در تمام جهان، سرزمین هائی وجود دارند؛ که با یک نوع از سیستم حکومتی اداره می شوند. این حکومت ها هیچگاه یکدست نیستند و نباید هم باشند؛ زیرا اگر حاکمیت یک کشور، به گونه ای که در دنیای آزاد معمول می باشد برگزیده بشود؛ چندین حزب سیاسی با یکدیگر به رقابت بر می خیزند؛ تا سرانجام یکی از آنها، اکثریت آراء را به دست بیاورد؛ و عنان اختیار آن مملکت را به دست بگیرد!
به طور طبیعی حکومت جدید، هرچند که از دل یک حزب برخاسته باشد؛ با این حال باز هم در میان مسؤلان آن، دیدگاه های مخالف با همدیگر وجود دارند؛ که بر سر به کرسی نشاندن عقاید خودشان، هر کاری که از دست ایشان بر بیاید را به انجام می رسانند. حکومت اشغالگر جمهوری اسلامی در ایران، با آنکه با روش تجاوز بر میهن ما و ملت آن استیلا یافته، باز هم از قاعده بالا مستثنی نیست؛ و در داخل سران خودکامه این حکومت اهریمنی نیز، اختلافات فراوانی بر سر مسائل گوناگون وجود دارند. جناح های مخالف در سیستم حکومت جمهوری رو به فنای اسلامی، چون بدون دارا بودن دانش مملکت داری به این جایگاه راه یافته اند؛ نمی توانند کارهای متداول در یک دولتمداری معمولی را انجام بدهند. از اینرو، در بیشتر موارد، ناچارند که به ریب و ریا دست بزنند؛ و با روش ” سنگ مفت، گنجشک هم مفت” به اداره نمودن سرزمین بزرگی مانند ایران بپردازند!
در اوائل برپائی این جمهوری ننگین و تحمیلی، دست اندرکاران شکل گرفتن انقلاب سیاه و شوم اسلامی در ایران(روشنفکران تاریک اندیش، در میان همه اقشار مملکت، از نظامی گرفته تا بازاری و سایر افراد جامعه آن زمان در ایران)، آنقدر در گیر و دار به وجود آوردن چارچوب اصلی حکومت شان، و توجه بیش از حد ایشان به حضور موازین شیعه اسلامی در جمهوری شان بودند؛ که مبادا در بخشی از آن، به کار اشتباهی دست بزنند؛ که مغایر با مفاد مذهب اعتقادی آنها باشد(با آنکه سر تا سر حکومت شان، از پایه تا رأس هرم قدرت در آن، آکنده از اشتباهات فراوان بودند و هستند.) چنان از همدیگر غافل شدند، که ندانستند در میان همین انقلابیون چندآتشه، افرادی وجود دارند؛ که ظاهر و باطن شان آنچنان با هم فرق دارند؛ که نماد حقیقی هر دو روی یک سکه باشند!
این گونه، بعد از مدت کوتاهی، آرام ، آرام، چهره های جناح های مختلف در رژیم پوشالی اسلامی، چهره هائی که با هر کار جناح دیگر به مخالفت با یکدیگر بر می خیزند؛ خودنمائی های شان را آغاز کردند. که در بیشتر حکومت های موجود در دنیا، چنین روشی درون حزب غالب که بر سر کار آمده وجود ندارند. اما در سیستم جمهوری آخوندی، جناح های روی کار آمده، شروع به مطرح کردن خویش نمودند؛ و بی درنگ خط مشی سیاسی خودشان را، اگر شده به طور غیر مستقیم و نامحسوس، بر روی دایره ی یک حکومتی قرار دادند. که از هر سوی این دایره شروع به حرکت بکنید؛ در ادامه راه و در پایان، به همان نقطه شروع می رسید. چون در دایره حکومت ولائی سید علی، این امری اجتناب ناپذیر، و مسیری اجباری است. که همواره در این جمهوری تک حزبی و نامعمول، هر چند که نقطه شروع از شما و یا از سایرین باشد؛ باز هم نقطه ی پایانی آن، بیت رهبری و مقام عظما هستند. که مداد و پاک کن شان پیوسته روی میز است؛ تا آنچه را که با معیارهای ایشان هم آوائی ندارند؛ را پاک بفرمایند. و با نوشتن معیار مستقل خودشان، اساس حاکمیت زشت و نفرت برانگیز این رژیم اهریمنی را، در دست های بی کفایت، و کردار خودپسندانه خویش قرار بدهند. چرا که در جمهوری اسلامی، همه ی راه ها همیشه به ترکستان ختم می شوند!
جناح هائی، که در این رژیم کاملا مغایر با یک حکومت معمولی در گیتی، تشکیل گشته اند؛ تعدادشان از حد شمارش بیرون است. چون هر آخوندی که در جمهوری پلید اسلامی، بخصوص در شرایط کنونی، کمی بال و پر گرفته و تشخصی به هم زده است؛ به هر دلیلی که توانسته، تعدادی از مردم را در اطراف خویش گرد آورده، و جناحی متناسب با عقاید شخصی خود به وجود آورده است. اما خالقان این پدیده نوظهور در عالم سیاست در جهان، آنچنان کم درایت و بری از هر علمی به ویژه دانش های مربوط به علوم سیاستمداری می باشند؛ که نمی دانند چه تفاوت های میان یک اقلیت راضی، با یک اکثریت ناراضی، و عکس آن، یعنی یک اقلیت ناراضی با یک اکثریت راضی، در کجا و در چه بخشی از ساختار حکومت منفورشان وجود دارند؟!
در علوم مربوط به سیاست های مملکت داری، چنانچه اکثریت راضی باشند؛ آن اقلیت ناراضی، در جریان رودخانه طغیان نموده اکثریت راضی، شسته و نابود می شوند. اما چنانچه عکس این باشد، یعنی اقلیت راضی و اکثریت ناراضی باشند؛ حتی یک حکومت موجه هم نمی تواند بماند و از بین می رود. چه رسد، به حکومت منحوس و پلید و جنایتکار آخوندی، که نه موجه است و نه هیچ کار درستی انجام می دهد!
ترجیح می دهم که ” تلنگر ” بخش نهم را، به اتفاق سایر هم میهنان، با تمام قدرت و صلابت خودمان، بر فرق سر کسانی بکوبیم. که در امور مربوط به سیاست های مملکت داری، حتی با الفبای آن هم آشنائی ندارند؛ چه رسد به متن آن. ما موظف هستیم به هم میهنان درون کشورمان برسانیم؛ که شما، همان اکثریت ناراضی می باشید؛ که طغیان رودخانه حضور تان در کشور، آن خواص اقلیت را(سران حکومت فاسد آخوندی، و همه ایادی و نوکرهای این تازی تباران اشغالگر) را، می توانید در کم ترین وقت متصور، بشوئید و نابود کنید. اکنون در یک سرزمین هشتاد میلیونی، فرض را بر این می گذاریم؛ که حتی ده میلیون از ساکنان کنونی در میهن ما، از زمره ی این جانیان حکومتی و همدستان ناجوانمرد ایشان باشند(که به طور حتم و یقین نیستند)؛ ده میلیون راضی در برابر هفتاد میلیون ناراضی، نه فقط شسته و نابود می شوند؛ بلکه دشمنان خارجی شما هم، از این پس خواهند دانست؛ که ایرانی می جنگد، می میرد، اما هرگز ذلت نمی پذیرد. تا در این رهگذر، آن تعداد از زیاده طلبانی، که همواره به میهن آریائی شما چشمداشت دارند. بفهمند که با چه ملتی سر و کار دارند!
محترم مومنی