دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
تونس در آشتي اسلام و دموكراسي واقعاً تونست. تصور مي كنم كه در موفقيت تونس در بهار عربي اينك كسي ترديدي ندارد و تلاشم در اين است كه اهميت آن به عنوان نقطه عطفي نه فقط در بهار عربي كه در ورود گام به گام يك به يك جوامع و كشورهاي خاورميانه در مسير دموكراسي و حقوق برابر همگان را تشريح كنم.
در انتخابات اخير پارلماني كه حزب النهضه دومين حزب پيروز انتخابات بود، در حالي كه سراسر خاورميانه در حال فرار از اسلام گرايان آن در همه كشورها به جز تونس اند، آن موفقيت ديگري براي النهضه به شمار مي رود كه تنها اسلام گرايان منطقه تا اين لحظه بودند كه “در عمل” آشتي دموكراسي و اسلام شدني است و به صراحت بگويم كه حتي اسلام گرايان تركيه تاكنون موفق به چنين كاري نداشتند و به خصوص در بهار عربي در اكثر زمينه ها (به استثناي مذاكرات صلح با كردها و بهبود وضعيت اقليت ها در زمينه هاي عمدتاً نمادين) حتي پسرفت داشته اند. در طول اين چند دهه در خاورميانه، بسياري از اسلام گرايان مدام در مقام سخن از اسلام تعريف مي كنند و بسياري از اقداماتي كه زشت، ناگوار و غيرانساني توسط خودشان يا ديگران صورت مي گيرد، وقتي فاش و رسانه اي مي شود، مدعي مي شوند كه اين ها اسلام نيست! اتفاقاً در مقام پاسخ بايد گفت كه در عمل ثابت كرديد: دقيقاً اين اسلامي است كه شما در عمل به جهانيان معرفي مي كنيد و در طول همين چند دهه ما در تاريخ جهان با زشت ترين و غيرانساني ترين چهره هاي اسلام مواجهه بوده و هستيم كه داعش تنها صورت غايي آن است و تاكنون تمامي اسلام گرايان منطقه به استثناي النهضه تونس ثابت كردند كه اسلامي كه آنان ارائه مي دهند، دين جهل، جنون و جنايت است و تنها اسلام گراياني مي توانند مدعي غير آن شوند و سخنان شان شنيده و باور مي شود كه در عمل چون النهضه تونس آن را پياده كرده و به ثبوت برساند كه “اسلام شان هم شكلي ديگر از ديكتاتوري نيست و هم انسان گرا است”. آخرين اقدام النهضة عدم معرفي نامزدي از طرف خود براي انتخابات رياست جمهوري بود و گرچه اين حق را داشت كه چنين كند، ولي براي اين كه در عمل ثابت كند كه شيفته اسلام است و نه قدرت، چنين كرد (كه اگر رهبران اخوان المسلمين در مصر بدان عمل كرده بودند، اينك نه ساقط شده بودند و نه در گوشه زندان بودند) و حالا توسط همگان به عنوان نخستين اسلام گراياني كه توانسته اند جامعه امروزي تونس را بدون اين كه به زور لباس 1400 سال پيش را به آن به تن كند، در مسير آشتي اسلام و دموكراسي پيش برد (چيزي كه آرزوي بانوي شهيد –بي نظير بوتو- و برخي ديگر از مصلحان واقعي خاورميانه بود)، شناخته شوند.
با اين همه، پيروزي تونس تنها به اسلام گرايان شان كه نخواستند، باورهاي ديني شان را به ديگران تحميل كنند و الگويي مشابه مدينة النبي را در قرن بيست و يكم عرضه كردند، محدود نبود و ساير اقشار و مردم و به خصوص زنان تونس نيز بزرگترين برندگان آن بودند. از ياد نبرده ايم كه انقلاب هاي دوم بهار عربي با نخستين اعتراضات زنان تونس شروع شد كه به صراحت اعلام كردند، حكومت هاي نيمه ديكتاتور سابق را سرنگون نكرده اند، تا حكومت هاي ديكتاتوري مذهبي را جانشين اش سازند. چيزي نگذشت كه آن چون موجي تمام بهار عربي را فرا گرفت و “اسلام گرايان تماميت خواه” را در همه جا سرنگون ساخت و امواج تحول زاي آن هنوز نيز در خاورميانه ادامه دارد كه بزرگترين و ناباورانه ترين تحولات را در افغانستان رقم زد و زنان با ورود به صحنه انتخابات، فصلي جديد را در تاريخ اين كشور ورق زدند. با آن كه تونس خاستگاه انقلاب دوم بهارهاي عربي بود، اما بدون نياز به چيزي فراتر از آن اعتراضات خياباني زنان تونسي، و بدون نياز به سرنگوني اسلام گرايان تونس، اين مسير را “بدون خشونت و بدون نياز به دخالت ارتش” طي كرد، چرا كه اسلام گرايان تونس تكليف شان را با دين شان اول براي خودشان روشن كرده بودند: دين اجباري و تحميلي نيست، نه فقط در لفظ كه مهمتر از آن در عمل. در نقطه مقابل كثيف ترين نمونه اش را اخيراً در نزد داعش و پيروان ولايت فقيه ايران ديديم كه داعش شجاعت آن را داشت كه “جنايات وقيحانه اش” را عيان اعلام كند، اما رژيم اسيدپاش ايران حتي وجود همان را نيز نداشت.
اينك از تونس با صراحت به عنوان تنها دموكراسي خاورميانه نام مي برم، چون اسرائيل با وجود آن كه وضعيت حقوق بشر در آن بسيار مطلوب تر از تقريباً تمام كشورهاي خاورميانه است، اما در گذشته در مناطق اشغالي همان گونه كه بارها نهادهاي مختلف سازمان ملل و نهادهاي مستقل حقوق بشري بارها در گزارشات شان آوردند، از وضعيتي تبعيض آميز رنج مي برد و اينك كه در حال تصويب رسمي همان تبعيض در چارچوب سرزمين اصلي اسرائيل استف ديگر نياز به بحث ندارد كه ديگر كشوري دموكرات در خاورميانه نيست؛ گرچه مي تواند در اوهام مقامات اسرائيلي و لابي آن در آمريكا چنين باشد.
ما در ابتدای راه ورود گام به گام جوامع و کشورهای خاورمیانه به سوی دموکراسی، آزادی و حقوق برابر انسان ها هستیم که تونس به عنوان اولین، نمود تجلی یافت.