به دنبال ” توافق هسته ای موقت ” میان تیم گفتگو کننده جمهوری اسلامی با 1+5 در ژنو، عده ای از محافظه کاران تندرو، و منتقدان دولت حسن روحانی، به مخالفت با شیوه مذاکره نمایندگان دولت جمهوری اسلامی با شش قدرت بزرگ جهان در این گفت و گوها پرداختند. سپس، بعد از تشکل یافتن برخی از تندروها در گروه موسوم به ” دلواپسیم ” ، که از نتیجه مذاکرات ناراضی بودند؛ و تصویب شدن ” توافق جامع ” را نگران کننده می دانستند. آخوند سید علی خامنه ای، جهت خواباندن سر و صداهای مخالفان، و پیشگیری کردن از عواقب بد چنین اختلافاتی میان مسؤلان حکومت، ناگزیر شد که با نامیدن ” نرمش قهرمانانه ” به آنچه که انجام شده بود؛ نتیجه به دست آمده در ژنو را توجیه نماید!
پس از آن روحانی جرأت بیشتری به خودش داد، ودر روز دوشنبه 21 امرداد 1393 خورشیدی، با برگزاری نشستی با نمایندگان سفارتخانه های حکومت شان در خارج از کشور، در جهت رد کردن دیدگاه های دلواپسان تندرو، کارهای آنان را، ترویج دادن ” ایران هراسی ” ، ” اسلام هراسی ” ، ” شیعه هراسی ” در دنیا دانست. وی به کسانی که در نشست مورد نظر حضور داشتند گفت: ” در داخل کشور هم برخی در حال ” تعامل هراسی ” و ” مذاکره هراسی ” هستند. و به محضی که صحبت از مذاکرات پیش می آید؛ می گویند ما در هراس هستیم. در حالی که باید گفت ما در استدلالی قوی هستیم. ” !
تا چند ماه بعد از تصویب ” توافق جامع ” ، و کشیده شدن گفتگوها به مسأله ” برجام = برنامه جامع اقدام مشترک ” رهبر جمهوری اسلامی در پیله سکوت سنگینی فرو رفته بود و هیچ اظهار نظری نمی کرد. سرانجام، پس از چند ماه، از لاک خویش خارج شد و با عنوان کردن چند شرط و پیش شرط ، موافقت ضمنی خودش با برجام را اعلام کرد. این سکوت چند ماهه موجب شد، که صاحبنظران به آن عنوان ” عقب نشینی قهرمانانه ” را بدهند. آقا نیز برای نشان دادن این امر که به هیچوجه عقب نشینی ننموده است با اجرای برجام موافقت و آن را اعلام کرد!
چندی است که مخالفان رئیس جمهور، با منتشر شدن گزارش عصبی کننده ای از میزان حقوق ماهیانه بسیار بالای بعضی از مدیران مؤسسات دولتی در کشور، که چندین برابر پایه کارمندی خودشان دستمزدهای چند صد میلیون تومانی دریافت می کنند. دوباره به تکاپو افتاده اند، تا به طور کاملا جدی در مقابل روحانی بایستند؛ و او را در این مورد بازخواست بکنند!
تا کنون حسن روحانی هنوز به این افراد که اولتیماتوم های شدیدی هم به وی داده اند؛ هیچ پاسخ صریحی را ارائه نکرده است. اما چنین به نظر می رسد، که مسأله ریشه های قطور درخت اختلافات میان سران دمنش و خونخوار و قدرت پرست حکومت آخوندی، روز به روز چنان ضخیم تر می گردند؛ که جز با بریده شدن توسط تبر پر قدرت سرنگونی و سقوط و متلاشی شدن این حکومت خبیث و ضد بشری، نتیجه دیگری را در بر نخواهد داشت !
از یک سو حسن عباسی تئوریسین بدنام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به خاتمی و رفسنجانی و روحانی می توپد و تهدیدشان می کند. از طرف دیگر آخوند کوسه شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی، به افشا کردن ثروت های چند صد میلیارد دلاری فرزندان خامنه ای اقدام می نماید. از جانبی دیگر حسن روحانی غیرمستقیم، به برادران قاچاقچی سپاه ” پشت چشم نازک می کند ” ؛ از آن سوتر، خامنه ای از پیشرفت نمودن مخالفان حکومت شان در میان دانشجویان دانشگاه های کشور حرف می زند. برخی از رؤسا و معاونت های سازمان های مهم نیز، از بی کفایتی های دولت حسن روحانی دم می زنند. تعدادی از دانشجویان دل و جگر دار هم، در جلسات سخنرانی های مسؤلان در دانشگاه های ایشان، از سخنران در باره مسئله زندانیان سیاسی در حال اعتصاب خوردن و نوشیدن، و صدماتی که به ایشان وارد می آیند می پرسند!
همین امور نشان می دهد، که خلاف دیدگاه برخی از هم میهنان خارج از کشور، عزیزان هموطن درون میهن مان، به نسبت آگاهی ها و تجربه های فراوانی که تحت حاکمیت شرور و جنایتکار اسلامی به دست آورده اند. کاملا هوشمندانه مراقب شرایط خود و میهن شان هستند!
بالاخره هر چیزی برای خودش عمر مشخصی دارد. با این حال آدمها می توانند، در موقعیت های خاصی با تدابیری که می اندیشند؛ و با به کار گرفتن امکاناتی که در اختیار دارند؛ حتی بر روی عمرهای تثبیت و مشخص شده نیز تأثیری را که می توانند بگذارند. به انتها رساندن عمر منحوس رژیم اشغالگر اسلامی، به ویژه در شرایط کنونی، که این سگ ها و شغال ها خودشان هم به جان همدیگر افتاده اند؛ بسیار آسان تر از هر وقت دیگری است!
اگر کسی نداند، ما خودمان که خوب می دانیم؛ ما ملتی هستیم که بیش از داشتن استقلال فکری، عادت داریم که بیشتر دنباله رو باشیم؛ تا آنکه خودمان پرچم مبارزه را بالا بگیریم و دیگران را به دنبال خود بکشانیم. هنگام دادخواهی استقلال طلبان الجزایری، موقعی که آنها برای رها شدن از استعمار کشور فرانسه تلاش می نمودند. دختر جوانی با کنش های استثنائی خودش، رهبریت گروه مخالفان مستعمره فرانسه بودن کشورشان گردید؛ و اقدامات او و همراهان وی، نقطه عطفی در به استقلال رسیدن کشور شان بود!
” جمیله بوپاشا ” دختر دلیر الجزایری، در مسیری که برای رهائی هم میهنان خودش از تنگنای اسارت نزد استعمارگران انتخاب نموده بود؛ تا جائی پیش رفت، که بسیاری از مردان جوان و پیر الجزایر، با افتخار تمام به راهنمائی های او گوش فرا می دادند. ممارست در دسترسی به آرمانی بزرگ، اراده ای استوار، عشق به میهن ، هدفمند بودن، شناختن کامل مبارزان و اعتماد نمودن به آنها، بها دادن به هدفی که برای هر فرد میهن پرستی الزامی است. گوشه ای از سرنخ هائی هستند؛ که ملت یک سرزمین گرفتار شده در دست حکومت اهریمنان را وا می دارند؛ که بدون توجه به زن یا مرد بودن خودشان، شجاعانه هر گامی را که می توانند بردارند. و بیش از این اجازه ندهند که همه روزه، عده ای بی گناه در کشورشاان به جوخه های دار سپرده بشوند. ویژه آنکه ، هر زن و دختر ایرانی، خودش یک ” جمیله بوپاشا ” ی الجزایری است؛ که رگ و ریشه وجود اش ، ” ایران ، ایران ” می کند!
محترم مومنی