جعبه ی سیاه هواپیمای سقوط کرده پیدا شد!

0
165

با انتشار یافتن نوار صدای آیت الله منتظری، که بیست و هشت سال پیش در ارتباط با کشتار فله ای زندانیان سیاسی در سال 1367 خورشیدی، به دست جلادان مزدور رژیم آخوندی انجام شده بود. و ایشان در نوار مورد نظر، در ارتباط  با بیمناک بودن خودش از این موضوع، که آیندگان از خمینی به عنوان یک خونریز سفاک نام ببرند؛ در نشستی که با هیأت اجرائی آن جنایت بزرگ داشت؛ طی ابراز نظر خویش در این رابطه حرف زده بود که از میزان نگرانی خویش، برای حکومت اسلامی و رأس این هرم جانگیر و قاتل و دزد و فاسد تمام عیار، هشدارهائی به آنان داده باشد. چنان ولوله ای در میان همگان به پا کرده است؛ که حتی روزنامه انگلیسی گاردین نیز در باره آن نوشته است: ” سخنان آیت الله منتظری در این نوار صوتی، شبیه پیدا شدن جعبه سیاه در یک هواپیمای سقوط کرده است.”!

بیست و هشت سال از مردن آقای منتظری می گذرد؛ اما پیش از مرگ نایب الامام، که می بایست بعد از مردن و به درک واصل شدن خمینی دجال، جانشین او گشته و به رهبری جمهوری اسلامی می رسید. پس از کشتار مخوف و ننگ آفرین عده زیادی از زندانیان سیاسی و عقیدتی، که در شکنجه گاه های رژیم، در اسارت این ستمگران جانی بوده اند. و همه روزه به صورت گروهی، تعداد قابل توجهی از آنان به قتل می رسیدند(طبق اظهارات برخی از ساکنان خیابان ” اوین ” که زندان مشهور اوین در آنجاست؛ همه شب تقریبا سی چهل تن از آنان اعدام می شده اند. چون همسایگانی که در خیابان مربوطه زندگی می کردند می گفتند؛ که از نیمه شب تا به سحر، از هیاهوی کامیون هائی که برای حمل اجساد کشته شدگان، در آنجا آمد و شد داشته اند؛ و  به این دلیل همه شب تا صبح، آرامش ساکنان آن خیابان مختل گشته بوده است.) ؛ پس از رخ دادن چنین واقعه دهشتناکی، هیأتی از آنانی که دستور آن کشتار سبوعانه را، به زندانبانان شقاوت پیشه اسلامی داده بودند؛ به دیدار آقای منتظری در بیت ایشان در قم می روند. و نوار مورد بحث که در همان جلسه، از سخنانی که آیت الله منتظری در باره آن اعدام ها با آن هیأت در میان می گذارد؛ ضبط گشته و تا به حال کسی از آن چیزی نمی دانسته است!

 هیأئی هم که مأموریت صدور مجوز کشتار گروهی آن زندانیان سیاسی، به زندانبانان را برعهده داشته اند؛ هرگز در خصوص چنین سخنانی، که آقای منتظری با آنها در میان گذاشته بود؛ تا کنون و در هیچ کجا نکته ای از آن را در جائی مطرح نکرده اند. دلیل این کارشان هم، حرف هائی است که خودشان در آن روز، جهت تبرئه نمودن خویش به منتظری می گویند. به این خاطر تا حالا از طریق ایشان، چیزی در این باره به جائی درز نگشته بوده است. حالا چه شده که بعد از اینهمه سال، دوباره ” فیل شان یاد هندوستان ” کرده، و با منتشر ساختن این نوار، که در اهمیت آن کوچک ترین تردیدی وجود ندارد؛ می خواهند چه کنند؟ یا چه امری را به اثبات برسانند؟!

توجه داشته باشیم، که دشمنان سخیف ایران و ایرانیان، که غیر از دشمنی با شاهنشاه فقید محمدرضا شاه پهلوی، با آرمان های آکنده از خباثت ذاتی خودشان، دست به عملی ساختن انقلاب سیاه و شوم اسلامی زدند. با دو هدف غیرمنطقی و نادرست، مانند به ثبت رسانیدن و جلوه حقیقی دادن سروری مذهب شیعیان در جهان(البته با حاکمیت خودشان)، و نیز چپاول دارائی های ملی مردم ایران، چنین کرده اند. این قوم وحشی و تازی تبار، اگر لازم بدانند، به کشتاری که زندانبانان ددمنش ایشان در سال 67 به ثبت تاریخ رساندند؛ و جان آن اسیران بی گناه را گرفتند. قناعت نخواهند نمود، و تا جائی که بتوانند، باز هم کشتار سال 67 را تکرار خواهند کرد!

با شناخت وسیعی که از این روسیاهان جنایتکار داریم؛ انتشار یافتن نوار صوتی آیت الله منتظری در سایت ایشان، که به گفته احمد منتظری پسر وی، در نظر بوده که در یک موقعیت مقتضی اننتشار بیابد. از اوضاع بسیار متشنج درون سرکردگان سودجوی قدرت پرست رژیم خونخوار جانیان اسلامی خبر می دهد. و آن کسانی که به قول خودشان، دلسوزان انقلاب می باشند؛ ناگزیر گشته اند که جهت تحت الشعاع قرار دادن اینهمه موضوعات اختلاف برانگیز میان صاحبان قدرت در جمهوری خونریز اسلامی، می بایستی که یک ” آس ” پر طمطراق و سنگین وزن(به لحاظ اهمیت) رو می کردند؛ تا همه جهانیان به ویژه مردم میهن اشغال شده ما، روزها و هفته ها و ماه ها، زیر این علم جدید سینه بزنند. و فراموش نمایند، که … دیری نمانده است، تا مام میهن شان، ایران باستانی و همیشه سرفراز تاریخ کهن این دیار، به سبب زیاده طلبی های این نامردمان، پاره پاره شود و از یکپارچگی اش خارج گردد!

باشد که تا ملت ایران، با آشکار شدن محل اختفای جعبه سیاه هواپیمائی، که دست اندرکاران رژیم سفله و خوار و زبون اسلامی، به طور تصنعی موجب سقوط و مخفی ماندن آن شده بودند. کمی بیندیشند و از خویش بپرسند: ” چه اسراری در این مورد وجود داشته و دارد؛ چنین مدرک مستندی که سالیان سال مخفی نگاه داشته شده، اکنون و در این برهه زمانی، نیازی به پنهان نگاه داشتن آن نبوده، و سردمداران حکومت شقاوت پیشگان جنایتکار، چرا این جعبه سیاه را بر روی دایره ی دیدن و شنیدن همگان قرار داده اند؟!

آنگاه مدت های طولانی، که از حضور محتویات بیانی در این نوار، در میان همگی ما مطرح شود و بساط ابراز عقیده مان در این باره پهن باشد. به همین نتیجه ای که عنوان گشت خواهیم رسید! قضاوت با شما!!

محترم  مومنی

 

مقاله قبلیخودکشی همزمان دو دختر نوجوان در جنت آباد
مقاله بعدیصعود تاریخی والیبال ایران در المپیک
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.