” تلنگر” بخش بیست و نهم، سوء استفاده رژیم از موضوع تجمع کنندگان مالباخته در کشور!

0
250

چندین ماه پی در پی، از تجمع مردم مالباخته ایران، که برای بازپس گیری پولهای دزدیده شده شان، در مقابل مراکزی که سپرده های ایشان را تارج نموده اند می گذرد. نقدینه گی های کسانی، که با هزار زحمت توانسته بودند پس اندازی را برای خود تهیه کنند؛ و آن را جهت بهتر زندگی کردن مورد استفاده صحیح قرار بدهند. چنان از دست شان خارج کردند؛ که همان مبالغ را، با تشویق های تبلیغاتی مؤسسات غیر مجاز سپرده گذاری، در این مراکز اندوخته بودند؛ که تا با گرفتن بهره های ماهیانه پول شان از صاحبان شارلاتان این مؤسسات دروغین مالی، بتوانند رونقی در زمینه های گوناگون زندگانی شان ایجاد نمایند؛ و یا بتوانند باز از همان کارکردهای پول شان، سرمایه دیگری را برای خویش تدارک ببینند؛ و آن را نیز در یک مرکز دیگر سپرده گذاری کنند؛ تا از این طریق سرمایه ای برای شان به وجود بیاید؛ و آنها بتوانند با دست پر، کارهای مثبت و مفیدی برای زندگانی خود و فرزندان شان را به انجام برسانند!

اما همانطوری که همه روزه، از طریق رسانه های گروهی، شاهد جمع شدن این مالباختگان در برابر این مؤسسات می باشیم؛ معلوم شده آقایان، که صد در صد دست شان در دست شرکای حکومتی آنها قرار دارند؛ و با پشتیبانی های آن قدرت های بزرگ در کشور، توانسته اند که مال مردم را بدزدند و ببرند و بخورند(یک آب هم روی آن)، این سرمایه گذاران ناآگاه را، به چنان شرایطی از پیسی و دربدری محکوم ساخته اند؛ که با هیچ روشی نتوانند، مال شان را از دست این یاغیان چپاولگر سرگردنه پس بگیرند؛ و از تباه گشتن پول های شان، که بدون تردید، نیاز فراوانی هم به آن دارند جلوگیری نمایند!

حسینعلی امیری معاون پارلمانی حسن روحانی، در گفتگو با خبرگزاری فارس، با اشاره به جلسه مشترک دولت و مجلس، در زمینه حل مشکلات مؤسسات مالی غیر مجاز و سپرده گذاران مالباخته این مراکز اظهار داشت: ” مباحث اقتصادی بحث های ظریف و مهمی هستند؛ که در این خصوص تصمیم های بسیار کاربردی و خوبی گرفته شده است. که انشاء الله موجب رفع مشکلات موجود شود. ” !

براساس اظهارات وقیحانه او، وی معتقد است که پشت این موضوع(تجمع مردم در برابر مؤسسات غیر مجاز سپرده گذاری)، اراده های سیاسی ضد انقلاب وجود دارند. تا به همگان القاء نمایند، که کشور دچار نابسامانی های اقتصادی می باشد. به گفته حسینعلی امیری معاون پارلمانی رئیس جمهور، شورای عالی امنیت ملی به این مسأله ورود کرده، و طبق بررسی های موجو.د، ضد انقلاب در پشت این قضیه است. تا که این ماجرا را، به بانک های کشور بکشاند؛ و به همه چنین القاء نماید که بانک های کشور موجودی ندارند؛ و مملکت در حالت ورشکستگی است!

 یاوه سرائی های این اراجیف پرداز دولت دوازدهم، آنقدر عصبانی کننده و دور از واقعیت است. که تا چندین تلنگر حسابی بر پیکر بی وجود او و سایر مزدوران حکومت اهریمنی آخوندی نثار نکنیم؛ نمی توانیم آرام بگیریم. مردم داخل میهن مان را با لطائف الحیل سرکیسه کرده اند؛ و دارند به آنها مارک ضد انقلاب را نیز می چسبانند. البته که ایرانیان راستین ضدیت کتمان ناپذیری با این اهریمنان اشغالگر میهن شان دارند. سرانجام نیز اجازه نخواهند داد؛ که این درندگان افسار گسیخته در سرزمین اهورائی ایشان بمانند و جا خوش کنند!

بنا بر این، ابتدا سنگین وزن ترین ” تلنگر ” مان را، بر کل موجودیت این مردک نادان و بی سواد و دروغپرداز می نوازیم. که با اینگونه پندارهای نادرست خویش، مردم حق طلب میهن مان را، با بیان چنین مهملاتی، از ادامه ایستادگی شان باز بدارد؛ و آنها را جهت باز پس گیری پول های بی زبان دزدیده شان، که نا آگاهانه به این شیادان حکومتی و دزدان اسلام پناه زبان دار تقدیم کرده اند پشیمان کند. که تا از بیم خوردن مارک ضد انقلاب بر قامت رسای شان، ناگزیر نشوند که به خانه های خود باز گردند؛ و از خیر دادخواهی خویش در این زمینه بگذرند!

سران دزد و جنایتکار جمهوری پلید و ضد ایرانی اسلامی، آخوندهای ناانسان و مفتخور حکومتی و دولتی در این رژیم سفله و پست، از همان اول هم یکی از بزرگ ترین اهداف حیله گرانه شان، سودجوئی های مالی از موقعیتی است؛ که در کمال تأسف به سبب فریب خوردن عده ای از مردم نابخرد سی و هشت سال پیش در کشورمان به دست آورده اند. از اینرو، لازم که با پشتیبانی های بی دریغ و همه جانبه از مالباختگان میهن مان، حتی حمایت کردن از هر فرد یا افراد ضد انقلاب که در کشور حضور داشته باشند. با نواختن یک ” تلنگر ” میهن پرستانه انقلابی، البته از نوع غیر دینی و غیر اسلامی آن، بر قامت و کلیت موجودیت این حاکمیت جنایتکار، همگی شان را از اریکه قدرت برداریم؛ و با بیرون راندن این تبهکاران اشغالگر از کشورمان، چنان از اوج به حضیض ذلت و نابودی بکشانیم. که مشمول بدترین عقوبت های موجود در تاریخ جهان بشوند!

می خواهیم که سقف فلک را بگشائیم؛ و در ایران مان طرحی نو براندازیم. تا زین پس، هیچ قدرتی نتواند مام میهن مان را به چنین سرنوشت شومی دچار نماید. جهت تحقق یافتن این امر بسیار مهم، نه به سلاح های آتشزا نیاز داریم؛ و نه به کمک های بیگانگان سلطه جو و استعمارگر. آنچه که در این رهگذر یاری رسان و پیروزی بخش می باشد؛ حمایت های ملی از اندیشه های راه گشایانه شهریار میهن مان، و پیروی از اهداف پیروزی بخش ایشان، برای رساندن گام های استوار میهن پرستان، به سرزمین باستانی و خانه پدری شان است. که فقط به اتحاد با همدیگر و دست برداشتن از ریاست طلبی های غیر منطقی و خودخواهانه است!

 محترم مومنی

مقاله قبلیتفهیم اتهام ۴ استاندار بخاطر تخلفات انتخاباتی
مقاله بعدیتصویب لایحه پذیرش تابعیت ازطریق مادر در دولت
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.