تخت جمشید به عنوان یکی از قدیمیترین آثار عظیم به جا مانده از دوره هخامنشیان گرچه همیشه در آن منطقه وجود داشته است اما اولین تلاشها برای اکتشاف آن در دهه ۳۰ میلادی آغاز شده است.
در سال ۱۳۱۰ش/۱۹۳۱ مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو مسئولیت حفاری و مرمت در تخت جمشید را برعهده گرفت. در این سال پروفسور جیمز. اچ. برِستد مدیر مؤسسه که خود مصرشناس پرآوازهای بود، پروفسور ارنست هرتسفلد را به عنوان مدیر هیات اعزامی به تخت جمشید منصوب کرد. حمایت مالی این طرح را خانمی امریکایی که نمیخواست نامش فاش شود برعهده داشت و محمدتقی مصطفوی، نماینده دولت ایران در این طرح بود.
هرتسفلد، پیش از آنکه از سوی مؤسسه شرقشناسی به این سمت منصوب شود، برای انجام تحقیقات به تخت جمشید سفر کرده بود. وی نخست در سال ۱۲۸۴ش/۱۹۰۵ در بازگشت از حفاری منطقه آشور از تخت جمشید دیدار کرد و پس از بازگشت به برلین حاصل تحقیقات خود را در کتابی که با همکاری فریدریش زاره نگاشت، منتشر کرد. هرتسفلد در این کتاب برای نخستین بار نظرات خود درباره هویت افراد منقوش در سنگنگارههای مقابر سلطنتی را ارائه کرد. وی بعدها این نظرات را تصحیح نمود. او بار دیگر در بهمن ۱۳۰۱ش/ فوریه ۱۹۲۳ به تخت جمشید بازگشت و این بار تا ۱۳۰۳ش/ ۱۹۲۵ در ایران ماند.
بخشی از هزینه این طرح را انجمن فوریتهای علوم آلمان برعهده گرفت و بخش دیگر آن از کمکهای دو نفر آلمانی و امریکایی به اضافه هدایایی از جانب پارسیان هند تأمین شد. هرتسفلد در این مدت پلانی از کل محوطه و حدود ۵۰۰ قطعه نگاتیو تهیه کرد. همچنین به سفارش دولت وقت ایران گزارش مفصلی درباره تخت جمشید نوشت که در آن به وضعیت آثار به جای مانده به همراه نقشه موقعیت آنها، وضعیت حفاظت از بقایا، شرح عملیات بازسازی و تخمین زمان و هزینهها اشاره شده بود. در سال ۱۳۰۷ش/۱۹۲۸ فریدریش کرفتر که معمار بود، برای تدقیق نقشهها به وی ملحق شد و در زمان تولیت مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو بر طرح مذکور همچنان همراه وی ماند.
همانطور که گفته شد در سال ۱۳۱۰ش/۱۹۳۲ مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو مسئولیت طرح را برعهده گرفت و هرتسفلد در این سال چهار عضو جدید به گروه افزود: کارل برگنر معمار، دکتر آلکساندر لنگسدورف تاریخدان با تخصص در زمینه آثار پیش از تاریخ، دانلدای. مککون از موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو، و یک عکاس حرفهای به نام هانس فون بوس. مهمترین اقدامات هرتسفلد در این مدت عبارتاند از: خاکبرداری حرم خشایار، کشف بقایای رنگ روی پیکرههای شاه و ملازمانش در درگاه شمالی عمارت شورا، کشف کتیبه تأسیس کاخ جنوب شرقی، کشف کتیبه تأسیس کاخ صد ستون، کشف مجموعه الواح گلین تخت جمشید، کشف الواح زرین و سیمین با کتیبهای از داریوش مربوط به تأسیس کاخ آپادانا.
اشمیت در مقیاسی وسیع به کاوش در مجموعه و محوطه آن ادامه داد. اعضای هیات اعزامی به سرپرستی وی سال به سال تغییر میکردند. به گفته اشمیت مهمترین اکتشاف دوران سه ساله اقامت وی در تخت جمشید عبارتاند از: کشف لوحه سنگی به خط میخی مربوط به احداث بنای کاخ آپادانا و کشف ظروف پذیرایی مجلل و غنائم مصری، بینالنهرینی و یونانی. گروه کاوش در این مدت مجموعه بسیار غنی و مفصلی از مدارک شامل عکس، طرح، و نقشه تهیه کردند که در بایگانی مؤسسه نگهداری میشود. در واپسین سالهای مأموریت مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو در تخت جمشید موزه دانشگاه فیلادلفیا و موزه هنرهای زیبا در بوستون نیز در کار کاوش با آنها همراه شدند تا از عهده کار وسیعی که در دست بود برآیند. با شروع جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۱۸ش/ ۱۹۳۹ فعالیت حفاری این مؤسسه در تخت جمشید متوقف شد.
کشف منشور کوروش
سال ۱۲۵۸ خورشیدی/۱۸۷۹ میلادی به هنگام کاوشهای باستانشناسی گروه بریتانیایی در محوطه باستانی بابل در بینالنهرین هرمزد رسام، باستانشناس بریتانیایی آسوریتبار، استوانه گلیای را یافت که شامل نوشتههایی به خط میخی بود. جنس این استوانه از گل رس است، ۲۲/۵ سانتیمتر طول و ۱۱ سانتیمتر عرض دارد و دور تا دور آن ۴۵ سطر (به جز بخشهای تخریب شده) به خط و زبان اکدی (بابلی نو) نوشته شده است. بررسیهای بعدی نشان داد که نوشتههای استوانه در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمان کوروش بزرگ پس از شکست دادن نبونید و تصرف کشور بابل، نوشته شده است. این اثر در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک) در شهر بابل قرار داده شده بود. در حال حاضر این لوح سفالین استوانهای در بخش «ایران باستان» در موزه بریتانیا نگهداری میشود. از سوی دیگر، در سال ۱۳۷۵ آشکار شد که بخشی از یک لوحه استوانهای که آن را متعلق به نبونید پادشاه بابل میدانستند، در حقیقت پارهای از استوانه کوروش بزرگ، از سطرهای ۳۶ تا ۴۳ است. پس از این آگاهی، این پاره از لوح استوانهای که در دانشگاه ییل (Yale) در آمریکا نگهداری میشد، به موزه بریتانیا در لندن انتقال داده شد و به استوانه اصلی پیوست گردید.