر شجاع ایرانی رفته بودند؛ گناه شان چه بوده که برخی از ایشان بازداشت می گردند؟ این یک سنت ایرانی است، که آشنایان و دوستان و فامیل کسانی که عزیزشان از دنیا رفته است؛ جهت اظهار همدردی مجدد و تسلای خاطر آن سوگواران، ایشان را جهت برنامه ریزی و اجرای مراسم یادبود عزیزشان همراهی می کنند. وقتی که داعشیان جمهوری بد طینت و دون و خبیث آخوندی، چنین مراسمی را برهم می زنند؛ و صاحب عزا و چند تن از شرکت کنندگان در آن برنامه را، با خشونت بسیار بازداشت می نمایند؛ از این کار آنها فقط می توان یک نتیجه گرفت. سران رژیم سفّاک اسلامی، و پیروان رذل و جنایت پیشه ایشان، به سبب ایران ستیزی شان دست به ایجاد اغتشاش در آن مراسم زده اند!
آنهائی که در موصل عراق و حلب سوریه، به کشتار مردمان بی گناه می پردازند؛ کسانی که ریزش آوار بر روی کودکان و نوجوانان سوری در حلب را، در کارنامه اعمال ضد بشری و جنایتکاری های ددمنشانه خویش ثبت می کنند؛ و با زنده به گور کردن آدم هائی بی سلاح، که در اثر بمباران های گروه های مخالف و موافق با بشار اسد ناانسان، حلبی های بی پناه را، زیر خروارها خاک مدفون می گردانند. و خشونت های ضد بشری دیگری که از سوی این مسلمان های خبیث و اهریمن تبار، را نسبت به یک مشت آدم بی پناه به انجام می رسند؛ و اینگونه آنها را به مرگ پیشهنگام محکوم می کنند. کردارشان زائیده تفکرات ضد بشری کسانی است؛ که از انسانیت بوئی نبرده اند، و حضور خوی و خصلت بشری در نهادشان بی معنا و بی نشان است. با این حال، همین جانیان خطرناک، برتر از آنهائی هستند؛ که با اشغال کردن یک سرزمین باستانی مانند ایران، از نام و کرامت های این کشور همواره سربلند، به سود خود و یاران شان بهره مند می گردند؛ از همه نعمت های بی شمار ایران استفاده و گاها سوء استفاده هم می کنند؛ اما در نهایت پستی و دنائت، به ملت آن کهندیار و تاریخ سرفراز و آداب و رسوم ایشان اهانت می نمایند!
کسانی هم که به مراسم برگزاری سالگرد پرواز فرشته ای بی گناه به سوی ابدیت، بر سر مزار وی می روند؛ تا مادری محزون و سوگوار را، در روز به ملکوت آسمانها رفتن دخترش همراهی نمایند؛ وقتی که به دست مزدوران یک رژیم خودکامه و خائن و جانی به مدتی هر چند کوتاه مدت بازداشت می شوند؛ چون ضمن بزرگداشت آداب ملی خویش چنین نموده اند؛ و هدف شان بخشیدن آرامش به مادری داغدار بوده است. به مراتب هزاران بار، با شرف تر و انسان تر از کسانی می باشند؛ که مادر در سوگ نشسته، و جوان از دست داده ای مانند بانو شعله پاکروان را، که دختر عزیزش به دست مزدوران و جلادان همین حاکمیت منفور اسلامی به اعدام محکوم گشت و جان خود را از دست داد!
محترم مومنی