با تشکر از جناب هوشنگ س. از ایران
تقریباً درپنج کیلومتری شرق بستان و چهل کیلومتری سوسنگرد، سرزمینی بیابانی است که عرب های خوزستان نامش را «اُم الدَبِس» نهاده اند به معنی «مادر شیره خرما». اينجا روزگاری نه چندان دور جولانگاه نظامیان عراقی و سپس رزمندگان ایرانی بود كه رودرروی هم می جنگیدند. چندی پس از آزادسازی منطقه از اشغال ارتش عراق، در سال 1364 خورشیدی طرح تثبیت شنهای روان در دولت میرحسین موسوی آغاز و 25000 هکتار آن به صورت آزمایشی مالچ پاشی و درختکاری گردید. از مالچ پاشی امرزه اثر بارزی نیست اما پوشش جنگلی منطقه علاوه بر کارکرد اصلی اش یعنی مهار شن های روان، زیبایی خیره کننده ای یافته و بسیار دیدنی است. اگر گذرتان به منطقه سوسنگرد یا شوش افتاد این زیبایی را از دست ندهید. به ویژه در ماه های بهمن تا فروردین که هوا بسیار دل انگیز می نماید.
اما آنچه اینک گریبان خوزستان نگون بخت را گرفته، پشت پا کردن به همین تجربه خوشایند و موفق است. چرا با وجود موفقیت طرح درختکاری ام الدبس، داستان مهار شن های روان به فراموشی سپرده شد و جایش فرمایشات ریز و درشت پدید آمد؟ خوزستان برای آن که آزاد شود، نیاز به حمیت و غیرت داشت که خوشبختانه در فرزندان ایران زمین به اندازه کافی یافت می شد و نتیجه اش آزادی اش از چنگال نظامیان صدام حسین بود اما برای اینکه آباد باشد، نیازمند عملگرایی در حوزه عمران و آبادی است که متأسفانه جایش را پرچانگی مدیران بی کفایت ریز و درشت گرفته است و زشت تر از آن دهن کجی برخی مفتخوران پایتخت نشین، که اصل موضوع را پیچانده و برایش خرافه سرایی نیز می کنند.