حل مشارکتی بحران های جهانی از طریق برد-برد یک کشور با چند سیستم؛ نوشتاری از دکتر کاوه احمدی علی آبادی

0
261

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئیت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

مدتی است که چین در سایه رهبران جدیدش، کنش و منش نوینی را در سطح روابط بین الملل در پیش گرفته است و این مایه امیدواری است. اهمیت موضوع زمانی بهتر مشخص می شود که ببینیم بخش بزرگی از بحران های کنونی خاورمیانه حاصل رفتار رهبرانی است که هنوز نتوانسته اند، بحران های داخلی شان را حل کنند و زندگی مسالمت آمیزی را برای همه مردم از ادیان و اقوام مختلف در کشورشان فراهم آوردند، در سودای رهبری منطقه ای هستند و نتیجه اش را در منطقه نه فقط دیگران، بلکه متحدان شان می بینید که قتل عام و ویرانی است. رژیم ایران نوع مثالی است، از این موارد؛ گرچه نمونه های دیگری هستند که امروز همگان می شناسند (تنها کشوری که پس از بهار عربی نشان داده که می تواند قدرت منطقه ای مسئول و بدون جاه طلبی باشد، مصر است؛ گرچه نمی توان نادیده گرفت در سطح داخلی باید وضعیت حقوق بشر و مخالفان را بهبود بخشد.)

تنها تصور آن را بکنید که کشوری با قدرتی در سطح جهانی و در رقابت و تقابل با قدرت های دیگر جهانی، اگر مسئولانه عمل نکند، چه می شود. موارد مشابه از رفتارهای بسیار مسئولانه این اواخر توسط رهبران روسیه در سطح جهانی به وضوح دیده شد که جای امیدواری است. در حالی که رهبران روسیه از بابت بحران و مسائل اوکراین تحت تحریم های غرب قرار دارند، برای حل سایر مسائل جهانی بسیار از خود همکاری نشان دادند؛ سوریه (به استثناء عفرین)، اقلیم کردستان، لیبی و افغانستان و مهمتر از همه عدم سوءاستفاده از انرژی به مثابه سلاحی بر علیه اروپا، نمونه هایی بارز از همکاری و مشارکت روسیه حتی با تحریم کنندگانش بوده است.

باری، دریای جنوبی چین، یکی از مواردی است که به راحتی با دیدگاهی مسئولانه و مشارکتی بدان می توان همه کشورهای ذیربط را از آن منتفع ساخت، بدون این که چین به مثابه یک نیروی متجاوز از طرف سایر کشورها شناخته شود و بر علیه اش صف آرایی صورت گیرد که آن خود یک تله است. بازی برد-برد تنها راه برون رفت از آن است. ما موارد زیادی داریم که کشورهایی به خاطر منابع عظیم نفت و گاز در جوارشان، به جان هم افتاده اند و عملاً آن ثروت به نکبت و مصیبتی برایشان بدل شد. مواردی را نیز داریم که طرف ها به شکل مسئولانه ای به شکلی اشتراکی از آن بهره برده اند که اتفاقاً در بستر دریا این همکاری بیشتر است. جالب اینجاست در منطقه پر از التهاب و درگیری خاورمیانه، آن هم در زمان جنگ ایران و عراق، نمونه هایی از این استخراج مشترک نفت و گاز توسط ایران و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس را (آن هم زمانی که این کشورهای عربی از عراق حمایت می کردند) شاهد بودیم که هنوز نیز ادامه دارد. همین الگو در مناطق مورد اختلاف کویت با عربستان و همین طور چین با همسایگانش در چین جنوبی و حتی هر نقطه ای از دنیا را می توان با نگاه برد-برد پیش برد. ایران و آذرباییجان نیز در دریای خزر بر سر یکی از همین میادین اختلاف داشتند که کار با وساطت مسئولانه مقامات ترکیه نه تنها به درگیری منجر نشد که به تفاهم و مشارکت متقابل منتهی شد. همین الگو را می توان در مناطق مشترک قبرس شمالی و قبرس جنوبی مدنظر داشت تا مردم قبرس شمالی نیز از حقوق شان (منابه نفت وگاز) محروم نشوند. وقتی می بینیم نیم قرن ا ز آن بحران می گذرد و دو طرف در بسیاری از زمینه ها به تفاهم رسیده اند، راه میانه ای نیز هست. پیداست سیستم فدرال تأمین کننده منافع هر دو طرف قبرس شمالی و جنوبی نبوده است و مردم قبرس شمالی نمی خواهند به عنوان یک اقلیت شناخته شوند. راه دیگر به رسیمت شناختن قبرس شمالی به عنوان یک کشور مستقل است. اما راه سومی نیز وجود دارد که دو بخش قبرس بدون این که کشوری مستقل تشکیل دهند، در قالب یک سیستم کنفدرال اداره شوند و به مثابه یک کشور باقی بمانند. آن امکان انعطاف بیشتری را به قبرس و شرکت هایی که توانایی آن را ندارند در بازار رقابتی اروپا باقی بمانند، در بخش آسیایی قبرس (قبرس شمالی) کماکان فعالیت کنند و برخی از بحران های شان را با کمک آن حل کنند (کاری که بریتانیا تلاش داشته بکند). به هر روی این بلاتکلیفی قبرس شمالی پس از نیم قرن، دیگر قابل تداوم نیست.

طبیعی است که رهبران چین نیز پیرامون تایوان از حساسیت برخوردار باشند، اما جالب اینجاست که مورد مشابه آن را خودشان قبلاً حل کردند: یعنی هنگ کنگ از طریق طرحی با عنوان “یک کشور و دو سیستم”. بدون نیاز به تهدید نظامی می توانند تجربه موفق در هنگ کنگ را نیز در دستور کار گفتگو با رهبران تایوان قرار دهند. اکثر تایوانی ها مایل اند که به کشور قدرتمند و بزرگ چین و نوظهور در دنیا بپیوندند، اما نمی خواهند سیستم شان کمونیستی باشد. بازگشت صلح طلبانه و مشارکتی تایوان به سرزمین اصلی چین است که پیروزی واقعی است. آینده نیز با کشورهایی است که بتوانند با موفقیت هر چه بیشتر تنوع و تکثر را در درون شان پذیرا باشند و این یکی از راه های ترقی کشورهای پیشرو جهان خواهد بود. امیدواریم در آینده شاهد مشارکت هر چه بیشتر چین برای حل بحران های جهانی باشیم، همان گونه که مدتی است آن را داوطلبانه خودشان آغاز کرده اند.

 

مقاله قبلیحماس سیصد راکت را از کجا آورده بود؟! بقلم بانو محترم مومنی روحی
مقاله بعدیاسپیس‌ایکس توسعه فالکون 9 را متوقف کرد
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.