خودشان را فریب می دهند یا دنیا را؟!

0
134

در خبرها آمده ، یک شاهزاده بلندپایه سعودی گفته است: ” هر توافقی که در مذاکرات هسته ای با جمهوری اسلامی به دست آید؛ عربستان هم دقیقا همان را خواهد خواست. “!

چرا این شاهزاده والاتبار!!! نه در یازده سال پیش که نشست های موسوم به ” مذاکرات هسته ای 1+5 با جمهوری اسلامی ” آغاز گردیدند؛ و نه در دو یا یک سال پیش، و حتی نه در همین یک ماه قبل، چنین بیاناتی را افاضه کلام نفرموده بودند؟ یا چرا دست کم در همین هفته گذشته، که آقای جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده، بلافاصله پس از نشست ژنو که با محمدجواد ظریف داشت؛ به عربستان سفر کرد تا با همتای سعودی خودش ملاقات و گفتگو بکند(مراتب داخل مذاکره همان روز را به عرض متحد ثروتمند خودشان برساند)؛ این شاهزاده عالیجناب چنین موضوع مهمی را مطرح نکرده بود؟!

ناگفته پیداست، جان کری با شتاب هرچه تمامتر، خودش را به عربستان رسانده بود؛ که تا موضوع مطرح شدن پیشنهاد بالا را، که شاهزاده مربوطه اخیرا آن را عنوان نموده به هم پیمان خودشان بدهد. که از این طریق، با ترساندن کشورهای منطقه خاورمیانه، به ویژه شیخ نشینان خلیج پارس و بحرعمان، که همین حالا هم از اتمی شدن جمهوری اسلامی واهمه دارند؛ چه رسد به اینکه عربستان سعودی هم دارای چنین امکاناتی گردد. وارد مرحله اضطراب بشوند، و به جوامع بین المللی و کشورهائی که با ایشان دوستی دارند؛ فشار بیاورند که آنها نیز جمهوری اسلامی را، برای توقف نمودن با فعالیت های اتمی خودش در منگنه جبر و فشار قرار بدهند!

از این سناریوی بدون مقدمه و نتیجه، که فقط یک متن مختصر یک و نیم سطری دارد(هر توافقی که در مذاکرات هسته ای با جمهوری اسلامی به دست آید؛ عربستان هم دقیقا همان را خواهد خواست.) ؛ فقط می توان یک نتیجه گرفت. دولت آقای اوباما که مدتی است جدای از گروه پنج به علاوه یک، خودش را در مذاکراتی دو طرفه با جمهوری اسلامی قرار داده است؛ مایل بوده که در جلسات خصوصی که جان کری و محمدجواد ظریف با هم دارند. امتیازات اختصاصی ویژه آمریکا را از جمهوری اسلامی مطالبه بکند؛ تا در جلسات عمومی که همه گروه مورد نظر با نمایندگان حکومت آخوندی دارند؛ به شرکت کنندگان در مذاکرات نهائی، در باب راه آمدن با رژیم آخوندی توصیه هائی بکند!

سفارشات آمریکا به همگروه های خودشان در نشست های مذاکرات هسته ای، بر پایه ای خواهد بود؛ که امتیاز نه چندان قابل توجهی به بقیه اعضای 1+5 ، جهت بستن دهان ایشان بدهد. سپس خودش با تبانی هائی که با آخوندها می کند؛ درب مذاکرات را تخته کنند و آب را از آسیاب بیندازند. آنگاه موضوع به همین سادگی و به خیر و خوشی، با باج دادن آخوندها به آمریکا، و فریفته شدن سایر اعضای گروه 1+5 توسط آمریکا، همه مشکلات یکباره حل بشوند؛ و فعالیت های هسته ای آخوندها، به طور کامل خوب و منطقی و مفید و ضروری تشخیص داده بشود و به نظر برسد و به جهانیان معرفی گردد!

” کافر همه را به کیش خود پندارد. ” اوباما که در اصل همان احمدی نژاد بلاهت پیشه است؛ می پندارد که با چنین زد و بندهای تمسخرآمیز نیم بند سیاسی، که با متحدان سودجوی خودشان، آنهم با شیوخ و خلیفه های سعودی، که جز خوشگذرانی و لذت بردن از سرمایه هنگفتی که طبیعت به زیر زمین های کشورشان هدیه داده کار دیگری ندارند که بکنند. خودش را به دردسر بزرگی انداخته است. چون نه فقط اکثریت اعضای مجالس دوگانه سنا و نمایندگان کشورش که جمهوریخواهان هستند؛ و هیچگاه افتضاحات و عملکردهای متناقض رئیس جمهور کشورشان را نادیده نخواهند گرفت. بلکه دولتمردان کشورهای گروه 1+5 ، که با ایشان در مذاکرات با ایران سهیم می باشند؛ از فحوای کلام شاهزاده ” ترکی الفیصل ” وزیز اطلاعات پیشین عربستان، و سفیر کنونی این کشور در ایالات متحده، که در مصاحبه روز دوشنبه 16 مارس 2015 با تلویزیون بی بی سی فارسی انجام گرفته است. درخواهند یافت که تمام این سالهائی که مذاکرات هسته ای انجام پذیرفته، همگروه دو دوزه بازشان، در حال فریب دادن آنها بوده است!

بدیهی است که اگر اوباما، با کنار آمدن با آخوندها، یا با همدستی سعودی ها، و احتمالا از این بعد با چند کشور دیگری که با آمریکا هم پیمان می باشند؛ بخواهد سیاه بازی سیاسی راه بیندازد؛ و اروپائیان به اضافه روسها و چینی ها را در این ارتباط ” دو دره ” بکند. هیچیک از کشورهای نامبرده تحمل این دو رنگی را نخواهند کرد؛ و اوضاع از اینی که هست وخیم تر نیز گردد!

مگر آنکه این نشست ها، تا انتخابات آتی رئیس جمهوری آمریکا که چیزی به آن نمانده است طول بکشد؛ و رئیس جمهور آینده ایالات متحده، که به احتمال بسیار زیاد از حزب جمهوریخواه این کشور انتخاب خواهد شد؛ با روش هائی که صد و هشتاد درجه با عملکردهای رئیس جمهور دموکرات کنونی کشورشان متفاوت خواهد بود؛ به حل نمودن این مشکل اساسی مبادرت ورزد؛ تا دنیا را با مواجه شدن با یک جنگ جهانی دیگر در امان بدارد!

محترم مومنی

مقاله قبلیملت شریف ایران، عزیزان درون مرزهای میهن اهورائی
مقاله بعدیگروگانگیری در موزه تونس با نوزده کشته به پایان رسید
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.