تفنگ، پول، روزنامه، وبسایت های تبلیغاتی کدام گروه یا سازمان مورد اشاره روحانی است؟!

0
211

رئیس جمهوری رژیم آخوندی، تمرکز قدرت در یک جا را، به وجود آورنده فساد دانست. شیخ حسن روحانی این روزها زده است به سیم آخر، و آنچه که دل تنگ اش می خواهد را به زبان می آورد. وی در روز دانشجو، مخالفان خود و دولت اش را، عده ای تازه به دوران رسیده خطاب کرد. و در سخنرانی امروز خویش( دوشنبه 17 آذر 1393 خورشیدی) در همایش ارتقای سلامت اداری و مبارزه  با فساد ایراد نمود گفت: ” اگر تفنگ، پول، قدرت، روزنامه، سایت و تبلیغات در جائی جمع شوند؛ حتما فساد درست می شود؛ پس دنیا عقلش رسیده است، که این قدرت ها را تفکیک کرده است. ” !

 او با بیان اینکه، اگر همه اینها یک جا جمع گردند؛ سلمان و ابوذر هم فاسد می شوند گفت: ” در گذشته به ما فشار می آوردند، که دستگاه اطلاعاتی را به یک نهاد نظامی بدهیم( به احتمال زیاد مراد روحانی از این نهاد، سپاه پاسداران همه کاره انقلاب اسلامی است. )؛ و ما در این زمینه از امام سؤآل کردیم؛ و ایشان هم گفتند که چنین نظری ندارند. ” روحانی سپس اضافه کرد، در آن شرایط  وزارت اطلاعات را تأسیس کردیم؛ که مجلس بتواند نظارت کند. و تأکید شد که در وزارت اطلاعات نباید نیروی مسلح  وجود داشته باشد؛ تا بتوان آن را کنترل کرد !

با آنکه روحانی در سخنان خودش به نام هیچ نهادی اشاره نکرده است؛ اما چنین به نظر می رسد، که مراد وی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است؛ که دارای تفنگ و پول و قدرت و روزنامه و سایت و تبلیغات است. سپاه پاسداران بعد از جنگ 8 ساله با عراق، وارد فعالیت های غیرنظامی شد؛ و با راه انداختن قرارگاه ” خاتم الانبیاء ” به مرور اجرای پروژه های اقتصادی را در دست گرفت. این نهاد نظامی – انقلابی، در دهه هشتاد خورشیدی، اقدام به راه اندازی روزنامه، خبرگزاری  و وبسایت های خبری و تبلیغاتی کرد. و با تأکید رهبر، بر مقابله با تهاجم فرهنگی، و ورود به جبهه جنگ نرم، در طول دهه اخیر، در تمامی عرصه های غیر نظامی هم فعال شد !

فعالیت های حوزه زیر مجموعه های تبلیغاتی و رسانه ای سپاه پاسداران، پیش از این هم در اولین سال ریاست جمهوری حسن روحانی، مورد انتقاد و اعتراض دولت یازدهم بود؛ و موجب شد، که حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح جمهوری ننگین اسلامی، در اردیبهشت سال گذشته، به رسانه های وابسته به نیروهای نظامی،  که اخباری علیه دولت منتشر می کردند هشدار بدهد و بگوید: ” بعضی از اخبار بی ارزش، و بعضی شان هم شایعه هستند؛ رسانه هائی هم که به نوعی با نیروهای مسلح مرتبط اند هم خطا می کنند؛ باید روش خودشان را اصلاح کنند؛ و الاّ ما با آنان برخورد خواهیم کرد. ” ظاهرا فیروزآبادی برای آنکه به دست دولت جدید ابزاری برای مخالفت با سپاه داده نشود؛ از نشریات مرتبط با خودشان خواسته بود؛ که هشیار باشند و به قول معروف ” هیچ گزکی ” به دست مخالفان با خودشان را ندهند!

سخنان روحانی اگر چه که به طور غیر مستقیم، از فعالیت های غیرنظامی  نیروهای بسیج و سپاه پاسداران، در بسیاری از حوزه های فعالیت های اقتصادی می گوید؛ اما حرف هایش بی معنا و پر بی راه هم نیست. چندی پیش در همین اواخر، محمدرضا نقدی، فرمانده بسیج بیست میلیونی هم، از آمادگی نیروهایش برای حضور در فعالیت های اقتصاد مقاومتی خبر داد. اقتصاد مقاومتی( موردی است که خامنه ای در آغاز سال نو، جهت مطلوب شدن وضعیت اقتصادی کشور به آن اشاره کرد؛ و به گونه پیشنهاد و دستور، به سپاه و بسیج، از آنها برای حضور در عرصه های اقتصادی در این رابطه، چراغ سبز آن را برای آنها روشن نمود. )!

با آنکه برخی از این شاخ و شانه کشیدن های لفظی مسؤلان رژیم آخوندی، تا حدودی موجب خوشحالی بعضی از ما می شوند؛ ولی به هر عنوان دشمن، دشمن است؛ و هیچیک از ما نباید با خوش باوری و ساده انگاری، به چنین نمایشاتی که مجریان آنها دشمنان ما و سرزمین اهورائی ما می باشند بها بدهیم. روحانی هم یکی از مهره های خبیث همین حکومت اشغالگر است؛ که بیش از سه دهه متوالی، از سرفرازی هائی که ما و میهن مان داشتیم و داریم می کاهند. و به جای آن، هر چه که تیره روزی و حقارت و خفت در دنیا وجود دارند را برای ما تدارک می بینند!

” به یزدان که گر ما خرد داشتیم

کجا این  سرانجام  بد داشتیم؟ ” !

محترم  مومنی

مقاله قبلیسازمان ملل:حضور قاسم سلیمانی در عراق نقض قطعنامه های این سازمان است
مقاله بعدیبسیج و سپاه ضابطان امر به معروف شدند
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.