تحليلي از وقايع خاورميانه؛ خاورميانه به سوي برد ملت ها

0
124

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

تحولات خاورميانه پس از خيزش ملت هاي منطقه و بعد از بدگماني هاي اوليه، حالا در برخي از نقاط خوب و در بسياري از نقاط عالي پيش مي رود؛ از انقلاب تا اصلاحات و با سرعتي كم يا زياد.

 

مصر اميد ملل عرب

پيروزي ما در مصر يك پيروزي بزرگ و شاه كليد پيروزي هاي ديگر در منطقه بود. چرا؟ نخست به اين سبب كه مصر به سوريه و حتي يمن بدل نشد، دوم اين كه انقلاب دزدهاي اخواني نه تنها از قدرت به زير كشيده شدند كه تشكيلات شان در اكثر مناطق خاورميانه كه حضوري محسوس داشتند، فرو ريخت و ساقط شد. شكست انقلاب دزدهاي مذهبي در مصر، انقلاب دزدهاي ديگري را كه با نقاب دين و اسلام درصدد تشكيل يك فاشيست ديني به سبك ايران بودند، نااميد كرد. مهمتر از همه، نقشه موساد و لابي اسرائيل در آمريكا را كه در بهار عربي به خاطر خلاء قدرتي كه ايجاد شده بود درصدد بودند تا نيروهاي اسلام گراي خودشان به قدرت برسند، ناكام گذاشتيم و نقشه “اتحاد جماهير بربريت اسلامي شان” را نه تنها خنثي ساختيم كه به كابوسي براي شان تبديل كرديم و آن در سطح دولت ها موجب شد نه تنها كشورهاي منطقه به سوي تحجر و پسرفت با نقاب اسلام فرو نروند و به سوي جامعه اي مترقي و مدرن سوق يابند كه حتي دولت آمريكا و استراتژيست هاي آن با تغيير موضعي كاملاً عكس گذشته، از استراتژي يافتن متحدان اسلام گراي معتدل در خاورميانه چرخش كردند و براي اولين بار پس از طرح و در حقيقت توطئه “كمربند سبز اسلامي”، به سوي تقويت گروه هاي سكولار و غيرمذهبي و نهادهاي جامعه مدني خاورميانه سوق يافتند؛ به عبارتي، ورق را به طور كلي برگردانديم. اين ها تنها بخش بزرگي از كليات تغييرات در روند تحولات در خاورميانه است كه تحولات مصر، نقطه عطف آن بود.

در مصر نيز دستاوردها قابل ملاحظه است و جداي از برخي سخت گيري ها امنيتي و اقدامات قهري غيرضروري توسط نيروهاي امنيتي مصر، روند رو به بهبود است و از محبوبيت ژنرال سيسي در ميان مصريان پيداست كه اين اقدامات تا چه حد برخاسته از خواست هاي مردم مصر و به ويژه اكثريت خاموش شان بوده و هست كه در دوران حكومت اخواني ها نااميد شده و كنار كشيده بودند، اما اينك دوباره به صحنه آمده اند. روح قانون اساسي مصر از اساس تغيير كرده و از قانوني براي اسلام گرايان به قانوني براي همه مصريان بدل شده است (همان گونه كه در مدينة النبي نيز بود). بند بند آن نيز بسيار مترقي و در جهت منافع مردم و اقليت هاست و مي تواند الگويي مناسب براي ساير ملل منطقه شود. اما بندهايي از آن قابل تأمل است و جاي نقد دارد. حداقل دو بند را غيرضروري يافتم كه مي تواند براي دولت آينده و ارتش مصر مشكل ساز شوند. نخست دادگاه نظامي براي برخي از غيرنظاميان كه به ارتشيان آسيب هاي فيزيكي و غيره مي رسانند. اين بند نه تنها در جهت منافع ارتشيان مصر نيست، بلكه به ضررشان است. ارتش مصر از معدود ارتش هاي خوش نام منطقه است و بخش بزرگي از محبوبيت اش را حتي در دوره انتقالي از مبارك به انتخابات رياست جمهوري ديدم كه بي طرفي اتخاذ كرد و برخلاف نيروهاي امنيتي مصر كه مقابل مردم ايستادند، مقابل مردم نايستاد. اما اين بند اخير مي تواند آنان را در مقابل مردم قرار دهد. هيچ ضرورتي نيز براي آن وجود ندارد و هر كسي كه به ديگري و از جمله نيروهاي ارتشي آسيبي برساند، در همان دادگاه هاي غيرنظامي نيز محكوم خواهد شد و در آن صورت ارتش، نه قاضي كه قرباني ارزيابي خواهد شد، ولي بر اساس قانون جديد، ارتش قاضي اي ارزيابي مي شود كه بي طرف نيست و خودش به نفع خودش رأي داده است! بند ديگر به واژه “شريعت اسلام” در قانون جديد برمي گردد كه به نظر مي رسد براي تأمين نظر اسلام گرايان سلفي و دانشگاه الأزهر گنجانده شده است. گرچه همان واژه همچون دوران مبارك در قانون اساسي هست كه با گذاشتن همان واژه در زمان بودن اسلام گرايان در قدرت متفاوت است، اما در آينده مي تواند مشكل ساز شود، مگر اين كه معناي كلماتي كه برگزيده ايد و تبعات اش را متوجه نباشيد. وقتي منبع قانون را شريعت اسلام گذاشته ايد، يعني اخواني ها كه امروز بيت المال را مال خود ساخته اند و فرقي بين كمك هاي ديگران (مردم و دولت هاي عربي) به دولت مصر با كمك به اخواني ها –همچون بسياري از اسلام گرايان، نمي بينند و آن ها در واقع دزدي از بيت المال است، بر اساس شريعت اسلام بايد همان چهار انگشتي را كه اينك به نشانه اعتراض شان نشان مي دهند، قطع كرد؟! (يكبار نرويد انگشتان شان را قطع كنيد و اين مثال ها را براي اسلام گرايان و سايرين مي زنم تا بدانند كه دارند به پيشواز چه منطقي مي روند) بعد از ميان دولت هاي آتي كه بر سر كار آمدند، چه بسا تمايل يا نزديكي به برخي از اخواني ها داشتند، متقابلاً با استناد به شريعت اسلام مي توانند، به عنوان قصاص، انگشتان كساني را كه اينك بر سر قدرت و در مقام قضاوت هستند، قطع كنند؟! اين ها تازه مربوط به شريعت اسلامي هزار و چهارصد سال پيش است و مواردي در شريعت امروز هست كه جزو شريعت اسلام آن زمان نبوده، بلكه توسط فقهاي يهودي كه تظاهر به گرويدن به اسلام مي كردند، وارد دين اسلام شده و دقيقاً خلاف شان را در قرآن به روشني مي بينيم كه به عنوان “احكام دوران جاهليت” از آن ها تقبيح مي شود، اما امروزه به غلط به عنوان شريعت اسلامي شناخته مي شود؛ مثل حكم سنگسار. يعني منبع قوانين تان قرار است، اين ها باشد؟

از ديگر سوي، دولت موقت مصر تصويري روشن از پيامدهاي تصميمات اش ندارد و اين موجب شده كه بسياري از تصميمات جديدي را كه براي رفع يك مشكل مي گيرد، به مشكلي جديد براي خودش بدل مي شود. مثلاً همين قانون محدوديت تظاهرات و اعتراضات. آيا از شروع بهار عربي كسي در مصر مجوز كرده بود كه دو دولت سرنگون شده كه حالا با تصويب چنين قانوني مي خواهيد جلوي اش را بگيريد؟ با اين كارتان نه تنها تظاهرات قطع نشده و نمي شود، تنها بر شمار مخالفين تان افزوده مي گردد و تا قبل از اين قانون كه اندك پيروان اخواني تظاهرات مي كردند، اينك مخالفان ديگري نيز بدان ها افزوده شده اند. دارم به شما هشدار مي دهم، اگر همين گونه ادامه دهيد، همين مشروعيتي نيز كه برايتان مانده، از دست مي دهيد! به جاي دهن به دهن شدن با گزارشات نقض حقوق بشر و شهروندي در مصر نيز اعلام كنيد كه صحت و سقم اش را بررسي مي كنيد و جلساتي نيز با اين فعالان مدني از نقاط مختلف دنيا داشته باشيد. فراموش نكنيد، قرار نيست كه به گذشته برگرديد، بلكه مصري جديد را مي خواهيد پديدار سازيد، از اين سبب انتظار امنيتي به شكل يك جامعه پليسي را نداشته باشيد، بلكه امنيتي در جامعه دموكرات را مدنظر داشته باشيد كه همواره اعتراضات و تظاهرات در آن ساري و جاري است و لزوماً حكومت سرنگون نمي شود.

باري، ارتش مصر در ارتباط تنگاتنگ اش با آمريكا مي ماند و نه با هيچ كشوري، پيمان دفاعي جديد امضاء مي كند و نه از هيچ كشور ديگري سلاح مي خرد. آنچه مصر را از تجاوزات اسرائيل به دور داشته، نه سلاح هايتان كه پيمان استراتژيك تان با آمريكاست و وزارت خارجه دولت موقت از هر گونه شيطنت در اين زمينه پرهيز كند. مقامات آمريكايي در صورتي كه احساس كنند، رابطه استرتژيك شان با مصر دارد بر هم مي خورد، داد و فرياد نمي كنند، فقط يك دفعه چشم باز مي كنيد و مي بينيد زير پايتان خالي شده و سقوط كرديد؛ درست مثل شاه ايران. پس از هر گونه اقدامي كه عواقب آن را نمي دانيد و مسئوليت اش را نمي توانيد بپذيريد، پرهيز كنيد.

تونسيان مدني پيش روند

النهضة تونس تاكنون گفتگوهاي ملي را خيلي خوب پيش برده و با مخالفان نيز با مدارا رفتار كرده كه اميدوارم منش شان الگويي براي تمامي كشورهاي عربي، به خصوص كشورهايي باشد كه بهار عربي در آن ها پيروز شده است. حتي براي يك دولت تكنوكرات نيز با مخالفان به توافق رسيدند، اما هر بار پس از توافق، مدتي بعد آن اعمال نشد و به نظر مي رسد كه آنان در مشاوره با ساير اسلام گرايان منطقه متأسفانه تغيير نظر مي دهند. آن هم سران كشورهايي در منطقه كه خود سردرگم اند و كارهاي شان تاكنون از حد شعار و تبليغات فراتر نرفته اند، چگونه براي تونسيان تعيين تكليف مي كنند! اميدوارم كه رهبران النهضه تونس كاري نكنند كه تنها دولت اسلام گراي موفق پس از بهار عربي به سرنوشت اخواني ها دچار شود! چون با تشكيل دولت انتقالي، هم در عرصه سياسي تونس خواهيد ماند و هم در انتخابات بعدي فرصت خواهيد داشت تا به شكلي چرخشي قدرت را در دست گيريد. به هر روي، با اين بحران اقتصادي، بدون دولت تكنوكرات از پس اش برنمي آييد و تنها بر مشكلات مردم مي افزاييد و از ميزان محبوبيت تان مي كاهيد. اپوزيسيون تونس نيز در مذاكرات انعطاف متقابل نشان دهند و انتظار نداشته باشند تا تمام خواسته هاي شان بر كرسي نشيند.

سوريه از صلح تا جنگ

از آغاز بهار عربي كه سوريه دستخوش اعتراضات و تظاهرات قرار داشت، تا سركوب بي رحمانه مردم و كشتار و ويراني سوريه توسط رژيم اسد متأسفانه زمان زيادي گذشته كه جنگ داخلي آنجا هنوز پايان نيافته است و سوريه نويد بخش ملل ديگر منطقه شد و قيام ها را در عراق نيز برانگيخت. بر كسي پوشيده نيست كه مزدوران سوري اسد اينك ته كشيده اند و مزدوران همپيمان اش به جاي او مي جنگند و تروريست هاي القاعده نيز از هر جاي جهان به سوي سوريه تاخته اند. اما با تصميمات حساب شده در سوريه، جنگ دولت با مردم اش را در سوريه به جنگ رژيم بعث سوريه و حاميان اش از يك سوي با اسلام گرايان تندروي القاعده و تروريست ها از سوي ديگر كشانديم و از آن زمان تلفات انساني بسيار كاهش يافت. حالا در سوريه چند سناريو پيش روست. سناريوي نخست مذاكرات زنو 2 به نتيجه برسد و اسد و نزديكان اش از قدرت كنار روند و دولتي توافقي بر سر كار آيد. اين كم هزينه ترين راه حل است كه اميد به تحقق اش نيز كم است و خشك مغزي هاي موجود در نزد اسد و حاميان اش چنين دورنمايي را نشان نمي دهد. سناريوي دوم، نرسيدن به توافق پيرامون دولت انتقالي و اعلام آتش بس توسط دولت موقت ائتلاف سوريه و رژيم اسد و دادن خدمات به مردم سوريه در مناطقي كه قدرت دارند. البته القاعده اي ها به جنگ با اسد ادامه خواهند داد و اسد نيز مايل است كه با وجهه اي ضد تروريستي در انظار جهانيان جلوه كند. سناريوي سوم، عدم ترك قدرت توسط اسد و تداوم جنگ كه آن با گسترش بحران انساني در سوريه، مي تواند منتهي به حمله نظامي آمريكا شود. در همه سناريوها بايد از تلفات بيشتر غيرنظاميان جلوگيري كرد و درگيري ها را از مردم و مناطق مسكوني و تا جاي ممكن شهرها به دور ساخت. قبل از كنفرانس ژنو نيز برادران اسد و اطرافيانشان توسط كميسارياي عالي حقوق بشر ملل متحد به عنوان جنايتكار جنگي معرفي شدند كه تأكيدي ديگر بر اين نكته است كه آنان در سوريه آينده نقشي نخواهند داشت.

تشكيل اقليم كردستان سوريه

كردها و فلسطينيان از مظلوم ترين ملل منطقه هستند كه با وجود برخورداري از تاريخي كهن، و حتي سال ها مبارزه خونين تا همين چندي پيش داراي كشور يا دولتي از خود نبودند. كردهاي سوريه توانستند طي جنگ ويرانگر سوريه، براي كسب حقوق شان با روش هاي مدبرانه، مناطق كردنشين را از درگيري ها دور نگه دارند تا به همراه تشكيل دولت موقت ائتلاف سوريه، دولت خودمختارشان را در كردستان سوريه و در چهارچوب ارضي كشور سوريه اعلام كنند و برنامه اي براي برگزاري انتخابات را جهت تشكيل مجلس محلي و دولت اقليم كردستان سوريه در دستور كار بگذارند. اين در حالي بود كه كردهاي سوريه تا پيش از بهار عربي حتي شناسنامه نيز نمي توانستند دريافت كنند كه پيداست بدون آن تقريباً از تمام حقوق شهروندي محروم بودند. آنان با تشكيل ارتشي محلي نيز توانستند به تجاوزات تروريست هاي وابسته به القاعده كه به مناطق كردنشين تعدي كرده بودند، پاسخ گويند و ايشان را عقب برانند و اميد مي رود تا به همراه دولت موقت ائتلاف سوريه، با استخراج و بهره مندي از منابع نفت و گاز شرق سوريه –كه اينك كاملاً از دست رژيم اسد خارج شده، در راه توسعه و آباداني مناطق تحت سيطره گام هاي بزرگي بردارند؛ همچنان كه قراردادهاي نفتي و گازي كردستان عراق با تركيه دورنمايي روشن از بهبود وضع كردها را در آينده نويد مي دهد. دولتمردان ترك نيز گام هايي براي نزديكي كردها و ترك هاي كشور تركيه برداشته اند كه اميد است در راه رفع تبعيض، گام هاي بزرگ ديگري نيز برداشته شود. درضمن، كردهاي سوريه در مذاكرات ژنو 2 بايد در قالب هيئتي مستقل در كنار هيئت ائتلاف سوريه شركت كند، نه ادغام شده در آن ها. شوراي موقت و ساختار مدنظرشان را مطالعه كرده و روندي دموكراتيك يافتم كه تنها بايد اجرايي شود. آن شامل همه طيف هاي اقليم كردستان سوريه و اقليت هاي آشوري، تركمن، اعراب و ساير اقليت ها مي شود. تنها بايد احزابي كه تاكنون بدان نپيوسته اند، به آن بپيوندند.

تشكيل كشور مستقل فلسطين به پايتختي قدس شرقي

پس از سال ها مبارزه، حالا فلسطينيان داراي كشوري از خود به پايتختي قدس شرقي و بر اساس مرزهاي پيش از 1967 شدند كه با تصويب سازمان ملل رسميت يافت و تشكيلات خودگردان نيز به دولت فلسطين ارتقا، يافت، آن هم بدون جنگ و بدون اين كه حتي يك قطره خون از دماغ كسي بريزد! خوابيم يا بيدار؟! اما آن صحت داشت و با شكست بن بست مذاكرات صلح و آزادي زندانيان فلسطيني تكميل تر شد و با عقب نشيني اسرائيل از اراضي اشغالي فلسطين كامل تر نيز مي شود. گرچه به همه پرسي گذاري هر نوع توافق بين دولت اسرائيل با دولت فلسطين، شرايط را براي رسيدن به موافقت نامه صلح دشوارتر مي كند، اما تأكيدي است بر آن كه براي هر صلح واقعي و پايداري، مهمتر از دولت ها، اين ملت ها هستند كه بايد عزم اش را جزم كرده باشند و گرنه عملي نخواهد شد.

بازي درست عربستان

نقش عربستان در وقايع پيش روي بسيار مهم است و عربستان بايد به نقش هاي مسئولانه برگردد، نه تصميمات ناپخته و عجولانه. بايد مقامات عربستان و همين طور مقامات كشورهاي عربي در ديدار با بندر بن سلطان، او را از گسترش درگيري هاي سوريه به كشورهاي ديگر بشدت پرهيز دهند و برايش روشن سازند كه ويراني كشورهاي منطقه، يكي از نقشه هاي بدخواهان است و او بدون اين كه بداند دارد در نقشه شان بازي مي خورد. هر رزمنده اي كه در ديگر جاها جمع كرده –به جز القاعده اي ها، به سوريه منتقل كند و تا پيش از مذاكرات ژنو 2 نقشه هايش را در سوريه عملياتي كند. احتمال اين كه در عراق نيز درگيري ها به سوي جنگي داخلي همچون سوريه كشيده شود، زياد است و رژيم ايران چون بزي گر شده كه به هر كشور يا جرياني كه نزديك مي شود و مشاوره مي دهد و همكاري مي كند، بدبخت اش مي كند. از سوريه و عراق گرفته تا حزب الله لبنان، شبه نظاميان عراقي و شيعيان بحرين كه جملگي شان پس از بهار عربي وضع شان بهتر كه نشده هيچ، خانه خراب شدند. در صورتي كه بندر بن سلطان به اين استراتژي روي آورد، به نفع همگان است، و گرنه پادشاه عربستان بايد تغييرش دهد. مقامات عربستان كه در بهار عربي انتظار حمايتي را كه از آمريكا داشتند، دريافت نكردند، ناشي از نوعي كج فهمي است. تفاوت بزرگ سياست پراگماتيك آمريكا با تمام ابرقدرت هاي گذشته جهان آن است كه رو به آينده دارد و تنها طرفدار حفط وضع موجود نيست و اين استراتژي بهبود مداوم نه تنها به ضررتان نيست كه به نفع دولت ها و به خصوص ملت هاست و چون روسيه و چين به هر قيمتي از دولت هاي متحدش حمايت نمي كند و نمي گذارد تا چون ليبي و سوريه جوي خون راه بيافتد كه همه بازنده شوند و سعي مي كند ابتدا با چند جابجايي مشكل را حل كند و اگر نارضايتي مردمي برطرف نشد، با تغييراتي بيشتر. آمريكا از زماني كه تشكيل شده، اين روش اش بوده و محدود به بهار عربي نيز نيست. به همين سبب، پيش از شروع هر نوع قيامي براي حفظ رژيم هاي متحدش در مقاطع مختلف بدان ها توصيه اصلاحات و بهبود وضعيت حقوق بشرشان مي كند، كه اگر چون زمان بوش، توصيه اصلاحات توسط اعراب جدي گرفته نشود، با بهار عربي غافلگير مي شوند. بنابراين، نبايد برخي از كاستي ها و اشتباهات خود را به گردن ديگران بياندازيم. نه برخورداري از هيچ بمب اتمي به عربستان و ساير كشورهاي عربي، كمكي در رفع تهديدها مي كند و نه تضميني بر ماندن بر سر قدرت مي دهد. عربستان حتي اگر همچون ايران صاحب بمب اتمي نيز شود، چه بسا بمب ها در كشورشان مورد هدف قرار گيرند و همانجا نابود شوند! آيا سلاح هايي كه كويت از خارج خريد توانست مانع از اشغال كشورش بدست رژيم بعث عراق شود؟ حتي 72 ساعت نيز نتوانست مقابل ارتش عراق مقاومت كند و پيمان استراتژيك كويت با آمريكا موجب آزادسازي اش شد. اينك و از اين پس نيز چون گذشته، پيمان استراتژيك كشورهاي حوزه خليج فارس با آمريكاست كه شما را مقابل تهديد كشورهاي ياغي حفظ مي كند و ايجاد بازدارندگي مي كند، نه هيچ سلاحي ديگر و نه اتخاذ مواضع غيرمسئولانه يا حتي افراطي. در ميان اين همه حاكمان منطقه كه در نيم قرن اخير عوض شدند، اما حاكمان عربستان همچنان باقي ماندند، و يكي از دلايلش اتخاد مواضع غيرافراطي و اصطلاحاً “گم نكردن خود” توسط حاكمان عربستان بود و اگر تداوم يابد به نفع خودتان است. اگر اصلاحات را نيز جدي و گام به گام در دستور كار بگذاريد، هيچ مشكلي پيش نمي آيد و خود را مقابل امواج اعتراضات مردمي آينده واكسينه و مصون مي سازيد. همان گونه كه توسعه و زندگي آرام و مرفه اي را براي مردم خود خواستيد، مراعات حقوق انساني عرب ها را نيز بايد برايشان بخواهيد؛ و اين از ويژگي هاي يك دولتمرد مردم دار و مردم دوست است. سپر دفاعي خليج را نيز هر چه زودتر تكميل كنيد كه شما را از بسياري سوانح احتمالي مصون سازد.

ساير كشورهاي عربي

در اغلب كشورهاي خاورميانه و شايد به جز يكي دو كشور، ملت ها و دولت ها، جملگي تغييرات و اصلاحاتي را در دستور كار گذاشته اند و به جاي رجعت به 1400 سال پيش، به سوي جامعه پيشرفته و مترقي فردا حركت مي كنند كه حقوق اقوام و اقليت هاي شان را بيش از پيش مراعات كنند و اين ها جملگي پيروزي بزرگي است؛ گرچه بدون هزينه نبوده است و ميزان اش از كشوري به كشوري ديگر فرق مي كند.    

مقاله قبلیگزارش نقض حقوق دراویش ایران در ۱۰۰ روز نخست فعالیت دولت تدبیر و امید
مقاله بعدییک نماینده مجلس آمریکا خواستار بمباران گسترده اتمی جمهوری اسلامی شد
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکتر کاوه‌ احمدی‌ علی‌آبادی‌ تاکنون تحصیلات دانشگاهی را در مقطع دکترای جامعه شناسی (Ph.D) با عنوان دانشجوی ممتاز از تگزاس و مقطع فوق‌ دکترای‌ (Post Doctoral of Philosophy) فلسفه‌ علم‌ به همراه گواهی "ارزیابی کمال" از دانشگاه‌ آبردین‌ (Aberdeen) در داکوتای‌ جنوبی‌ آمریکا به پایان رسانده و و اینک عضو هیئت علمی (ACADEMIC BOARD) دانشگاه آبردین (ABERDEEN) با رتبه پروفسوری (PROFESSORSHIP) است. ایشان موفق به دریافت درجه دانشمندی (scientist) در رشته فلسفه علم با رساله "روش شناسی علم و فلسفه" و انتخاب به عنوان دانشمند برجسته (Distinguished scientist) سال 2008 از طرف دانشگاه آبردین شدند. دارای 14 عنوان کتاب چاپ شده، 6 عنوان در نوبت چاپ، بیش از 45 پژوهش و مقاله علمی از کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی و فراتر از 120 عنوان مقاله در نشریات کثیرالانتشار بوده و دارای 11 جایزه و لوح تقدیر و سپاس از جشنواره ها و مراکز علمی و آکادمی مختلف است. در حال حاضر ایشان عضو جامعه شناسان بدون مرز (Sociologists without borders (ss هستند.