ترامپ معجزه قرن نیست، فقط سفیر دو به همزنی و سودجوئی برای آمریکا است!

0
217

چقدر از ساده انگاری های خودمان متأسفم؛ که از هر امامزاده تقلبی و غیر حقیقی(حقیقی اش که به طور مطلق وجود ندارد؛ چون که امامش را قبول نداریم؛ چه رسد به امامزاده اش، و این غیر حقیقی ها نیز، بت هائی هستند که بلاهت و نادانی های ما آدمها آنان را به وجود آورده اند.)انتظار معجزه و برآورده شدن نیازهای دنیائی مان را داریم؛ و تا چه حد از زودباوری های مان متأثرم، چون که می پنداریم، از هر دیگ چوبی می توان به لذت خوردن ” حلوای تنترانی چرب و شیرین و خوشمزه ” رسید؛ و کام تلخ و مذاق بی بهره از شیرینی روزگارمان را، به نوای یک شادی جاودانه در طول این زندگی مرارت بار بشارت داد!

 در صحنه گسترده تئآتر این جهان بزرگ، هنرپیشگان سیاستمدار بسیاری آمده و رفته اند؛ که هر کدام شان را، نجات دهنده ای معجزه گر برای سامان بخشیدن به تمامی آشفتگی های روزگار نابسامان خود دانسته و می دانیم. اما همه این برداشت های غیر منطقی، که ما از شخصیت های مطرح در گوشه و کنار دنیا داریم. زائیده جبر زمانه و آرمان پروری های ما، جهت رساندن خودمان به آرزوهائی که سالیان سال در پندارمان رؤیا پروری می نمائیم است. درست موقعی که باید حواس مان به همه چیز باشد؛ رل بازی کردن های این هنرپیشگان نمایشکده سیاست، چنان ما را ب بیراهه می برند؛ که جز تصور مثبت از عملکرد های آنها، موردی دیگر به ذهن مان متبادر نمی شود!

حدود هفت هفته می گذرد، که عربستان سعودی به اتفاق متحدان خود در منطقه، روابط سیاسی – اقتصادی و دیپلماسی شان با قطر را، به بهانه حمایت کردن مالی دولتمردان قطر از تروریست ها قطع نموده اند. آمریکائی ها در این رابطه نیز، مانند هر رویدادی که در هر گوشه دنیا به ویژه در خاورمیانه، و بخصوص در ممالک حوزه خلیج پارس اتفاق می افتد؛ اقدام به دخالت های پنهان و آشکار در این زمینه نموده اند. به همین خاطر رکس تیلرسون وزیر امور خارجه دولت ترامپ، در مأموریتی بسیار مهم، جهت گشودن گره های این اختلافات میان عربستان و مصر و امارات متحده عربی و بحرین با قطر، پای پیش گذاشته، و در سفرهای کوتاه مدت اما با دیدگاه بلند استفاده های مادی از این کشورهای سرمایه دار(عربستان، امارات و قطر)، مرتب از این سو به آن سو در حرکت است. البته وی ناگزیر می باشد؛ که حتما سفرهائی نیز به کشور امیر نشین کویت، که از بدو به وجود آمدن این بحران، میانجی گری بین این ممالک را آغاز نموده داشته باشد!

 هدر ناوئرت سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در این خصوص گفته است: ” ما به صورت فزاینده نسبت به این اختلاف که به بن بست رسیده نگرانیم. این وضعیت ممکن است هفته ها یا ماه ها ادامه یابد؛ و احتمالا وخیم تر هم شود. وزیر امور خارجه آمریکا با تمام طرف های درگیر در تماس است؛ و کویتی ها هم تلاش زیادی برای نزدیک تر کردن مواضع دو طرف نموده اند. با این حال تأکید می کنم، با تمام اختلافات میان طرفین، نقطه مشترک تمامی کشورهای درگیر در بحران قطر، مبارزه با تروریسم است. “!

البته میانجی گری کویت، جهت برطرف شدن بحران دیپلماتیک میان کشورهای نامبرده هنوز به جائی نرسیده است؛ روز دوشنبه نوزدهم تیرماه(چهار روز پیش)، وزیر امور خارجه آمریکا به کویت سفر نمود؛ تا با بررسی عملکردهای تا کنون انجام گرفته حکومت کویت، در جریان میانجی گری بین عربستان و متحدان آن با قطری ها، بتواند به نقاط مثبت و احیانا ضعف این واسطه گری کویت در این مورد پی ببرد. هر چند که این بحران میان عربستان و مصر و امارات و بحرین با قطر در جریان است؛ اما دلائل مهمی هم وجود دارند، که می توانند حضور مستمر رکس تیلرسون در منطقه، و سفرهای پشت سر هم وی به ممالک نامبرده را، بدون کم ترین احساس خستگی برای ایشان، حتی آن را خوشآیند و فرح بخش نیز جلوه دهد!

از آنجائی که پای حضور ظاهری یا غیر علنی چند کشور، در این رفت و آمدهای مکرر در میان است؛ بد نیست که دلائل به وجود آورنده الزام این آمد و شدهای مکرر وزیر امور خارجه آمریکا در منطقه، و بخصوص در مورد این اختلاف را برشمریم. تا شاید در این رهگذر، به شاهراه مقصود از نگارش این نوشتار دست یابیم. به ترتیب الفباء شروع می کنیم. آمریکا که هر کجا پای منافع اش در میان باشد؛ آن هم سودهائی از نوع بسیار بالای مالی، همواره نماینده اش در پیشاپیش بقیه که نقشی در آن میان دارند؛ در ابتدای صف ایستاده، تا قیمومیت خویش بر همه ممالک جهان را به نمایش بگذارد. امارات متحده عربی نیز، که ثروت فراوان خود را، برای جلب توریست های بی شمار از سراسر دنیا سرمایه گذاری می کند؛ ناگزیر است که به هر دلیلی، در کنار کشورهای بزرگ گیتی خودنمائی کند؛ تا که فقط به عنوان یک کشور جذب کننده توریست نباشد. بلکه بتواند در موضوعات مربوط به فعالیت های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در جهان هم، شهرتی هر چند اندک برای خودش کسب نماید!

سومین رکن پیش آمدن این بحران در این گوشه از دنیا، استعداد درخشان آخوندهای اشغالگر حاکم در ایران است؛ که یکی از مهم ترین شهرت های ایشان، پرورش دادن تروریست های جانی، و آفرینش سناریوهای بزرگ و کوچک جنائی در دنیا، و به ویژه در منطقه است. که همین مورد موجب حمایت های بی دریغ ایشان، از هر نوع عملیات تروریستی در گیتی است؛ و عملکردهای شان آن را اثبات می کند. یکی از بد آوردن های قطر برای شهرت یافتن به حمایت کننده مالی تروریست ها نیز، دوستی و نزدیکی دولت های این دو سرزمین(ایران و قطر) با همدیگر است. و صدالبته قطر در حال سیلی خوردن از سعودی ها، برای ادامه دادن این دوستی خطر آفرین می باشد!

بحرینی ها نیز، به دلیل دخالت های رژیم خودکامه آخوندی در کشورشان، و شوراندن شیعیان بحرین علیه شهروندان اهل تسنن این کشور، یکی از مهم ترین آرزوهای شان این بود؛ که راهی جهت انتقام کشی از سران حکومت جنایتکار اسلامی بیابند. که به نعمت اقدام عربستان در این باره، این راه برای آنها گشوده شد!

قطری ها هم می خواستند؛ که به وسیله ایجاد دوستی با سران رژیم ملاها در ایران به آنها نشان بدهد؛ که در ارتباط با رساندن کمک های مالی به گروهک تروریستی ” مجاهدین خلق ” ، که به اتفاق سعودی ها به انجام می رسانند. کم ترین دخالتی ندارند. چرا باید قطر به این کار دست بزند؟ به جهت همجواری قطر با مناطق نفت خیز ایران در جنوب کشور، چند چاه نفت میان این دو سرزمین مشترک است. چندین سال است کاشف به عمل آمده، که قطری ها بیش از آنچه به طور قانونی حق برداشت از چاه های مشترک با ایران را دارند؛ از این منابع برداشت می کنند. بر این اساس، بسیار هوشمندانه دریافته اند؛ چنانچه به این دوستی ظاهری با ملاها بپردازند؛ آنها را که در انزوای مطلق جهانی قرار دارند خوشحال خواهند ساخت. و به همین دلیل جلوی اعتراض ایران برای بهره برداری بیشتر قطر از چاه های مشترک نفت بین دو کشور را خواهند بست!

کویتی ها نیز نسبتا کم سر و صدا ترین کشور درون منطقه هستند. و به ندرت نام شان در جائی به دلیلی مطرح شده است. چنین روشی برای یک مملکت بسیار ثروتمند مانند کویت، هیچ جلوه خوب و مناسبی ندارد. بسیار کم اتفاق افتاده که کویت در باره سایر کشورهای منطقه، حتی همسایگان خودش هم دخالتی داشته باشد و چیزی بگوید. اکنون با به وجود آمدن بحران میان عربستان و متحدان آنها با قطر، این بهترین موقعیت خواهد بود؛ که کویت به عنوان میانجی در این جریان حضور بیابد؛ و نقشی پر سر و صدا در این باره ایفا نماید!

آخرین کشور مورد بررسی ما در ارتباط با موضوع بالا، کشور مصر است. مصری ها با همه کهنسالی کشورشان، به خاطر رویدادهای چند ساله اخیر به ویژه به وجودن آمدن ” بهار عربی ” دچار بحران های اقتصادی – سیاسی متعدد شدند؛ و مجبورند که برای دسترسی به حمایت های مالی کشورهای ثروتمند، از جمله عربستان و امارات و بحرین، دوشادوش آنها باشند؛ و از ایده های متفاوت آنان هر چه که باشد دفاع نمایند. چندی پیش بود که رئیس جمهور نظامی مصر، دو جزیره از جزایر کشور شان را، به سعودی ها هدیه داد. تا آنها برای خوشگذرانی هائی که همیشه دارند. آنها را مورد استفاده خود قرار بدهند!

رکس تیلرسون از چند روز پیش تا کنون، از این کشور به آن کشور می رود؛ تا جهت قدرت نمائی های آمریکا در منطقه، به هر یک از کشورهای درگیر در بحران قطر، در ازای گرفتن باج های کلان برای آمریکا، یک سوی این قضیه را محکوم نماید؛ و آن سوی دیگر را به مرتبه برنده شدن در این مسابقه سیاسی برساند. آنها همگی شان نیز بر این واقعیت آشکار احاطه دارند؛ و می دانند که ناچار باید از آمریکا حرف شنوی داشته باشند. و این حرف شنوی هم، مستلزم پرداخت کردن مبالغی کلان رشوه مالی به آمریکا خواهد بود. تا که هر یک به راه حلی که ینگه دنیا به ایشان ارائه نماید تن بدهند!

پایگاه هوائی ” العدید ” در حومه دوحه پایتخت قطر، بزرگ ترین پایگاه هوائی آمریکا در خلیج پارس، منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا است. بسیاری از حملات هوائی آمریکا به سوریه از همین پایگاه اجرا گردیده، بدیهی است که قطری ها برای از دست ندادن چنین اعتباری، با همه مخالفت هائی که با پیشنهاد سیزده گانه سعودی ها برای حل بحران دارند موافقت نمایند. بحرین و امارات نیز به خاطر کوچک بودن کشورهای شان، نیاز فراوانی به حمایت های همه جانبه آمریکا دارند. کویت نیز با همه ثروتمند بودن اش، ارتباط زیادی با کشورهای جهان حتی منطقه ندارد. مصر هم ناگزیر است به خاطر استفاه های مالی آمریکا، که همه ماهه در اختیار حکومت مصر قرار می گیرد؛ به هر دیدگاه آمریکا پاسخ مثبت بدهد. می ماند سران رژیم آخوندی ایران، که اگر کوچک ترین اشتباهی در هر موردی انجام بدهند؛ موقعیت های اقتصادی و سیاسی شان در خطر محض قرار می گیرند. هنوز که بحران قطر با همه تلاش های تیلرسون حل نشده است. باید منتظر ماند تا که ببینیم سرانجام، کدام سوی قضیه سبیل آمریکائی ها را بیشتر چرب می کنند؟!

محترم مومنی

 

مقاله قبلیایندیپندنت: هیأت خارجی تنها از «لوکس‌ترین» بخش زندان اوین دیدن کرد
مقاله بعدیترامپ: رژیم‌های کره شمالی، جمهوری اسلامی و سوریه تهدید برای امنیت هستند
محترم مومنی روحی
شرح مختصری از بیوگرافی بانو محترم مومنی روحی او متولد سال 1324 خورشیدی در شهر تهران است. تا مقطع دبیرستان، در مجتمع آموزشی " فروزش " در جنوب غربی تهران، که به همت یکی از بانوان پر تلاش و مدافع حقوق زنان ( بانو مساعد ) در سال 1304 خورشیدی در تهران تأسیس شده بود؛ در رشته ادبیات پارسی تحصیل نموده و دیپلم متوسطه خود را از آن مجتمع گرفته است. در سال 1343 خورشیدی، با همسرش آقای هوشنگ شریعت زاده ازدواج نموده؛ و حاصل آن دو فرزند دختر و پسر 47 و 43 ساله، به نامهای شیرازه و شباهنگ است؛ که به او سه نوه پسر( سروش و شایان از دخترش شیرازه، و آریا از پسرش شباهنگ) را به وی هدیه نموده اند. وی نه سال پس از ازدواج، در سن بیست و نه سالگی، رشته روانشناسی عمومی را تا اواسط دوره کارشناسی ارشد آموخته، و در همین رشته نیز مدت هفده سال ضمن انجام دادن امر مشاورت با خانواده های دانشجویان، روانشناسی را هم تدریس نموده است. همزمان با کار در دانشگاه، به عنوان کارشناس مسائل خانواده، در انجمن مرکزی اولیاء و مربیان، که از مؤسسات وابسته به وزارت آموزش و پرورش می باشد؛ به اولیای دانش آموزان مدارس کشور، و نیز به کاکنان مدرسه هائی که دانش آموزان آن مدارس مشکلات رفتاری و تربیتی داشته اند؛ مشاورت روانشناسی و امور مربوط به تعلیم و تربیت را داده است. از سال هزار و سیصد و پنجاه و دو، عضو انجمن دانشوران ایران بوده، و برای برنامه " در انتهای شب " رادیو ، با برنامه " راه شب " اشتباه نشود؛ مقالات ادبی – اجتماعی می نوشته است. برخی از اشعار و مقالاتش، در برخی از نشریات کشور، از جمله روزنامه " ایرانیان " ، که ارگان رسمی حزب ایرانیان، که وی در آن عضویت داشته منتشر می شده اند. پایان نامه تحصیلی اش در دانشگاه، کتابی است به نام " چگونه شخصیت فرزندانتان را پرورش دهید " که توسط بنگاه تحقیقاتی و مطبوعاتی در سال 1371 خورشیدی در تهران منتشر شده است. از سال 1364 پس از تحمل سی سال سردردهای مزمن، از یک چشم نابینا شده و از چشم دیگرش هم فقط بیست و پنج درصد بینائی دارد. با این حال از بیست و چهار ساعت شبانه روز، نزدیک به بیست ساعت کار می کند. بعد از انقلاب شوم اسلامی، به مدت چهار سال با اصرار مدیر صفحه خانواده یکی از روزنامه های پر تیراژ پایتخت، به عنوان " کارشناس تعلیم و تربیت " پاسخگوی پرسشهای خوانندگان آن روزنامه بوده است. به لحاظ فعالیت های سیاسی در دانشگاه محل تدریسش، مورد پیگرد قانونی قرار می گیرد؛ و به ناچار از سال 1994 میلادی،به اتفاق خانواده اش، به کشور هلند گریخته و در آنجا زندگی می کند. مدت شش سال در کمپهای مختلف در کشور هلند زندگی نموده؛ تا سرانجام اجازه اقامت دائمی را دریافته نموده است. در شهر محل اقامتش در هلند نیز، سه روز در هفته برای سه مؤسسه عام المنفعه به کار داوطلبانه بدون دستمزد اشتغال دارد. در سال 2006 میلادی، چهار کتاب کم حجم به زبان هلندی نوشته است؛ ولی چون در کشور هلند به عنوان نویسنده صاحب نام شهرتی نداشته، هیچ ناشری برای انتشار کتابهای او سرمایه گذاری نمی کند. سرانجام در سال 2012 میلادی، توسط کانال دو تلویزیون هلند، یک برنامه ده قسمتی از زندگی او تهیه و به مدت ده شب پیاپی از همان کانال پخش می شود. نتیجه مفید این کار، دریافت پیشنهاد رایگان منتشر شدن کتابهای او توسط یک ناشر اینترنتی هلندی بوده است. تا کنون دو عنوان از کتابهای وی منتشر شده و مورد استقبال نیز قرار گرفته اند. در حال حاضر مشغول ویراستاری دو کتاب دیگرش می باشد؛ که به همت همان ناشر منتشر بشوند. شعار همیشگی او در زندگی اش، و تصیه آن به فرزندانش : خوردن به اندازه خواب و استراحت به اندازه اما کار بی اندازه است. چون فقط کار و کار و کار رمز پیروزی یک انسان است.