تحليلي بر گسترش جنگ داخلي از سوريه به عراق؛ ايران در سياست هايش در منطقه مي سوزد

0
183

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

اكنون دقيقاً چه چيز در عراق روي مي دهد؟ بازي ها در سوريه و عراق همه را گيج و حتي غافلگير كرده و ابعاد جديد هر تحولي در اين مناطق، مدام تحليلگران و استراتژيست هاي سراسر دنيا را به اين نظر كشانده است كه آنان عوامل و متغييرهاي دخيل در وقايع اين دو كشور را اصلاً نمي شناسند و به همين سبب، وقايع رخ داده بسيار دور از نتايج مورد انتظار يا قابل پيش بيني است.

هر گزارشگري كه از عراق و سوريه خبر مي دهد، بايد بداند كه در آنجا روي چه استخوان ها و ويرانه هايي قدم مي گذارد و اشباح آن براي عراقيان و سوريان هنوز زنده اند. از بازماندگان حزب بعث و نيروهاي امنيتي سابق عراق تا اقوام و مذاهبي كه از تبعيض تاريخي رنج مي برند گرفته تا اختلافات و خصومت هاي فرقه اي و قبيله اي و از ريزش تروريست هاي تمام دنيا به آنجا و رقابت ها و خصومت هاي بازيگران منطقه اي خاورميانه و قدرت هاي فرامنطقي اي و حتي جهاني و ته نشين حمله نظامي آمريكا و دخالت سپاه قدس. اما تا همين چندي پيش با وجود حضور تمامي اين عوامل و متغيرها، از چنين جنگ داخلي خبري نبود و حتي بمب گذاري ها نيز تا حد زيادي فروكش كرده بودند؟ درست است و ضربه اي ناشيانه به نقطه اي حساس و كليدي موجب شد تا تعادل ايجاد شده در طول اين چند سال بر هم بخورد و همه چيز فرو ريزد.

آن ضربه كليدي به سنگ بناي حفظ تعادل در عراق، نه با خروج نظاميان آمريكا از عراق، كه با تغيير شيوه انتخابات در عراق رقم خورد و با خروج آمريكا از عراق تنها اختلافات رخ داده علني شد و افزايش يافت. اشتباه كليدي را دولت عراق، مشخصاً شيعيان عراق و به خصوص سپاه قدس ايران مرتكب شدند و حالا در آتش آن مي سوزند. نظام انتخاباتي كه در عراق پس از سقوط صدام ريخته شده بود، نظامي سهميه اي براي اقوام و مذاهب مختلف بود و اين موجب مي شد، هر دولتي كه تشكيل شود، ناگزير به جلب همكاري همه شان باشد و گرنه نمي توانست تشكيل شود. اما شيعيان عراق با راهنمايي غلط فرماندهان سپاه قدس ايران، به خيال آن كه از چنان جمعيتي در عراق برخوردار هستند تا بدون سهميه بندي، اكثريت كرسي هاي انتخاباتي را كسب كنند، نظام سهميه اي را بر هم زدند و اتفاقاً اكثريتي از شيعيان را نيز بدست آوردند و دولتي شيعي تشكيل دادند، اما دقيقاً به همين سبب، خود را براي هر تصميم ناگزير به جلب نظر ساير اقوام و مذاهب نديدند و تفاهم ايجاد شده در نظام سهميه اي را عملاً به سوي تقابل پيش بردند و با وجود آن كه اعتراضات سني ها چنان طولاني بود تا سياستمداراني هوشيار بخواهند تجديدنظري در رفتارشان كنند، اما احزاب شيعي به جاي حركت براي اجماع با سني ها و ديگران، با راهنمايي و فشار سپاه قدس، به حمايت چشم بسته از مالكي ادامه دادند و هشدارهاي داده شده را نيز جدي نگرفتند و فكر كردند كه حمايت سپاه قدس مي تواند نجات شان دهد و حتي نهادهاي امنيتي حامي ايران به ترور سياستمداران مخالف روي آوردند، اما نتيجه آن شد كه اختلافات از اعتراضات مدني به سوي برخوردهاي نظامي كشيده شد. همين اشتباه را نيز در لبنان مي خواستند صورت دهند و نظام سهميه اي تاريخي آنجا را برهم زنند، كه خوشبختانه با توصيه هاي به موقعي كه انجام شد، آنان هشدارها را جدي گرفتند و منصرف شدند و در نتيجه از تكرار فاجعه در آنجا جلوگيري شد.

اشتباه بزرگ دوم در منطقه، توسط سپاهيان ايران زماني رقم خورد كه چشم باز كردند و ناگهان خود را در ميانه يك جنگ نيابتي به جاي آمريكا بر عليه تروريست هاي اسلام گرا در سوريه ديدند و واكنشي كه صورت دادند، در سوريه تغيير موازنه اي ايجاد نكرد، بلكه جنگ داخلي را به سوي ديگر دولت متحدشان، يعني دولت عراق كشيد. مقامات سپاهي ايران اينك حالت قماربازي را يافته اند كه دستي بزرگ را باخته اند و با عصبانيت هر چه بيشتر دوباره شرط بندي هاي بزرگ مي كنند تا شايد باخت بزرگ سوريه را جبران كنند، اما باخت هاي بزرگتر در عراق و لبنان و حتي كل منطقه مي دهند. چون جامعه و سياست در دنياي امروز يك علم اند و كار چند پاسدار بي سواد و بي كله نيست و اگر بخواهند با اقدامات امنيتي و نظامي اهداف شان را پيش برند منجر به فاجعه اي خواهند شد كه خودشان در آن مي سوزند؛ همان گونه كه ايران به همراه متحدان اش اينك در هيزم سياست هايش در سوريه، عراق و جنوب لبنان مي سوزد.

حتي در سطح نظامي نيز با آن كه سپاهيان قدس با تحديد و تطميع و كشتار ديگران و مخالفان در سطح ميداني سعي كردند سطح نفوذشان را افزايش دهند، اما در سطح استراتژيك دچار اشتباهات فاجعه آميزي براي متحدان شان شدند. آنان پس از اين كه جنگي فرقه اي را در سوريه دامن زدند و با طرح مسأله دخالت شيعيان در سوريه به منظور دفاع از مرقد اهل بيت، جنگ را فرقه اي كردند و نتيجه آن كه سني هاي تندرو و تكفيري از همه جاي خاورميانه به سوي سوريه ريختند و عربستان و قطر نيز بازي را به سوي تقويت اين اسلامگرايان افراطي براي ضربه زدن به رژيم متحد ايران در سوريه و حزب الله لبنان كه به صورتي علني در سوريه حضور يافته بود، كشيدند. اين شكست هاي پياپي چيزي نبود كه روضه خوان ها و پاسدارهاي ايران آن را باور كنند چه رسد كه تاب بياورند، پس به فكر اين افتادند تا آنان نيز تروريست هايي را سازماندهي كنند تا در سوريه به نفع شان بجنگند و به همين سبب، تروريست ها و فرماندهاني از تروريست ها و القاعده اي ها را از زندان هاي عراق آزاد كردند و به سوريه فرستادند تا لشكري جديد باشند (گروه داعش) كه غرب را نيز متقاعد كنند تا از حمايت مبارزان سوري دست بردارند، چون اگر اسد سقوط كند، تروريست ها به قدرت مي رسند. اما بازي بر اساس پيش بيني شان پيش نرفت و با آن كه آمريكا و غرب از سقوط اسد دست كشيدند (تا زماني كه اسد به اندازه كافي تروريست ها را نابود و تضعيف كند، نقش يك سپر را براي غرب بازي خواهد كرد)، اما تأمين كنندگان اصلي سلاح و منابع مالي اسلام گرايان تندرو و تروريست ها و تكفيري ها كه كشورهاي منطقه بودند، نه تنها كمك هاي شان را قطع نكردند كه براي جبران كاهش كمك هاي غرب، افزودند، با وجود آن، همان تروريست هاي پرورانده خودشان، يعني گروه داعش كه بارها به مواضع ساير رزمندگان و حتي ساير القاعده اي ها در سوريه حمله برده و مناطقي را تسخير كرده بودند، به سوي عراق نيز كشيده شدند و بمب گذاري ها و ترورهاي هدفمند به نيروهاي امنيتي و نظامي عراق شروع شد و گسترش يافت و آخرين اشتباه را نيز دولت مالكي و حاميان اش براي برچيدن چادرهاي اعتراضات مسالمت آميز مرتكب شدند كه موجب گرديد، اقوام سني و عشاير عراق نيز بر عليه دولت اسلحه دست بگيرند. هيچ گاه عراق به اين ميزان در خطر تجزيه تماميت ارضي اش نبوده است. امروز كه عراق همچون سوريه در آتش جنگ داخلي مي سوزد و سپاه قدس، حزب الله لبنان، بعثي هاي سوريه و پس مانده عراقي بعثيان و نيروهاي امنيتي سوريه و شبه نظاميان عراقي و كليه متحدان و منافع ايران در منطقه مي سوزند، به همراه اسلام گرايان تكفيري و تروريست هاي اسلامي از سراسر جهان و طرفداران تأسيس امارات اسلامي در منطقه مي سوزند، درحقيقت اين نقشه هاي طراحان فتنه بزرگ “اتحاد جماهير بربريت اسلامي” است كه اينك مي سوزد و نابود مي شود.

مقاله قبلیاحضار یکی از خادمان کلیسا توسط بازجویان وزارت اطلاعات به اتاق ۴۴
مقاله بعدیگالري عكس فيلم «كاپيتان آمريكايي: سرباز زمستان»
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.