« خود بر اندازی » سران حکومت ملاها نزدیک می شود!

0
0

در این برهه زمانی سرنوشت ساز ، دست اندرکاران حکومت اسلامی در بدترین موقعیت از حاکمیت منفور نیم قرنی خودشان در میهن « آخوند زده » ما قرار گرفته اند ؛ که نه « راه پس رفتن دارند و نه راه پیش » !

در چنین شرایطی، آخوند خامنه ای و همدستان او باید هر چه زودتر ، برای بر اندازی حاکمیت ضد بشری خودشان اقدام کنند . تا بیش از این مورد لعن و نفرین همگان قرار نگیرند!

با یک نظر اجمالی به حقایقی که در موقعیت کنونی در دنیا رخ می دهند قابل ملاحظه است . که رتبه سقوط حتمی این حکومت جهنمی بالاتر رفته است ؛ و بوی بسیار قوی تنفر یک ملت رنجدیده از این ستمگران را بیشتر به مشام قدرت پرستان حاکم بر دیار ما می رساند !

این فقط یک بیان « ایده آلی » از سوی میهن پرستان واقعی در کهندیار باستانی ما نیست . بلکه حقیقتی کتمان نشدنی از تجربه تاریخی مردم جهان ، از سقوط همه دیکتاتورها از قدرت می باشد ؛ که بدون تردید در باره اشغالگران سرزمین ما نیز مصداق خواهد یافت !

به عنوان های زیر توجه کنید که بیانگر اوضاع بسیار وخیم سیاستمداری های خامنه ای و سایر مسؤلان این حکومت ننگ آفرین هستند ؛ و به امید اهورای ایرانزمین ، به زودی رهروان مسیر اهریمن و شاگردان او را به مرز ساقط گشتن از قدرت شیطانی شان نزدیک تر می کنند !

در چنین شرایطی و با کاستی هائی که این نابخردان ، نه فقط برای مردم ایران بلکه درون حکومت رسوای خود نیز به وجود آورده اند . به سهولت می توان پی برد ، که خوشبختانه عمر منحوس این رژیم ضد بشری در میهن ما رو به فنا و نابودی است ؛ و به زودی این سیاهی خفت بار از چهره یکی از زیباترین ، بزرگ ترین و ثروتمندترین کشورهای جهان پاک خواهد شد ؛ و طی یک زمان نه چندان طولانی ، هر چه زودتر، آرمان های میهن پرستانه ملت شریف ایران تحقق می یابند !

شاید چندی پیش با توجه به اوضاع جنگی درون منطقه خاور میانه ( روسیه و اوکراین ، همچنین اسرائیل و حماس ) امکان به وقوع پیوستن چنین امری و رخ دادن سرنگونی بدترین حکومت در تاریخ سرزمین ما جلوه کم تری داشت و میسر نبود . ولی اکنون به راحتی می توان به وخامت موقعیت کاملا خراب حکومت اسلامی و مسؤلان دستگاه ها و ادارات آن ، و به ویژه شرایط کهنسالی خود خامنه ای پی برد ؛ که بیش از چند گام به فروپاشی حاکمیت آخوندی و سرنگونی آن و زوال قدرت سران خودکامه این رژیم جنایت پیشه باقی نمانده است !

آیا انتقال قدرت به سومین رهبر انقلاب اسلامی آسان و با آرامش خواهد بود ؟ سومین رهبر رژیم پلید آخوندی ، که قرار گرفتن او بر کرسی قدرت بعید به نظر می رسد کیست و چه دلائلی تا کنون موجب مخفی نگه داشتن این مورد بوده است ؟

مهم ترین سوآلی که همه می پرسند چیست ؟ « استیضاح همتی و استعفای ظریف » چه ارتباطی با وضعیت کنونی حکومت این تبهکاران دارد ؟

جهت پاسخ دادن به پرسش بالا ، باید چند نکته مهم را در نظر داشت که دارای مراحل خاصی می باشند .

مرحله اول: ردیابی جلسات سری در میان اعضای مجلس خبرگان رهبری است . یک منبع در حوزه علمیه از جلسات مخفی و سری آنها خبر داده و گفته است: وضعیت سلامتی خامنه ای بحرانی است . اعضای مجلس خبرگان رهبری برای تعیین جانشین وی جلسه اضطراری گذاشته اند !

اما خامنه ای قبلا انتخاب خودش را کرده است . کسی که او می خواهد رهبر سوم حکومت پلید اسلامی در ایران باشد . پسرش مجتبی خامنه ای است !

« مجتبای رهبر » عبارتی است که لای سطور نانوشته در قانون اساسی رژیم پنهان بود . ولی چند سال پیش مردم شریف ایران که چنین گمانی یافته بودند ؛ در جریان تظاهرات سراسری خودشان علیه حکومت خامنه ای فریاد می زدند: « مجتبی بمیری ، رهبری رو نبینی » !

مرحله دوم: رد یابی و حذف مخالفان جانشینی مجتبی و عواقبی است که نصیب آنها شده و خواهد شد !

نشریه « فرارو » در باره تغییرات کابینه رئیس جمهور کنونی حکومت اسلامی نوشته است: « پزشکیان خانه تکانی در دولت چهاردهم را آغاز می کند . و حتی اگر خودش هم نخواهد ؟ با تصمیمات دو قوای دیگر رژیم ( مقننه و قضائیه ) این کار انجام می شود و پیش خواهد رفت. » !

کدام کار ؟ همان کاری که از همتی و ظریف شروع شده و به حذف علی اکبر صالحی وزیر سابق یکی از وزارتخانه های دولت حسن روحانی و رئیس کنونی « بنیاد ایران شناسی » در حال شکل گرفتن است . این جریان که اسراری را در بطن خود دارد چیست و چرا توسط برخی از مسؤلان که نفوذ بیشتری در برنامه های حکومت اسلامی دارند در حال اجرا شدن هستند ؟!

آیا معنای رویدادهائی که اخیرا درون سه قوه « مجریه ، مقننه و قضائیه » رخ می دهند ؛ تصمیماتی هستند که درون « بیت رهبری » اتخاذ شده اند ؟ یا اختلافات میان رؤسای سه قوه آنها را ایجاد نموده اند ؟!

آیا خود رئیس جمهور نیز در صحن علنی مجلس استیضاح خواهد شد ؟ و یا مانند ظریف مجبور به استعفا دادن از مقام ریاست جمهوری می گردد ؟

چرا و به دستور چه کسی این تغییرات در حال انجام گرفتن در حکومت اسلامی هستند ؛ و چه مواردی موجب گشته اند که سران حاکمیت در این موقعیت زمانی ، چنین اموری را در حکومت شان به وجود بیاورند ؟

محمدجواد ظریف به پرسش بالا یک جواب مبهم داده و چنین گفته است: « رئیس قوه قضائیه توصیه کرد به دانشگاه بازگردم . من هم پذیرفتم. » آیا این به آن معناست که اعضای قوای دیگر رژیم ( قضائیه و مقننه ) تکلیف قوه مجریه رژیم را تعیین خواهند کرد ؟!

چرا رئیس قوه قضائیه باید استعفای محمد جواد ظریف معاون راهبردی رئیس قوه مجریه ( پزشکیان ) را به او القا نماید و آن را اعلام بکند ؟

همتی را هم حذف کردند . اما او چه نقشی در این بازی اسرار آمیز داشته است ؟

ظریف به پرسش بالا چنین پاسخ داده است: « خشت اول گر نهد معمار کج *** تا ثریا می رود دیوار کج » !

مرحله نهائی : « ردیابی » است . آیا « پاکسازی » اعضای کابینه دولت چهاردهم ادامه خواهد داشت ؟ پزشکیان با واقعیت های سختی رو به رو شده است که تصورش را هم نمی کرد . این فقط یک حذف نیست ؛ این یک « بازچینی » قدرت درون حکومت است . گفته می شود که عارف و چندین نفر دیگر نیز در صف حذف شدن قرار دارند !

بقائی یکی دیگر از دست اندکاران دولت هم در مجلس چنین گفته است: « حتما از من انتظار ندارید که در مورد تفسیر طرف های دیگر در باره تحولات اخیر داخلی ما صحبت بکنم؟ » !

« تعیین رهبر سوم » ، « استیضاح ها » ، « استعفاها » ، و نمونه های دیگری که پیش بینی آنها میسر نیست . از درون جلسات ایادی خود رژیم برنامه ریزی شده اند یا شرایط بین المللی و مخالفت « ابر قدرت ها » با حکومت آخوندی موجب عملی گشتن جا به جائی مجریان و مدیران رده های بالاتر تصمیم گیری در حکومت اسلامی می باشند ؟

و آیا همه اینها اتفاقاتی هستند که به طور تصادفی و بدون تصمیمات از پیش گرفته شده همزمان رخ داده اند ؟

در ساختار مسائل سیاسی چنین مواردی هرگز اتفاقی نیستند و دارای پیش زمینه هائی مانند خفه کردن صدای کسانی است ؛ که ( بزرگ تر از دهان شان حرف می زنند ) ؛ به احتمال قریب به یقین در به وجود آمدن تغییرات اخیر درون حاکمیت آخوندی در ایران ، مهم ترین عامل این رویدادها ، عدم موافقت افراد نامبرده در بالا با جانشینی مجتبی خامنه ای پس از پدرش بر جایگاه رهبری حکومت خودکامه اسلامی در این رژیم بیدادگر است !

اگر مخالفت کرده باشند که به زعم من چنین بوده است . این عدم رضایت آنها از تصمیم مقام عظما جهت جانشینی مجتبی در مسند پدرش منطقی به نظر می رسد . مگر حکومت آخوندی پادشاهی است که پسر بعد از پدرش بر تخت سلطنت جلوس بکند ؟ حتی در حکومتی مانند این ظالمان که دارای مجلس خبرگان رهبری است ؛ بر مبنای قانون اساسی خودشان ، انتخاب فردی جهت این پست و مقام بر عهده مجلس خبرگان است . که فرد « جامع الشرایطی » را برای این منصب برگزینند ؛ و او را برای رهبری رژیم ننگین شان معرفی نمایند !

اما چنین نخواهد شد ، و مجتبی هرگز بر مسند رهبری انقلاب اسلامی جلوس نخواهد نمود . زیرا اختلافات میان سران این رژیم ، کاپیتان و سکاندار کشتی حکومتی را که در مسیر اشتباه پیش می رود ؛ و خطر غرق شدن سرنشنان این کشتی را تشدید می نماید . محکوم به ساقط گشتن از اتخاذ اختیاراتی است ؛ که در اثر بیراهه رفتن او و اصابت کشتی حامل آنها به صخره های مرگ آفرین ، موجب نابودی همگی شان می گردد . به همین خاطر مسافران این کشتی در حال غرق شدن ، خودشان کاپیتان را از قدرت اش بر می اندازند . تا جان بقیه را از نابودی نجات بدهند !

به همین دلیل عمر حاکمیت این جباران در میهن ما به پایان رسیده است ؛ و به زودی سرنگون خواهند شد !

مقاله قبلیبرگزاری دادگاه فاطمه و محمدحسین سپهری به اتهام توهین به خامنه‌ای
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.