بنا بر گفته سید حسن ربانی، رئیس مرکز خدمات حوزه های علمیه در کشور، افزون بر 12 هزار طلبه علوم حوزوی( حوزه یا مدرسه علمیه، محلی است که دانشجویان علوم اسلامی = طلبه هائی که زیر و بم آخوند شدن و ظلم نمودن به آنها آموزش داده می شود؛ و بیشترشان دروس مربوط به روش های پرورش تروریست های اسلامی را به ایشان می آموزند.) از صد نقطه جهان، که در مدارس دینی در شهرهای مختلف ایران، به ویژه در اصفهان، قم و مشهد، در حال فراگیری دروس دینی(همان هائی که در بالا آمد) می باشند!
بدون تردید، عده ای از این تعداد از طلبه های میهمان در جمهوری پلید آخوندی، ازدواح هم کرده اند؛ و چه بسا دارای فرزند یا فرزندانی هم باشند(به توصیه امام های شان که گفته اند: ” هر فرد بالغ مجردی که بر روی زمین گام بر می دارد؛ همان زمین او را لعنت می کند. که چرا هنوز همسری برای خودش برنگزیده است؟ ” و این طلبه های مزدوجی که اکنون در ایران مشغول فراگیری دروس اسلامی(آموختن چگونگی ظلم و تعدی نمودن بر مردم) هستند؛ نه فقط برای شخص خودشان، بلکه برای همسران و بچه های خویش هم، نیازمند به مسکن و پول کافی، جهت گذران زندگی خود و ایشان می باشند!
پس شکی نیست، که مبالغ زیادی از حقوق مادی و معنوی مردم ایران(که به خودشان داده نمی شود)؛ از این طریق به حساب ملاهای آینده ریخته می شوند؛ تا حضرات با طیب خاطر، هم درس شان را بخوانند؛ و هم بدون کوچک ترین مشکلاتی، امورات زندگی خود و خانواده های خویش را بگذرانند. در کشوری که از هم اکنون مشخص گشته، که دولت مفلوک حکومت دزد و جانی اش، جهت اداره کشور در سال آتی، مبلغ صد و پنجاه میلیارد تومان کسری بودجه دارد. مدیران آن چگونه به خودشان اجازه می دهند؛ که با وجود چنین کسری خفت باری، به جای رسیدگی کردن به اوضاع خراب اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی مردم در مملکت، دارائی ملی آنها را، برای تربیت کردن مشتی جاسوس و تروریست هزینه بکنند؟ و درجه ی بی غیرتی این حکومت و دولتمردان آن، تا به آن حد بالا باشد؛ که با بودن چنین شکست موحش اقتصادی در حکومت منفورشان(کسری بودجه سال آینده)، به عوض حل نمودن مشکلات موجود کنونی مردم در جامعه، با آوردن اینهمه مفتخور اسلامی بیگانه به داخل کشور، و پرداخت کردن هزینه های سنگین زندگی زندگی ایشان، چنین ستم های بزرگی را بر این ملت روا بدارند؟!
فرض می کنیم، که هزینه زندگی این تعداد طلبه های بیگانه در ایران، از درآمدهائی تأمین بشوند؛ که یک مشت ابله از میان مردم کشور، با عنوان ” خمس، زکات، حق امام، رد مظالم” و دهها نام مزخرف و بی پایه و اساس دیگر، که آنها به پیشنمازهای مساجد محله شان می دهند. که بعید به نظر می رسد، جناب مرجع تقلید در بیت منفورش در قم، که همگی شان در پول پرستی همتا ندارند؛ هر چند هم که بوئی از انسانیت برده باشد؛ کل مبالغی را که از طریق نوکران ایشان، که در مساجد متعدد کشور، در مقام پیشنمازی مسجد محله شان کار می کنند؛ و این پول های بی زبان را مردم به آنها می دهند را دریافت نمایند؛ و همه آن را یکجا برای پرداخت کردن به طلبه ها اختصاص بدهند. حتی بخش های بزرگ آن را هم برای خودش کش نرود. باز همین طلبه های خودمانی و داخلی هم نمی توانند؛ که با ماهیانه های اندکی که به آنها داده می شود. هزینه های سنگین زندگی یک خانواده، مانند گوشت کیلوئی چهل هزار تومان را بپردازند!
به فدای سرتان که مجتهدان قم و مشهد و اسفهان، حق طلبه ها را به آنان ندهند. اما در مملکتی که فقط در پایتخت آنجا، نزدیک به هزار تن کارتون خواب وجود داشته باشند؛ که تعداد زیادشان هم تحصیلات دانشگاهی در مرحله کارشناسی را گذرانده اند. ننگی از این بزرگتر برای آن حکومت و دولت نخواهد بود. در سرزمینی که بر روی اقیانوسی از نفت و گاز طبیعی قرار گرفته است؛ و اینهمه مرد و زن و کودک و پیر و جوان تهیدست درون آن زندگی بکنند؛ حاکمیت و دولتمردان آن، نه صد در صد، بلکه هزار درصد، دزد و جانی و بی کفایت هستند!
اگر حکومت خودکامه و دولت بی کفایت چنین حاکمیت جنایت پیشه ای، با علم به این واقعیت های تلخ زندگی مردم، ” کک شان هم نگزد.” ؟ یعنی که بر روی ملت این کهندیار ثروتمند باستانی، چنان خاک مرده پاشیده شده است؛ که نه موقعیت دردناک کنونی خودشان را درک می کنند؛ و نه به فکر آینده کودکان بیچاره خویش می باشند. و اجازه می دهند، تا که بدترین قوم و قبیله دنیا، با آوردن افزون بر 12 هزاز طلبه مفتخور خارجی به درون کشور، حق مسلم ایشان را، به جای پرداختن به خودشان، به کسانی بدهند که کمترین حقی در باره آن ندارند. پس چنین مردمی، مستحق دریافت نمودن تلنگر این بخش می باشند. که تا شاید در این رهگذر، و با کوفته شدن یک ” تلنگر ” محکم و چاق چله بر سر آنها، به یادشان بیآوریم: ” چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است” !
پس، از خواب خرگوشی و عالم بی خبری بیرون بیائید؛ تا هم خودتان را از اینهمه فضاحت و بدبختی برهانید؛ و هم نسل آینده تان را هشیار سازید: ” که هر حاکمیتی که با سلاح دین بر شما حکومت نماید؛ هیچگاه حقوق انسانی و اجتماعی یک ملت را، به ایشان نخواهد داد.” شاید با این کار بتوانید، گناه اینهمه ستم کشیدن و سکوت نمودن، در برابر این جانیان اشغالگر میهن تان را کاهش بدهید. و روزگار روشن آتی فرزندان تان را، به شام تیره ای که خودتان اکنون دارید بدل ننمائید!
محترم مومنی