حذف قاسم سلیمانی، بازی را به نفع مخالفان رژیم عوض کرد! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

0
200

در این جهان آکنده از رمز و راز، در کم ترین مواردی امکان پیش بینی نمودن رویدادهای حتی یک ساعت بعد هم میسر نیست؛ چه رسد به اتفاقاتی که قرار است در آتیه ای دور یا نزدیک رخ بدهند. ویژه آن که، هیچ واکنش سیاسی بین المللی نیز نسبت به آنها ارائه نمی گردد. از اینرو، پیشگوئی کردن مسائلی که بعدها در آینده شکل می گیرند و تحقق خواهند یافت نیز چنین خواهند بود. چرا که این مورد چندان امر ساده و آسانی هم به نظر نمی رسد. ما در این رابطه فقط می توانیم، در باره چگونگی پیشرفت داشتن تحقیقات علمی پژوهشگران و دانشمندان علوم گوناگون، به برخی از این موارد تکیه کنیم و آنها را بپذیریم!

در میان علوم مختلف جاری در دنیا، با توجه به داده های نتایج آزمایش های متعدد، در ارتباط با موضوعات مورد کاوش قرار گرفته شده توسط دانشمندان رشته های مختلف علمی، می توان تا اندازه محدودی، به چگونگی نتایج مربوطه اذعان داشت و آنها را در باورهای خود گنجاند. اما در این رابطه، تنها موردی که به هیچوجه قابل اعتماد نمودن و پذیرفتن نتایج به دست آمده، از بررسی کارشناسان مربوط به این موضوع در دسترس نیست. مسایل سیاسی و نتیجه گیری های سریع، از رخ دادن چنین اموری در جای جای این کره خاکی است. مگر آنکه بعد از به دست آمدن نتیجه پیش بینی شده در یک یا چند مورد، بتوان آن را حاصل پیش بینی های قبلی این یا آن سیاستمدار دانست؛ و با طیب خاطر آن را پذیرفت!

خانم ها یا آقایانی که خودشان را سیاستمدار می دانند. به خصوص در باره مسایل مربوط به سیاست های بین المللی، با توجه به اظهارات افرادی، که همیشه نمی توان آنان را کارشناس و متخصص امور سیاسی در جهان دانست؛ به پیروی از اظهار نظر کردن چند دست اندر کار یک مورد سیاسی خاص، در باره موضوعی ویژه، که در یک فرصت زمانی روی خواهد داد. بدون اندکی تامل، و در نظر گرفتن موقعیت های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی مردم ممالک مختلف در دنیا، و کنش های کسانی را، که در آن مورد دارای نفع شخصی، و یا هدف های دیگری می باشند؛ یا از رخ دادن پیش بینی مطرح شده زیان های شخصیتی و اجتماعی نصیب شان می شود. مجذوب اظهاراتی می گردند؛ که از افراد دیگر شنیده اند؛ و با الهام گرفتن از پردازش و تفسیرهای سیاسی بعضی از کارشناسان سهل انگار و زود قضاوت کن در هر رابطه ای، همین برداشت خود از نتیجه گیری آن افراد را، در سخنانی که خودشان برای دیگران، از جمله برای دانشجویان و همکاران خویش، و نیز در جمع گزارشگران خبرگزاری های مختلف بیان می کنند؛ و در بسیاری از موارد حتی فراموش می نمایند؛ تا به شنوندگان مطالبی که ایشان مطرح کرده اند بگویند؛ که این مورد، نقل قول از طرف کیست؛ و ایشان چرا به آن پرداخته اند؟ اینها صرفا جهت آن که چیزی عنوان کرده باشند؛ بدان موضوع می پردازند و آن را گسترش هم می دهند!

شنوندگانی هم که در آن جلسه، حتی به طور دقیق به گوینده آن مطلب گوش فرا نمی دهند. بخش هائی از آنچه را که به طور دست و پا شکسته از نقل قول کننده شنیده و درک کرده اند. را به دیگران منتتل می نمایند!

اخیرا با کشته شدن قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی در عراق، و نیز سرنگون گشتن هواپیمای اوکرائینی توسط دو موشک ضد هوائی پدافند هوا و فضای سپاه پاسداران رژیم آخوندی در فرودگاه خمینی، که متاسفانه تعداد ۱۷۶ تن از مردم بی خبر از شقاوت قلبی و قساوت ذاتی همه دست اندرکاران نظامی و سویل رژیم ملاهای اشغالگر در ایران، جان شیرین خود را از دست داده اند. و توسط افرادی سنگدل و بی تفاوت از میان همین سر سپردگان به حاکمیت ددمنش ملاهای قاتل در ایران به هلاکت رسیده اند؛ که این نامردمان در باره چنین واقعه عمدی، شائبه های متفاوتی در این باره ساخته و مطرح می کنند؛ که برخی شان، کم ترین رابطه ای با یک تصمیم انسان مآبانه نداشته و ندارند!

احمد حمزه نمایند کهنوج از توابع استان کرمان( زادگاه قاسم سلیمانی، یا به قول مردم سوریه « سایه شیطان » ) ، در روز سه شنبه یکم بهمن ۱۳۹۸ خورشیدی، برابر با ۲۱ ژانویه ۲۰۲۰میلادی، در سخنرانی میان دستور خویش در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، به نکته ای اشاره نموده است؛ که جز بی خردی خودش، و بی وجود بودن سردمداران حاکمیت جمهوری ننگین ملاها، همچنین در نهایت تاسف، به خطر انداختن آبرو و شخصیت انسانی مردم ایران(ملت نیک نهاد میهن عزیزمان)، را تثبیت نمی نماید!

این نماینده تهی از خرد انسانی، و بری از دانش واقعیات مطرح در سیاستگزاری های جهان کنونی، ضمن اشاره به کشته شدن قاسم سلیمانی به وسیله شلیک همزمان دو عدد از راکت های پهپاد آمریکائی در فرودگاه بغداد در کشور عراق، با بیان نمودن سخنان تهدید آمیز خود علیه دونالد ترامپ ریاست جمهری ایالات متحده آمریکا، پیشنهاد بسیار رذیلانه و غیر انسانی و ضد بشری و صدالبته تروریست پرورانه حاکمیت متبوع خودش را نیز مطرح نموده است!

این نماینده مجلس آخوندی گفته: چنانچه کسی رئیس جمهوری کنونی آمریکا دونالد ترامپ را به قتل برساند؛ از طرف ما(احتمالا مرادش کل حاکمیت اهریمنی آخوندی است. ) مبلغ سه میلیون دلار جایزه دریافت خواهد کرد!!

ظاهرا این فرد ناانسان و نادان فراموش کرده است؛ که پیش از مطرح نمودن چنین پیشنهاد تروریست پرورانه ای، زحمت کشده و کمی فکر بکند؛ که روابط آمریکا با سایر مخالفان جمهوری پلید اسلامی شان در ایران را هم در نظر بگیرد. که برای چنین پیشنهاد غیر اخلاقی و قاتل پرور او، ( که احتمالا با مشاورت یکی از اربابان اش در بیت رهبری، مجوز ارائه آن را دریافت کرده است. ) ؛ نسبت به او و حاکمیت جمهوری منفورشان، وی و ارباب اش را، تا به چه اندازه، بیش از پیش مورد مظان اتهام تروریست بودن و تروریست پروراندن قرار خواهند داد؟!

با توجه به نگرش تنفرآمیزی که غربی ها به ویژه اسرائیلی ها، نسبت به عملکرد سران حاکمیت پلید و جنایت پیشه اسلامی در سراسر جهان، و مخصوصا درون منطقه خاورمیانه به آنها دارند؟ و در باره سرمایه گذاری های کلان مادی این قدرت پرستان، که جهت تقویت کردن نیروهای کمکی و نیابتی خودشان در همه جا، برای به ثمر رساندن انواع رفتارهای ضد بشری و تروریستی آنها در این بخش از دنیا، در آگاهی کامل هم به سر می برند؛ حتی مصمم هستند که از این پس، با هم آوا گشتن با یدیگر، در مسیر هر چه بیشتر بی اعتبار نمودن رژیم جانی پرور اسلامی در مملکت اشغال شده ما، برای کوتاه نمودن دست شان از ممالکی که، درون منطقه خاورمیانه به فعالیت های تروریستی خود در آن کشورها اشتغال دارند. چه احمد حمزه یاوه گوی، و چه اربابان تروریست پرور و قدرت پرست وی را خوش بی آید و چه نه؟ از هم اکنون بیش از گذشته در کنار همدیگر خواهند ایستاد؛ و با تایید کردن اهداف ضد جمهوری اسلامی یکدیگر، تا به هر میزانی که برای شان صرف داشته باشد. در کنار هم می مانند؛ که به کنش های ضد بشری و غیر انسانی سردمداران بی خرد و شقی جمهوری ناکارآمد اسلامی، پاسخ های لازم و کوبنده خویش را، سر وقت و در شرایط مقتضی به آنها بدهند!

نخستین اقدام عاقلانه شان را نیز، در مجمع « داووس » در کشور سوئیس عملی کردند. هیچیک از شخصیت های حقیقی و حقوقی رژیم ورشکسته اسلامی در ایران کنونی، به علت این که از ایشان جهت شرکت در نشست مورد نظر، هیچ دعوتی به عمل نیامده بود؛ نتوانستند و اجازه نیافتند؛ که به این اجلاس راه یابند؛ تا که در آنجا به لاطائلات تکراری خود بپردازند!

از آنجائی که دروغپرداز و یاوه گو می باشند؛ از باب آن که بی گناهان را می کشند و کتمان می کنند؛ و به خاطر کژمداری هائی، که نه فقط با ملت ستمدیده ایران، بلکه با سایر ملل جهان نیز دارند. خودی های شان هم از این پس، حتی « یک برگ تره هم برای شان خورد(خرد) نخواهند نمود!

« زلیخا مرد از این حسرت، که یوسف گشت زندانی **** چرا عاقل کند کاری، که باز آرد پشیمانی؟ »!

محترم مومنی

مقاله قبلیجوزپ بورل: بازه زمانی سازوکار حل اختلاف برجام تمدید شد
مقاله بعدیدامنه‌های بین‌المللی وبسایت خبرگزاری فارس با دستور آمریکا مسدود شد
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.