بحران جهانی ناشی از شیوع ویروس کرونا یکباره دنیا را متوجه وابستگی خود به چین کرد. حتی پیشرفتهترین کشورهای غربی برای رفع نیازهای دارویی خود تماماً به چین وابستهاند.
بحران کرونا اینک بسیاری از متخصصان، صاحبان صنایع و مسئولان سیاسی را به این فکر انداخته که باید به هر ترتیب صنایع دارویی را در چارچوب ملی به راه انداخت و از آن به عنوان یک ابزار استراتژیک پاسداری کرد.
روزنامۀ فیگارو مورخ ١۴ آوریل/٢۶ فروردین، مینویسد: “در عرض سی سال همۀ کشورها، از جمله آمریکا و کشورهای اروپایی، حاکمیت خود را بر صنایع دارویی و تجهیزات درمانی از دست دادند. طی این چند دهۀ کلیدی، چین تولید بیش از ٨٠درصد مواد مؤثر داروها را بر عهده گرفت”.
به عنوان مثال، در ایالات متحد آمریکا ٩٧درصد مواد اولیه و ترکیبهای شیمیایی لازم برای ساخت آنتیبیوتیکهای ژنریک از چین وارد میشود. این در حالی است که رقابت سخت اقتصادی و اختلافات و جنگ و دعوای پکن و واشنگتن، تندتر از همیشه ادامه دارد.
بعد از چین، هند نیز یکی از بزرگترین تولیدکنندگان مواد دارویی است اما این کشور هم به نوبۀ خود نزدیک به ٨٠درصد از مواد اولیۀ مورد نیاز را از چین وارد میکند. به قول یک کارشناس فرانسوی “همۀ راهها به چین ختم میشود”…
بحران ناشی از ویروس کرونا و شاید قبل از همه کمبود ماسک، یکباره افکار عمومی جهانی را متوجه وابستگی شدید به چین کرد. اما فقط ماسک نبود. نایاب شدن برخی داروهای ضد سرطان یا ضد عفونت این واقعیت ساده را گوشزد کرد که وقتی کارخانههای چین از کار میایستد، شهروند اروپایی یا آمریکایی بدون دارو میماند.
این وضعیت باعث شد که امانوئل ماکرون، ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ، هر یک در کشورهای خود، مسئولان را مؤاخذه کنند و از چند و چون صنایع دارویی پرس و جو کنند. به نظر میرسد که اینک همۀ این دولتها حداقل در یک مورد اتفاق نظر داشته باشند: صنایع شیمیایی و دارویی باید در چارچوب ملی و در سطح کشور دوباره سازماندهی شود.
اروپا حتی یک گرم آستامینوفِن تولید نمیکند
در فرانسه، آکادمی ملی داروسازی از ده سال قبل در مورد وابستگی دارویی به قدرتهای خارجی هشدار داده بود. آقای برونو بونمَن، یکی از اعضای آکادمی که در بارۀ ذخائر دارویی کشور تحقیقاتی انجام داده به روزنامۀ فیگارو میگوید: “برای ٨۶درصد بیمارستانهای اروپایی، مسئلۀ کمبود دارو یک مشکل روزمره است. داروهای ضدعفونت، داروهای ضدسرطان و بعد داروهایی که در بخش مراقبتهای ویژه و در موارد اضطراری کاربرد دارد، مثل داروهای بیهوشی و یا داروهای قلب، مهمترین داروهایی هستند که معمولاً کمیاب میشوند”.
دکتر بونمَن گوشزد میکند که افزایش نیازهای کشورهای در حال توسعه و البته نیازهای داخلی چین نیز باعث شده که اروپاییان و آمریکاییها با بهایی گزافتر و دشواریهای بیشتر نیازهای خود را از چین وارد کنند. حتی قبل از اپیدمی کووید١٩، بسیار اتفاق میافتاد که کارخانههای چینی به علت آلودگی هوا یا نقص فنی به طور موقت از کار بیفتد. و بالاخره باید موارد تقلب و کیفیت بد را نیز به مشکلات افزود: در سال ٢٠٠٨، “هِپارین” (داروی ضدانقعاد) تولیدشده در چین، باعث مرگ ٨١ آمریکایی شد.
دکتر برونو بونمَن میگوید: “همۀ این مشکلات ما را واداشت که چندین بار زنگ خطر را به صدا درآوریم. باید بدانیم که امروزه در اروپا حتی یک گرم آستامینوفِن (پاراسِتامول) تولید نمیشود”…
زمانی که داروهای آلمانی “معجزه” میکرد
تا اواسط دهۀ ١٩٨٠، صنایع دارویی اروپا بسیار مقتدر و کارآ بود. شرکتهایی چون “هوخست” یا “بایر” آلمان یا “روش” سوئیسی، شهرت جهانی و بخصوص وجههای بسیار مثبت نزد خاص و عام داشتند. در ایران، فراوان شنیده میشد که داروهای سوئیسی و آلمانی “معجزه میکند”. در آن سالها نزدیک به ٨٠درصد مواد مؤثر داروها در اروپا تولید میشد. اما سی سال بعد، ارقام واژگونه شد. بزرگترین و سریعترین تحولات در صنایع دارویی طی دهۀ ١٩٩٠ رخ داد. این تغییرات که طبعاً به موازات پدیدۀ “صدور صنایع”، در چارچوب روند کلی جهانی شدن صورت گرفت، در دهسال نخست قرن بیستویکم نیز ادامه یافت و سپس اندکی کند گردید.
توهم بازار جهانی و سیلی کرونا
فیگارو مینویسدکه در دوران قبل، تمام مواد تشکیلدهندۀ یک دارو معمولاً در یک کشور تولید میشد. اما با شتاب گرفتن روند جهانی شدن و با رواج داروهای “ژنریک”، مؤسسات بزرگ داروسازی نیز تمرکز زنجیرۀ تولید را از هم پاشیدند: فلان مادۀ مؤثر در چین تولید شد، فلان مادّۀ رنگی یا حجمدهنده در هند و فلان حلّال یا طعم مصنوعی در کشوری دیگر. در اوایل سدۀ بیستویکم هنوز تصور میشد که این نوع تولید برای همه کشورها نوعی همکاری “بُرد – بُرد” است: شرکتهای بزرگ غربی هزینههای خود را میکاهند و شرکتهای در حال توسعه نیز از جهش صنعتی و اشتغالزایی سود میبرند.
اما به گفتۀ دکتر بونمَن، در آن سالها، هیچیک از دولتهای غربی نفهمید که دارو، یک کالای استراتژیک است. شرکتهای خصوصی هر کار دلشان خواست کردند و دولت یا به کلام دیگر حاکمیت ملی، از این میدان بیرون رفت.
آلمان نیز دچار همین سرنوشت شد. توضیحات پرفسور استفان لوفِر که زمانی رئیس انجمن داروسازان آلمان بود، بسیار شبیه به حرفهای دکتر بونمن فرانسوی است. در آلمان بخصوص شرکتهای بیمههای درمانی سخت به دولت فشار آوردند. آنها میگفتند معیار اصلی در مورد دارو – مثل هر کالای دیگر – قیمت است و نه کیفیت…
هیچکس به موضوع “استقلال” فکر نمیکرد. همه تصور میکردند که “بازار جهانی” نیازها را برطرف میکند. اما ویروس کرونا با بیرحمی نشان داد که “بازار جهانی” وجود ندارد. همۀ کشورها مرزهای خود را بستند و هر یک فقط و فقط به رفع نیازهای خود – به هر قیمت – اندیشید.
پرفسور استفان لوفِر با تلخی به روزنامۀ فیگارو میگوید: “آخرین کارخانۀ تولید آنتیبیوتیک آلمانی، در سال ٢٠١٧ بسته شد”.
رادیوفرانسه نوشت؛ حال، در واشنگتن و در پایتختهای اروپایی، میزان وابستگی به پکن سایهای سنگین بر فکر و ذهن رهبران سیاسی انداخته است. این در حالی است که همۀ کارشناسان معتقدند که به راه انداختن مجدد صنایع دارویی کاری است چندین ساله. خانم رزمری گیبسون، پژوهشگر آمریکایی که به شدت از پیامدهای وابستگی به چین نگران است، برای توصیف خطر مثالی میزند و میگوید: “تصور کنید، کدام دولت حاضر خواهد شد که مثلاً نفت مورد نیاز را فقط از یک کشور بخرد؟”…