روز ۲۸ دسامبر در چارچوب تدارکات برای اجرای عملی برجام وبا مساعدت روسیه تمام اورانیوم غنیشده مقرر در برجام از ایران خارج شد. وزارت امور خارجه روسیه روز سهشنبه با صدور بیانیهای تائید کرد که انتقال اورانیوم غنیشده از ایران به روسیه مطابق طرح برجام به پایان رسید.
برنامه هستهای ایران که در سال ۱۳۲۹ آغازشده بود در سال ۱۳۵۳ با تأسیس سازمان انرژی اتمی ایران و امضای قرارداد ساخت نیروگاه اتمی بوشهر شکل جدی به خود گرفت، در پی شورش سال پنجاهوهفت و با طرح این شعار از طرف شورشیان که نیروگاه هستهای خیانت آشکار به خلق ماست، متوقف گردید، عباسعلی خلعتبری، امضاکنندهٔ قرارداد احداث نیروگاه اتمی در ایران در ۲۲ فروردین ۱۳۵۸ در دادگاه انقلاب به ریاست صادق خلخالی محکومبه اعدام شد و ازآنپس به مدتی طولانی حرفی از برنامه هستهای به میان نیامد. در تاریخ ۱۸ دیماه ۱۳۷۳ قرارداد تکمیل و راهاندازی واحد یک نیروگاه اتمی بوشهر بهصورت مشارکتی بین ایران و روسیه منعقد گردید و در مرداد ۱۳۷۷ بار دیگر این قرارداد مورد بازبینی کلی قرار گرفت و ساخت نیروگاه به شرکت Atom Stroy Export روسیه محول شد و قرار بود تا آغاز سال ۲۰۰۰ (زمستان ۱۳۷۸) به پایان برسد. این موعد نزدیک به ۱۰ سال و بهطور مداوم و به دلایل مختلف به تأخیر افتاد؛ اما در تمامی این فعالیت پنهانی مراکز هستهای متعدد ایران که قارچ وار در سراسر کشور احداثشده بود، خصوصاً تأسیسات غنیسازی نطنز وآب سنگین اراک ادامه داشت. بارها، گاز دهی در سانتریفیوژهای نظنر در راستای راستی آزمایی و اثبات صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران، بهصورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق شد تا از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری شود.
از توافق پاریس در زمان خاتمی تا سریال طویل القسمت مذاکرات هستهای در شهرهای ژنو، بغداد، استانبول، مسکو و آلماتی، از تصویب قطعنامه شدیداللحن شورای حکام علیه ایران در سپتامبر ۲۰۰۳ تا مذاکرات مستقیم، گروه ۱+۵ نهایتاً آنچه عاید ایران شد، گردن نهادن به توقف غنیسازی ۲۰ درصد و بالای ۵ درصد، عدم بهکارگیری حدود نیمی از سانتریفیوژهای نصبشده در نطنز و ۷۵ درصد سانتریفیوژهای نصبشده در سایت فردو، امکان بازرسی روزانه» از سایتهای فردو و نطنز، عدم ساخت سایتهای غنیسازی جدید؛ صدور اجازه بازرسی از مراکز تولید سانتریفیوژ و انبارها و عدم راهاندازی راکتور اراک، اعمال برخی محدودیتها در غنیسازی اورانیوم و بکار گیری سانتریفوژها و تغییراتی در راکتور آب سنگین اراک و وقفه در برخی از فعالیتهای مرتبط با صنایع اتمی ایران.
علاوه براین، خدشهدار شدن چهره ایران در عرصه بینالملل از دستاوردهای عظیم این بازی لجوجانه و احمقانه بود. تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل، تحریمهای اتحادیهٔ اروپا، کانادا و امریکا، تحریم صادرات نفت ایران و تحریم بانک مرکزی ایران، رکود تورمی، عقب ماندن از برنامههای توسعه ، خسارتهای زیادی که در دور زدن تحریمها و استفاده از واسطهها به اقتصاد ایران وارد شد، تعطیلی صنایع، رشد بیکاری و معضلات اجتماعی تابع ان و میلیاردها دلار پولی که دود شد و هوا رفت. پولی که با آن میشد، ناوگان هوایی کشور را بهبود بخشید که در سالهای تحریم با سقوط تعدادی از آنها بسیاری از هموطنانمان، جانشان را از دست دادند، ناوگان حملونقل عمومی شهری را توسعه داد تا امروز پایتخت در وضعیت اچمز قرار نگیردوالودگی هوا هرروز قربانی نگیرد، اعتیاد را مهار کرد، به توسعه نظام آموزشی همت گماشت، تا امروز اینهمه کودک بازمانده از تحصیل، مدارسی که به مخروبه میمانند و نیروی آموزشی که بیعلاقه و بیانگیزهاند روی دستمان نمانند، پولی که با آن میشد هزاران شغل ایجاد کرد، نظام خدمات درمانی را توسعه داد، منابع طبیعی را از خطر نابودی نجات داد، رفاه اجتماعی را بالا برد، فضارابرای حضور نخبهها اماده واز فرار مغزها جلوگیری کرد، فقر را ریشهکن نمود،…مشکلات اجتماعی که مانند زنجیر به هم متصل هستند را حل نمود، اعتیاد، بیکاری، خشونت، بیاعتمادی اجتماعی، فساد، تبعیض اجتماعی، بیعدالتی، نزول ارزشها را کنترل کرد، از افزایش میزان جرائم ممانعت کرد، معضل ترافیک کلانشهرها را حل کرد،…اما جمهوری اسلامی چه کرد؟ امروز ایران کشوری است که بیش از هفتاد درصد جمعیتش زیرخط فقر قرار دارد، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی ملت را به خاک سیاه نشانیده، امارخودکشی بهشدت بالا رفته، آمار طلاق سیر صعودی دارد، بنیان خانواده در حال متلاشی شدن است، اعتیاد بیداد میکند، مواد مخدر به سهولت در مدارس توزیع میشود، آمار ابتلا به بیماریهای مقاربتی دائماً در حال رشد است، بدبختی از سروروی جامعه میبارد، سن تنفروشی پایین آمده و میزان ان افزایشیافته، به جمعیت بیخانمانها افزودهشده، زنان کارتون خواب در کلانشهرها رو به افزایشاند، کودکان در بدو تولد در بیمارستانها به قیمت نازل خریدوفروش میشوند تا وارد چرخه تکدی گری شوند، کودکان کار در چهارراهها در پی مشتری میدوند و دیوارها پر از آگهیهای مربوط به فروش کلیه تا قرنیه از طرف فروشندگان ناامیدی که درمخارج روزانهشان درمانده و چوب حراج بر تنشان زدهاند، آیا سالها پافشاری برای انرژی هستهای ارزشش را داشت؟ آیا در پی توافق برجام و رفع تحریمها و آزادسازی پولهای بلوکهشده، این معضلات رفع خواهد شد؟ یا ما بر روی پلههای صعود به مقام انسانی که ابلیس در سیوهفت سال پیش وعده داد درجا خواهیم زد؟ آیا کسانی که در زمان احمدینژاد زنجیره انسانی در دفاع از برنامه هستهای تشکیل دادند یاانها که بعد از قطعی شدن برجام به خیابانها ریختند و شادمانی کردند هرگز از خود سؤال میکنند که چه چیزی به دست آمد و به چه قیمتی؟
به یزدان که گر ما خرد داشیم کجا این سرانجام بد داشتیم
پاینده باد ایران
سهیلا زرندی