اگر مردم ایران خودشان مار را هلاک نکنند؟ اژدها این کار را خواهد کرد؛ و پس از نابودی « مار » شما را از چاله ای که خامنه ای برای تان به وجود آورده خارج می کنند. سپس درون چاه عمیق تری گه « سپاه پاسداران انقلاب اسلامی » برای تان آماده نموده خواهند انداخت!
رهبر خودکامه حاکمیت آخوندی فکر می کرد؛ سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پشتیبان حاکمیت دیکتاتوری او هستند؛ و در هر شرایطی از وی و حکومت ننگینش حمایت خواهند نمود!
اما از آنجائی که « کار از محکم کاری عیب نمی کند » ، پسر بزرگش مجتبی خامنه ای را در جرگه سپاه داخل نمود؛ تا خیالش از احتمال خیانت کردن سران سپاه آسوده بشود؛ و با خیال راحت به حاکمیت جنایتکارانه خودش ادامه بدهد!
غافل از این موضوع، همانگونه که خود او به اتفاق رفیق شفیقش آخوند علی اکبر هاشمی رفسنجانی، خمینی دجال را از سر راه شان برداشتند؛ تا خودشان همه کاره حکومت منفورشان باشند. سپس حضرت آقا همان حیله را در مورد رفسنجانی به کار برد و او را کشت. تا « راز مگویش » برای همیشه پنهان بماند؛ و کسی غیر از خودش از آن با خبر نشود!
در طول تاریخ به خصوص در قرن اخیر، شاهد « کودتاهای نظامی » سران آرتش یک مملکت علیه حکومت کشورشان بوده ایم. که پس از ساقط نمودن آن، خودشان ریاست آنجا را در دست گرفتند و بر اریکه قدرت جلوس نمودند!
نمونه های آشکار این جریان، چندین کودتا توسط تعدادی از افسران جوان آرتش پادشاهی سرزمین مصر بود؛ که هر از چندگاهی در این کشور شکل گرفته و موجب تغییر یافتن مدیریت در آنجا شده است!
در سال۱۹۵۲ میلادی، کودتائی بدون خونریزی علیه حکومت پادشاه وقت در این سرزمین « ملک فاروق یکم » انجام گرفت؛ و شیوه حکومت پادشاهی در آنجا، با ریاست خود « ملک فاروق » به جمهوری تبدیل گشت!
چندی بعد در سال ۲۰۱۱ میلادی، کودتای نظامی دیگری در مصر روی داد. و حاکمیت سی ساله « حسنی مبارک » را ساقط نمود؛ و قانون اساسی جدیدی در کشور مصر تدوین گردید!
پس از استعفای حسنی مبارک ، قدرت در اختیار « شورای عالی نظامی مصر » به رهبری محمد حسین طنطاوی افتاد. و شورا اداره امور آن مملکت را در دست گرفت. کودتاها در کشور مصر پشت سر هم در آن سرزمین به وقوع پیوستند. و سرانجام رئیس جمهور کنونی در آنجا به قدرت رسید!
« عبدافتاح السیسی » رئیس ستاد مشترک ارتش مصر بود. و علیه « محمد مرسی » رئیس جمهور پیشین مصر کودتا نمود و خودش بر مسند ریاست جمهوری مصر تکیه داد!
تا جائی که به یاد دارم، اغلب کودتاهائی که در جهان رخ داده اند. توسط سران آرتش آن ممالک به وقوع پیوسته اند. بر این اساس و بر مبنای « قانون احتمالات » چنانچه در ایران کنونی هم یک کودتای نظامی رخ بدهد؟ به چند دلیل این امر به وسیله سران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام خواهد شد. زیرا ریاست « ستاد مشترک » آرتش کنونی در ایران نیز، در اختیار یکی از سرکردگان سپاه پاسداران است؛ و افسران و درجه داران آرتش هیچ نقش مهمی در حکومت اسلامی ندارند!
در دومین سال از آغاز شدن حکومت منحوس آخوندی، تشکیلات نظامی سپاه پاسداران ( در سال ۱۳۵۸ خورشیدی ) بر پا شد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فرمان روح الله خمینی تشکیل گردید؛ و با قدرتی که خمینی به آن داده بود؛ اختیارات مهمی یافت و به بهره برداری های فراوان از موقعیت خودش پرداخت!
به وضوح مشخص است، که این کار خمینی به پیشنهاد همدستان انقلابی اش، که او را از احتمال کودتای نظامی نیروهای مسلح سه گانه آرتش شاهنشاهی می ترساندند به وقوع پیوست. که البته در آن موقع تمسخر آمیز هم به نظر می رسید؛ که یک مملکت دارای دو گروه نظامی منشعب از « نیروی دریائی ، نیروی زمینی و نیروی هوائی » است باشد!
شرم آور است، که در همان موقع تیمسار « عباس قره باغی » نامرد، فرمانده ستاد مشترک آرتش شاهنشاهی، به اتفاق فرماندهان نیروهای مسلح سه گانه کشور، در محل استقرار خمینی دجال در ( مدرسه رفاه ) به « پابوس » امام سیزدهم شیعیان ایران رفتند؛ و در کمال وقاحت و نا سپاسی به « بزرگ آرتشتاران » اعلاحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر ، با آن آخوند انتقامجوی زورگو و مستبد ابراز همکاری نمودند!
اکنون در این برهه زمانی، که مخالفان بین المللی رهبر کنونی انقلاب اسلامی، از او به عنوان « مار » نام می برند؛ و معتقد هستند که جهت رهانیدن مردم جهان از شر دسیسه های خطرناک و ضد بشری حکومت ملاها، ابتدا باید « سر مار » را برید. و بعد به نابود کردن سایر اعضای اندام کریه حاکمیت فریبکار و قدرت پرست آخوندی اسلامی پرداخت!
خامنه ای جلاد از دو واقعه که احتمالا رخ خواهد داد بیمناک است. او ضمن واهمه داشتن از بر اندازی حاکمیت رسوایش از قدرت توسط ملت شجاع ایران، از این که سران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رژیم از این فرصت به نفع خودشان بهره برداری بکنند؛ و حاکمیت او را از حیطه اقتدار خارج سازند. دچار وحشت گشته است. و در « در فشانی » هائی که برای مستمعین خویش می نماید؛ « آسمان را به ریسمان » می بافد و یک مشت جفنگ به بازدید کنندگان بیت رهبری تحویل می دهد!
« شرح وظایف » چند گانه سپاه متعدد است. ولی با بالا گرفتن تنش در منطقه، نقش سپاه پاسداران پر رنگ تر گشته، و به نظر می رسد مرز بین آنچه که « میدان و دیپلماسی » نامیده می شود باقی نمانده است!
آنها بدنام ترین نظامیان تاریخ در جهان می باشند؛ ولی از آنجائی که خامنه ای از ترسش به ایشان قدرتی فراتر از نظامیگری داده است. امر بر خود سران سپاه نیز مشتبه گردیده؛ و بعید به نظر نمی رسد، که جهت رساندن خودشان به شرایطی، که بتوانند به یک کودتای نظامی بپردازند. و با فرو پاشیدن دستگاه حاکمیت « ملا علی » جنایت پیشه، خودشان را یگانه قدرت سیاسی – نظامی در ایران نمایند!
البته پیشاپیش سر « مجتبی خمینی را هم زیر آب می کنند. تا از این پس، تمامی درآمدهائی را که از طریق انواع قاچاق به دست می آورند؛ را به تنهائی مصرف کنند و اژدهائی خطرناک تر از خامنه ای بشوند!
بنا بر این، لازمه ی رها گشتن ملت ایران از چنگال این ددمنشان، سرنگون کردن کلیت حاکمیت اهریمن اهریمن در میهن مان است! چون که با نابود گشتن مار، همدستان سپاهی اش نیز از حیطه اختیار خارج می شوند؛ و چاله خامنه ای و چاه سپاه همزمان از اجساد همگی شان پر و مسدود می گردد!
« کس نخارد پشت من ، جز ناخن انگشت من »!