دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
.
براي پيشبرد مبارزات مردمي عليه يك ديكتاتوري –همچون عراق، ضروري است تا سناريوهاي ديكتاتور به درستي خوانده و تشخيص داده شود و عراق نمونه موردي مناسبي است.
رژيم ايران در عراق مرتكب همان اشتباهي شد كه در سوريه. در هر دو مورد رژيم يك كشور را در ازاي حفظ يكنفر از دست داد. فراموش نكنيم كه رژيم هاي سو.ريه و عراق، كشورهايي بي طرف نبودند كه پس از بهار عربي تعدادي از كشورهاي رقيب يا حتي متخاصم در آنجا براي تصاحب قدرت با هم به درگيري يا جنگ نيابتي مشغول شده باشند، بلكه هر دو كشور از متحدان نزديك ايران بودند كه ايران هر دو كشور را داشت (و عربستان و ساير قدرت هاي منطقه اي چيزي از دست نمي دهند) و حالا براي حفظ اشخاصي مشخص در آنجا، هم بهار عربي را باخت، هم دارد عملاً به جاي آمريكا و غرب با تروريست هاي اسلامگرا مي جنگد و تلفات مي دهد (به همين سبب آمريكا در سوريه اصلاً عجله ندارد) و هم به سبب هزينه هاي سنگين تداوم جنگ در سوريه و حفظ رژيم اسد، خود ناگزير به تن دادن به هر خواسته غرب شده (در مسأله هسته اي و براي لغو تحريم هايي كه زماني آن را نعمت مي خواند و مي گفت براي تشديد تحريم ها بايد دعا كرد)، و هم هر دو كشور عراق و سوريه را دارد از دست مي دهد و هم اينك هر دو به ويرانه اي ورشكسته بدل شده اند و اگر به كشورهاي متخاصم بر عليه سوريه و عراق مي گفتيد كه سناريوهايي براي نابودي آن دو كشور بريزند، بي شك به اين “كاملي” نمي توانستند كارشان را انجام دهند، چون با مقاوت هايي روبرو مي شدند، اما حالا اصلاً نيازي به آن دشمن ندارند؛ چون مشاوري همچون ملاها و پاسداران ايران دارند كه بدون مقاومت، همان سناريوهاي ويراني و قتل عام و سقوط رژيم ها را در عراق و سوريه عملي مي سازند.
ملاها و پاسداران نادان ايران بدون اين كه متوجه وضعيت برآيند نيروها در عراق باشند، با تلاش براي حفظ مالكي به سمت يكي از بدترين سناريوها براي خودشان پيش رفتند. مي پرسيد چرا؟ دولت مالكي تقريباً همه جريانات سياسي را بر عليه خود در عراق برانگيخته، حتي نزديك ترين شيعيان به حزب اش را كه پيوندهايي تاريخي با حزب مالكي داشتند. بهترين سناريو براي رژيم ايران در عراق اين بود كه شخصي ديگر به جاي مالكي مي گذاشت كه شيعيان رويش اجماع داشته و سني ها نسبت بدان حساسيت نداشته باشند و آن گاه با حفظ نهادهاي امنيتي و شبه نظامي اش، هم همان سيطره را بر عراق حفظ مي كرد، هم ساير احزاب شيعي عراق را كه اينك بر عليه ايران شده اند براي خود نگه مي داشت، و اين بار با مشروعيت نزد اكثريت –مردم و جريان هاي سياسي- هم كمك به اسد از طريق عراق و هم حاكميت متحدش را در عراق حفظ مي كرد. اما حالا رژيم ايران با تلاش براي حفظ مالكي به هر قيمتي –حتي تقلب در انتخابات- به سمت بدترين سناريو براي خودش پيش مي رود؛ گرچه آن بهترين سناريو براي مردم عراق نيست، اما بهترين سناريو براي عشاير عراقي و مبارزاني است كه “تنها راه ساقط كردن دست نشانده رژيم ملاها را در عراق، مبارزه مسلحانه مي دانند”. چون ساير شيعيان همين حالا نه تنها عليه مالكي كه عليه ايران با سني ها تقريباً متحد شده اند، كردها در ضديت با مالكي تنها در ازاي گرفتن امتيازات بسيار حاضر به همكاري با مالكي هستند و اين در حالي است كه جنگ داخلي در عراق نيز چون سوريه شروع شده و بيش از چهار ماه است كه دولت مالكي حاكميت اش را بر استان استراتژيك الانبار از دست داده و شبه نظاميان عشاير و سني هاي ناراضي هم استان را در كنترل گرفته اند و هم مدام قوي تر شده و به بغداد نزديك تر مي شوند و عمليات نظامي و چريكي به ديگر استان هاي عراق نيز كشيده شده است و انتخاب مالكي با تقلب منجر به اين مي شود كه سنيان بيشتري از روند مشاركت در حكومت فاصله گرفته و به سنياني به پيوندند كه اسلحه عليه دست نشانده ملاها در دست مي گيرند و قيام مسلحانه در عراق گسترش يابد.
رژيم ايران يك سناريوي ديگر را نيز در كنار سناريوي اول –يعني حفظ مالكي ولو با تقلب- ديده كه اتفاقاً اين سناريو بهترين سناريو براي اوست. آن كسب اكثريت كرسي هاي مجلس توسط جريان شيعي حكيم است. اين سناريو -كه جريان هاي سني عراقي بدون اين كه بدانند، سناريوي مطلوب براي آن ها نيست و همان طور كه گفتم، بدون اين كه رژيم بداند بهترين گزينه براي ايران است. چون حساسيت از مالكي برداشته مي شود و جريانات اصلي در عراق روي آن به اتفاق نظر مي رسند و سنيان ناراضي در انزوا مي افتند، اما همان اداره عملي كشور عراق توسط نهادهاي امنيتي و سپاه قدس ايران تداوم مي يابد و تنها نقاب روي صحنه رژيم ايران عوض مي شود. سپاه قدس اين سناريو را براي شرايطي ديده كه حتي تقلب از كانال هاي مختلف در استان هاي مختلف به نفع مالكي باز نتواند او را داراي اكثريت قوي براي تشكيل دولت كند. واقعيت اين است كه اين سناريو اگر بدون تقلب در انتخابات صورت مي گرفت مي توانست براي رژيم ايران بسيار مفيد واقع شود، اما حالا رژيم ايران با تقلب انتخاباتي از كانال هاي مختلف –اخراج ناظران هنگان شمارش آرا، ربودن تعدادي از صندوق هاي رأي توسط سوات و رأي گيري از طريق ترساندن ارتشيان و كارمندان دولت و اعلام ديرهنگام نتيجه انتخابات– همان مشروعيتي را كه جريان حكيم مي توانست كسب كند، عملاً از او سلب كرده، چون حالا نتيجه انتخابات كلاً زير سوال مي رود.
راهكارهاي رژيم ايران پس از شوك و بحراني كه از اعلان سريع نتايج تقلبي انتخابات در سال 1388 در ايران داشت، موجب شد تا در عراق با اعلام تدريجي و دير هنگام انتخابات، جوّي كه در دوران انتخابات ايجاد مي شود، آرام بگيرد و يك ماه بعد كه آب ها از آسياب افتاد، اعلام نتايج دور از انتظار براي مردم، موجب نشود تا معترضان به خيابان بريزند. اين نيز خود گواهي ديگر مبني بر اراده اي پشت تقلب انتخاباتي در عراق است. از سويي ديگر، جريانان هاي عراقي مخالف دولت مالكي و دخالت ايران در عراق بسيار ضعيف و منفعل عمل كرده و مي كنند يا حتي اساساً كاري نمي كنند و تو گويي منتظر يك معجره نشسته اند تا دولتي كه از آن جز دروغ و تقلب و باندبازي چيزي نديده اند، ناگهان به صراط مستقيم برگردد و نتايج انتخابات بدون دخل و تصرف اعلام شود! با اولين نشانه هاي تقلب در انتخابات بايد طرفدارانشان به خيابان مي ريختند، اما حالا وقتي حاميان شان مي بينند كه سياستمداران شان تا اين حد منفعل و ناتوان هستند كه حتي يك اعتراض خياباني نمي توانند راه بياندازند، چطور فردا مي خواهند مملكت را اداره كنند و حكومت را از دست رژيمي پس بگيرند كه مزدوران امنيتي شان در تمام اركان حكومتي نفوذ كرده اند؟
برخلاف سياستمداران اپوزيسيون عراقي، قيام كنندگان عراقي در روزهاي جمعه و همين طور عشاير عراقي كاملاً هوشيار نشان دادند و به قيام و مبارزات شان ادامه مي دهند. عشاير تاكنون بسيار بيش از انتظار ظاهر شدند و با حمله به پادگان ها و مراكز نظامي، پيروزي هاي چشمگيري بدست آوردند و عملاً دست مالكي را از بخش هايي از عراق كوتاه نموده اند. همين حملات به مراكز نظامي بايد تداوم يابد و حمله به مراكز امنيتي رژيم نيز بدان افزوده شود. تلفات مراكز امنيتي بسيار بيشتر از مراكز نظامي خواهد بود، چون از سلاح هايي چون ارتش برخوردار نيستند و درضمن، مزدوران حقيقي رژيم اند، اما همچنان كه ديديد، بسيار از نظاميان از دولت مالكي ناراضي هستند و برخي از آنان فرار مي كنند و برخي به شما مي پيوندند. تنها براي حمله به مراكز امنيتي باز تأكيد مي كنم كه نبايد بمب گذاري در بيرون از ساختمان و جايي كه ارباب رجوع و عابران هستند، صورت گيرد و بايد دقيقاً معطوف تنها به مزدوران اين سازمان ها باشد و گرنه عمليات انجام نشود. شناسايي مكفي و از قبل براي موفقيت در حمله به اين مراكز بسيار مهم است.