آخوندهای حاکم بر ایران، بوی مضمحل شدن حکومت اشغالگر و ضد ایرانی شان را شنیده اند. از آنجائی که می گویند: ” وقتی که چوب را بلند کنید، گربه دزده حساب کار خودش را می کند” ؛ از شرایطی که هم اکنون در میان غربی ها، اعم از آمریکا و چند کشور مهم اروپائی برای رژیم ملاها به وجود آمده است؛ ایشان را در موقعیت هول انگیز بی ثباتی حاکمیت ضد بشری شان در ایران قرار داده است. تا به حدی که رهبر مفلوک و افیونی جمهوری پلید اسلامی، آنقدر دچار وحشت از سرنگونی رژیم منفورشان شده است؛ که حتی در مراسم تنفیذ رئیس جمهوری دوره دوازدهم حکومت جنایتکارشان، که امروز پنج شنبه دوازدهم امرداد 1396 خورشیدی در حسینیه جماران به انجام رسید. به جای هر رهنمود دیگری که می بایست به رئیس جمهور می داد؛ وی را به اندیشیدن بر زیان حملات احتمالی دشمنان جمهوری جهنمی شان هشدار داد و گفت: ” دشمنانی هستند که بر نابودی ما کمر بسته اند؛ و از هر بهانه ای هم استفاده می کنند. آنها همه توان خود را به کار برده که نظام را نابود کنند. هزینه تسلیم در برابر قدرت های زورگو، به مراتب بیشتر از هزینه ایستادگی در برابر آنها است. ” !
حسن روحانی هم که جهت ریاست بر دوره دوازدهم قوه مجریه حکومت آخوندی، مورد تنفیذ مقام عظما!! قرار گرفت. اظهاراتی را بیان داشت، که ظاهرا دیدگاه شخصی خودش نسبت به حکومت های دیکتاتوری بود؛ اما مفهوم باطنی سخنان او، خطاب به رهبر دیکتاتور رژیم، و همدستان دیو صفت وی بود. روحانی باری دیگر با شگرد تکیه کردن بر حفظ عدالت اجتماعی میان مردم در یک حکومت، و مراتب بدبینی های یک ملت نسبت به یک حاکمیت ضد مردمی و دیکتاتور، میزان تکیه خویش بر آراء مردم و وظیفه حتمی خودش نسبت به حفظ اعتماد ایشان را، در قالب جملات زیر، خطاب به سید علی خامنه ای، و سایر حاضران در مراسم تنفیذ، به ویژه سفرای کبیر کشورهای دارای دفتر نمایندگی در ایران، به مضمون زیر ایراد نمود: ” در نظام های دیکتاتوری، چون حکومت خود را فارغ از خواست مردم می داند؛ امکان انطباق حکومت با تحولات اجتماعی از بین می رود. لذا با یک انقلاب یا شورش، حاکمان گویا ناگهان از خواب بیدار می شوند؛ و صدای شورش مردم را می شنوند.” !
توجه داشته باشیم، که هم در هشدار خامنه ای به روحانی، و هم در جوابیه ای که روحانی به رهبرشان داده است؛ نقطه تأکید ایشان، بر به وجود آمدن امکانات یک از هم پاشیدگی درون حاکمیت کنونی است؛ که هم از بیرون و هم از درون کشور، حکومت پلید و ضد ایرانی و دزد و جنایتکار شان را تهدید می نماید. چوب تهدیدهای غربی ها از بیرون، و چوب اعلام نارضایتی های مردم از درون کشور بلند شده اند؛ و گربه دزده های خطاکار و جنایتکار و قاچاقچی و خرافه آفرین و قدرت پرست رژیم منفور آخوندی، در حال محاسبه کردن شرایط وخیم خود مزدورشان، و حکومت ضد بشری و خودکامه و ضد ایرانی اسلامی شان می باشند. بدیهی است که اکنون نه فقط از بیگانگان، نه فقط از مخالفان خویش درون کشور، حتی از خودی های شان نیز در واهمه ای کشنده باشند!
ما نیز از این فرصت استفاده می کنیم و می گوئیم؛ که ما به عنوان ملت شریف و میهن پرست ایرانی، نه مانند امت مزدور و سودپرست مشتی آخوند زیاده طلب و قدرت پرست، بلکه به عنوان وارثان حقیقی حکومت کیانی در سرزمین اهورائی خودمان، نه به شما مزدوران اهریمن و اشغالگران مملکت بزرگ و باستانی خویش فرصت ماندن بر اریکه قدرت را خواهیم داد؛ و نه به آن بیگانگان سودجوئی، که ایران را برای بهره برداری های مادی و غیر مادی خودشان در نظر گرفته اند؛ اجازه هر گونه دخالتی در امور کشورمان را خواهیم داد!
ایران و ساکنان میهن پرست آن، به لطف آفریدگار بزرگ هستی، آن یگانه ی عالم حیات و پروردگار یکتای خویش، وقتی که نزد خودشان ” صد ” را دارند؛ مگر خدای ناکرده دچار حماقت گشته اند که به ” نود ” قانع و راضی باشند؟ هر چند که دشمنان ما، در نزدیک به چهار دهه پیش، ما را یتیم کردند و میهن باستانی مان را بی صاحب و بدون پادشاه نمودند. اما به وجود پور فرزانه و فرزند برومند و میهن پرست پادشاه فقیدمان دلشاد هستیم؛ که به یاری اهورای ایرانزمین، نه به امید حمایت های بیگانگانی که دشمنان نفع پرست ایران و ایرانی می باشند. کمر همت بر بسته است؛ تا با کمک میهن پرستانی مانند خودش، ایران را از منجلاب حضور آخوند های شیطان تبار و جنایتکار و سیه دل و زیاده طلب خارج سازد!
تا باری دیگر، ملت فهیم ایران و وفاداران به حکومت پادشاهی ایرانساز پهلوی، ملک و ملت را از آن خویش بدانند؛ و با سپردن سرزمین بزرگ و تاریخی شان به دست با کفایت وارث اصلی آن، قصه تلخ سرشکستگی ملتی آبرومند در مقابل جهانیان را، که اینهمه سال در اسارت نزد حکومتی زبون و بی لیاقت و چپاولگر و جلاد اسلامی اسیر بوده اند؛ را به حقیقتی راستین و آشکار، از سربلندی و فرّ و شکوه ایزدی خویش و مام میهن شان بدل سازند!
اعلیحضرت رضا شاه دوم پهلوی سوم، تنها امید و یگانه آلترناتیو موجه و منزه ما ایرانیان، جهت آزادسازی ایران و ایرانی از یوغ استبداد حاکمیت آخوندی می باشند. بر همین اساس، ما که ” صد ” را داریم؛ مگر ابله هستیم که خودمان را به داشتن ” نود ” دلخوش نمائیم؟ هرچند که این جانیان غارتگر و خودکامه و اهریمن تبار، ” صفر ” هم نیستند چه رسد به ” نود ” !
بدون تردید این یاغیان حاکم بر ایران، اگر به اندازه یک ارزن در وجود منحوس شان غیرت آدمی وجود داشته باشد؛ می بایست که در این روزهای آخرین نفس کشیدن شان در ایران، نه به ” هزینه تسلیم ” بیندیشند؛ و نه به ” هزینه ایستادگی ” . زیرا که مردم شرافتمند و میهن پرست ایران، تصمیم نهائی خودشان را گرفته اند. آنها نه به ننگ حضور آخوند و ملا در کشورشان تن می دهند؛ و نه خواری حمله بیگانگان زیاده طلب به سرزمین باستانی شان را تحمل خواهند کرد. خودشان با غیرت ملی والای خویش، جانیان حکومت پلید اسلامی را، با حرکتی میهن پرستانه و حق طلبانه، از کهندیار خویش بیرون خواهند راند. تا شهریار رسمی و حقیقی و قانونی میهن شان را، با بهترین و کامل ترین احترامات لازمه که حق ایشان است. در نهایت افتخار به وجود بی نظیر و اهمیت گران بها و عرق ملی ارزشمندی که در موجودیت اعلیحضرت رضا شاه دوم پهلوی سوم سراغ دارند. ایشان را بر بالهای پرنیانی تاریخ افتخار آفرین میهن مان خواهیم نشاند؛ و این بازمانده شریف و میهن پرست را، که خون پاک دو ایرانی نیکو سرشت، اعلیحضرت ها رضا شاه بزرگ و محمد رضا شاه آریا مهر در رگ های شان جاری است؛ را بر مسند حکومت بر ایرانزمین، که حق ایشان و خود ما به عنوان ملت آرزومند این سرزمین اهورائی می باشد خواهیم نشاند!
محترم مومنی