تفرقه بینداز و حکومت کن!

0
581

عنوان بالا یک « ضرب المثل » نیست. بلکه روشی سیاستمدارانه از دیدگاه دولتمردان بریتانیای کبیر میان جریان دو جنگ اول و دوم جهانی بود. آنها از این طریق می توانستند در مستعمرات خودشان، آن سرزمین های زیر سلطه خویش را مدیریت کنند.

این کشور نه چندان بزرگ، در آن موقع چندین سرزمین آفریقائی و آسیائی را مستعمره خود نموده بود؛ و با استفاده از امکانات طبیعی آن ممالک بر ثروت خویش می افزود!

روش آنها جهت استیلا یافتن بر کشورهائی، که هر کدام شان چندین برابر انگلستان بودند. با استفاده از مفهوم و محتوای سیاستگزاری های ایشان برای استثمار ساکنان آن مستعمرات، جهت بهره برداری های سیاسی و اقتصادی برای خودشان نشات می گرفت!

تعدادی از کشورهای دیگر به ویژه در اروپای غربی نیز، با الگوبرداری از بریتانیا به این کار می پرداختند. تا از مواهب چنین کنش کشور گشایانه برخوردار بشوند!

اکنون سران مستبد یکی از کهن ترین ممالک دنیا در قاره آسیا، که هر استان آن به وسعت هر یک از سرزمین های واقع در شمال و جنوب و شرق و غرب قاره اروپا می باشد. با بهره برداری از « تز » انگلستان، در حال ایجاد تفرقه در میان ملت ما می باشند؛ که آنها را به امری ضد میهنی مشغول بدارند. تا خودشان از این قرصت موذیانه برای تداوم حکومت ضد بشری خویش از این شیوه محیلانه ( تفرقه بینداز و حکومت کن ) سود ببرند!

در لحظات آغاز گشتن سال ۱۴۰۴ خورشیدی در کشور ما، بسیاری از هم میهنان آزادیخواه و میهندوست مان، جهت ارج نهادن به آئین نوروز باستانی خویش، در مراکز شهرهای استان های بزرگ و کوچک ایران تجمع نمودند. تا با رقص و پایکوبی و ایجاد شعف و شادی به استقبال نوروز بروند.

طی روزهای گذشته یک منبع داخلی در ایران، با انتشار تصویری از مراسم تجمع مردم در « ارومیه » برای برگزاری گرامیداشت مراسم نوروز به نکاتی اشاره نموده، که شهد شیرین و خوشگوار نوروزی را، در کام ایراندوستان واقعی به « سم کشنده شوکران » تبدیل نموده است. تا ایرانیان راستین و میهن پرست را، از به وقوع پیوستن یک رویداد تلخ در کشورشان آگاه سازد!

او در این باره توضیح داده: که برخی رسانه های جناحی در داخل ایران، سعی در بهره برداری سیاسی از آن تجمع در مراسم نوروزی را داشته اند!

ماجرا از این قرار است؛ که مطابق هر سال و همیشه، برخی از مردم شریف شهر ( ارومیه ) که اکثر آنها کرد زبان می باشند. با حضور در سطح شهر ارومیه جشن نوروز را گرامی داشته اند؛ و طی یک فرآیند طبیعی به رقص و پایکوبی برای نوروز شان پرداخته اند. اما ماجرای این شادمانی های نوروزی، از جائی در این برنامه، تبدیل به مساله ای گردیده است؛ که دقت به آن، آدمی را متوجه وجود « خدعه و نیرنگ » از سوی کارکزاران و مزدوران رژیم ضد ایرانی حکومت آخوندی در این باره می کند!

ظاهرا یک فراخوان با محوریت احتمالا یک روحانی صاحب نام در این شهر کلید خورده و به دلائلی که ضد ایران و ایرانی می باشد به انجام رسیده است!

با نگاه و توجهی عقلائی به عنوان فراخوان مربوطه با عبارت « اجتماع علویون » آشکار می گردد؛ که دشمنان ما و میهن مان، با توجه به اوضاع وخیم داخلی و خارجی حکومت ننگین شان در ایران و در خارج از مرزهای کشورمان، در حال سوء استفاده از برگزاری مراسم نوروزی در استانی مانند ارومیه در آذربایجان هستند. که ساکنان آنجا از هر دو مذهب « شیعه و اهل سنت می باشند. تا که با به وجود آوردن چهره جدیدی از اختلافات هزار و چهارصد ساله مذهبی میان شیعیان پیرو علی و فرزندان و نوادگان او با معتقدان به مذهب اهل تسنن، ساکنان این استان باستانی زیبا را، جهت وسعت بخشیدن به دامنه اختلافات دینی شان علیه همدیگر تهییج نمایند؛ و اوضاع را به نفع خود و حکومت شان تغییر بدهند!

آنها در این رابطه نام آن تجمع ملی را « اجتماع علویون » گذاشتند؛ و منظورشان این بوده، که شرکت کنندگان در آن مراسم نوروزی را، از پیروان علی و شیعی مذهب معرفی کنند!

همان منابع حکومتی ادعا کرده اند؛ که این تجمع واکنش علویون در اعتراض به جشن نوروز بوده است!

به هر حال افرادی مانند آذری های عزیز و کردهای میهن پرست سرزمین کهن ما را، علیه یکدیگر تحریک کرده اند؛ تا آنان را جهت تداوم اختلاف دینی چهارده قرنی شان ، در صحنه برگزاری مراسم ملی ایشان در مقابل همدیگر قرار بدهند!

در این میان، تصویر نادر قاضی پور ( نماینده اسبق ارومیه در مجلس آخوندها ) در تجمع آذری ها در ارومیه جلب توجه کرده است.

نقش نهادهای حکومتی در ایجاد اختلافات و درگیری های قومی !

این رویدادها پرسش هائی جدی درباره نقش سیاست های حکومت اسلامی در بروز چنین بحران ها را مطرح می کند و به نظر می رسد؛ که به وجود آورندگان حیله گر این تنش های « آتنیکی » در ارومیه قصد دارند نشان بدهند؛ که با نامیدن « اجتماع علویون » به تجمع کنندگان گرامیداشت مراسم نوروزی در ارومیه، همچنان به اختلافات دو مذهب اصلی در آئین اسلام بیفزایند؛ و این الگوئی آشنا در سیاست های سران رژیم شیعی مذهب آخوندی اسلامی است. که آنها برای مدیریت حکومت دیکتاتوری خود، با به وجود آوردن دشمنی در میان اقوام مختلف ایران در داخل کشور، و تولید نا رضایتی های ملت ایران نسبت به حاکمیت ضد بشری خودشان، از شکاف های « آتنیکی » و مذهبی بهره برداری کنند. تا اقوام مختلف با مذاهب گوناگون در میهن ما را، سبب برتری دادن به عقاید مذهبی خود بر سایر گرایش های اسلامی دچار تفرقه نمایند. تا با درگیر نمودن آنها به چنین مساله کم اهمیتی، بر عمر منفور حکومت پلیدشان در کشور ما بیفزایند!

حضور چهره های سیاسی همچون « نادر قاضی پور » نماینده سابق ارومیه در مجلس شورای اسلامی، و همراهی نیروهای مذهبی و امنیتی در اطراف برگزار کننندگان مراسم آغاز سال نو، گمانه زنی هائی را در باره نقش نهادهای حکومتی در تحریک این تشنچ ها ایجاد و پرسش بر انگیز کرده است!

برخی رسانه های مستقل این تجمع را، بخشی از سیاست « تفرقه بینداز و حکومت کن » رژیم آخوندی دانسته اند؛ در حالی که رسانه های اصولگرا این مراسم را « نماد وحدت » مردم آذربایجان و ارادت آنها به « امام علی » توصیف کرده اند!

ماشاء الله رزمی، نویسنده و کارشناس مسائل آذربایجان، و کامران متین استاد روابط بین الملل در دانشگاه « ساسک بریتانیا » معتقد هستند: که جمهوری اسلامی برای تحکیم قدرت خود، به سیاست « تشدید اختلافات قومی » متوسل می شود!

ماشاء الله رزمی در گفت و گو با « دویچه وله » پارسی می گوید: « پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی در آذربایجان غربی فوق العاده ناچیز می باشد. به همین دلیل طی ۴۶ سال گذشته سعی کرده است؛ ابتدا به ازدیاد اختلافات قومی در این استان بکوشد. و با گسترش دادن آتش اختلاف به دامنه های آن بیفزاید؛ و سپس به عنوان « آتش نشان » وارد معرکه بشود و خودش را مدافع نظم و امنیت در کشور وانمود کند. » !

کامران متین نیز در تائید این دیدگاه به دویچه وله پارسی گفته است: « حکومت همواره از سیاست تفرقه میان ترک ها و کردها برای تحکیم کنترل خود بر ارومیه و نواحی اطراف آن استفاده کرده است. این مساله در مقطع زمانی فعلی، که جمهوری اسلامی در خطر درگیری با آمریکا و اسرائیل بر سر برنامه اتمی اش قرار دارد. اهمیت بیشتری پیدا کرده است. » !

شرایط سخت اقتصادی و تبعیض های سیستماتیک!

بسیاری از تحلیلگران ریشه تنش های اخیر در ارومیه را، علاوه بر مداخلات امنیتی، به شرایط سخت اقتصادی و تبعیض های سیستماتیک علیه هر دو گروه قومی در آذربایجان غربی نسبت می دهند!

رزمی در این زمینه گفته است: « در آذربایجان غربی ، هم به ترک ها و هم به کردها از طرف جمهوری اسلامی تبعیض اعمال می شود. با وجود طبیعت غنی، معادن قیمتی و موقعیت جغرافیائی استثنائی ارومیه، این استان یکی از « عقب مانده ترین » مناطق کشور است؛ و هیچگونه سرمایه گذاری اشتغال زا در آنجا انجام نگرفته، و خشکاندن دریاچه ارومیه نیز فقر در این خطه را افزایش داده است. » !

وی تاکید می کند: سرمایه گذاری در زیرساخت ها و صنایع اشتغال زا می تواند؛ صلح اجتماعی را درون این بخش از کشور و در منطقه آذربایجان تضمین کند. اما در عین حال می گوید: « امیدی ندارم که جمهوری اسلامی قصد ایجاد رفاه در جامعه را داشته باشد. زیرا برخی از مسؤلان حکومت، آشکارا ضد توسعه می باشند. » !

متین نیز معتقد است که روند وقایع، به مواضع اتخاذ شده از سوی نهادهای مدنی و سیاسی جوامع « ترک و کرد » ارومیه، و میزان تاثیرگذاری آنها بستگی دارد. از نظر او ، مردم و نهادهای صنفی و مدنی در بقیه ایران نیز، باید علیه شعله ور کردن اختلافات مذهبی و ملی موضع بگیرند؛ و مردم را دعوت به آرامش کنند. تا در دام سیاست های جمهوری اسلامی گرفتار نشوند. » !

به پندار نگارنده، اکنون وقت آن رسیده است؛ که آگاهان به مسائل سیاسی به ویژه فعالان مدنی، در مصاحبه ها با رسانه های اجتماعی، و همچنین در نوشته های خودشان، مفهوم « تفرقه بینداز و حکومت کن » را، برای هم میهنان ما در سراسر جهان، و به خصوص استان های کوچک و بزرگ ایران مان روشن کنند. و بدون هیچ تعللی به آنها بیاموزند: جهت مقابله با این حاکمیت خودکامه و قدرت پرست، با نشان دادن عدم اختلافات مذهبی با همدیگر، و نداشتن هیچ انگیزه تجزیه طلبانه، در مسیر براندازی این قوم ظالم و برکناری ایشان از قدرت در میهن ما، همواره با یکدیگر همسو و یک دل و یک جهت باشند!

اگر قرار بود ملت ایران با چنین ترفندهای محیلانه دشمنان خود و میهن بی همتای خودشان، به اراجیف اشغالگران کهندیار خویش گوش فرا بدهند؟ و از روش های خصمانه آنان پیروی نمایند. هرگز این سرزمین باستانی و بی نظیر یکپارچه و مستقل و نامدار باقی نمی ماند!

مقاله قبلیاحتمال ازسرگیری مذاکرات جمهوری اسلامی و آمریکا در امارات
مقاله بعدیترامپ به جمهوری اسلامی: توافق هسته‌ای یا مواجهه با پیامدهای جدی
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.