در مقالهای که به تازگی در فارن پالسی منتشر شده است، به بررسی این سوال پرداخته شده که آیا دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، میتواند نقش تاریخی ریچارد نیکسون در برابر چین را در تعامل با جمهوری اسلامی تکرار کند. این تحلیل به بررسی شرایط و زمینههای مختلفی میپردازد که ممکن است ترامپ را به سوی یک دیپلماسی موفق با جمهوری اسلامی سوق دهد.
زمینه تاریخی و مقایسه با نیکسون: در سال ۱۹۷۲، ریچارد نیکسون، با وجود سابقهای در مخالفت شدید با کمونیسم، توانست روابط دیپلماتیک نوینی با چین برقرار کند. این اقدام نه تنها تنشهای موجود را کاهش داد، بلکه باعث تغییرات بنیادینی در معادلات ژئوپلیتیکی جهان شد. اکنون، ترامپ نیز با وجود سیاستهای سختگیرانهاش علیه جمهوری اسلامی، ممکن است فرصت مشابهی برای تغییر روابط میان واشنگتن و تهران داشته باشد.
تحولات در دوره دوم ترامپ: تغییرات در تیم امنیت ملی و کاهش اعتبار استراتژیک جمهوری اسلامی در منطقه، زمینه را برای بازنگری در سیاستهای آمریکا فراهم کرده است. این تحولات میتواند فضای لازم برای مذاکرات و توافقات تازه میان دو کشور را فراهم آورد.
نیازهای اقتصادی و فرصتهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی: با توجه به مشکلات اقتصادی و نیاز جمهوری اسلامی به کاهش تحریمها و جذب سرمایهگذاری خارجی، این کشور ممکن است به توافقاتی که شامل کاهش برنامه هستهای به مقاصد غیرنظامی و کاهش حمایت از گروههای نیابتی است، متمایلتر باشد.
پیامدهای احتمالی توافق: رویکردی که به کاهش تنشها و تقویت ثبات منطقهای منجر شود، میتواند تمرکز ایالات متحده را به رقابتهای استراتژیک با چین معطوف کند و زمینهساز ایجاد نظم جهانی جدیدی شود.
این تحلیل نشاندهنده این است که چگونه تغییرات در سیاستهای داخلی و خارجی میتواند فرصتهای جدیدی برای تعاملات دیپلماتیک ایجاد کند و مسیر دیپلماسی را تغییر دهد.