یکی از انواع تخصص های حرفه ای در جهان، موضوع ” مدیریت ” می باشد. با آنکه این مورد امر جدیدی نیست؛ اما در گذشته به صورت آکادمیک به آن نمی پرداختند. اکنون مدیران کارآمد و مدبر، تحصیل کرده دانشگاه هستند؛ و فنون مدیریت صحیح را، در محل تحت مدیریت خویش مورد استفاده قرار می دهند.
مدیریت انواع گوناگونی دارد، دو نوع مهم آن ” مدیریت استوانه ای ” و ” مدیریت هرمی ” هستند. در نوع اول، سازمانی که مدیریت آن به صورت استوانه ای می باشد؛ اگر بخشهای مختلف یک مؤسسه اداری را، به طور مثال طبقه های روی هم قرار گرفته شده یک استوانه فرضی تلقی کنیم؟ در هر طبقه مسؤل مستقیم آن بخش، خودش مدیر مسؤل اموری است که به آن قسمت از آن سازمان اداری وابسته است. اما این وابستگی، فقط به صورت زیر مجموعه بودن آن تشکیلات است؛ و مدیریت آن قسمت، را خودش که مسؤل همه اموری است که در آنجا به انجام می رسند بر عهده دارد.
ولی نوع دوم آن، ” مدیریت هرمی ” کاملا با نوع اول متفاوت است؛ به این معنا که همه تصمیم گیری های مربوط به آن تشکیلات، توسط مدیری به انجام می رسند؛ که در بالاترین نقطه آن مؤسسه قرار دارد. به گونه یک شکل هرمی هندسی ، هر چه که در پایه و دامنه هرم رخ بدهد؛ از پائین تا بالا، همه شان باید زیر نظر رأس هرم باشند. در غیر این صورت، چنانچه مدیر بخش خاصی از یک سازمان اداری، خودش به تنهائی اقدام به کاری بکند؛ به هیچ توفیقی در رابطه با کارهای انجام شده دست نمی یابد. چون آنهائی که از نتیجه کارهای انجام شده در قسمتهای مختلف آن تشکیلات با خبر می شوند؛ به ویژه اگر کار مورد نظر به بخش آنها مربوط باشد؛ تا دستور کتبی و مجوز رسمی رأس هرم را نبینند؛ کوچکترین همکاری با آن مدیر داخلی یک بخش از آن سازمان نمی کنند!
چنانچه کنش های اخلاقی و رفتاری و کرداری مدیر نشسته در رأس هرم، مورد پذیرش دیگران نباشد؛ آنها می توانند وی را از کار و مسؤلیتی که دارد حذف نمایند. اما این کار مستلزم در دست داشتن دلائل کافی، و صحیح بودن دیدگاه ایشان نسبت به عملکردهای مدیر مربوطه، و نیز مراجعه به مقامات بالاتر که از رأس هرم قدرت بیشتری داشته باشند است!
کسانی که دلیل کافی و محکمه پسند دست شان نیست؛ و یا می دانند که مدیریت کل مؤسسه شان، که مورد قبول ایشان واقع نشده؛ به مقامات بالا دست خودش باج می دهد؛ تا بتواند بیشتر در این پست و مقام باقی بماند. مراجعه به مافوق او و ارائه دادن دلیل و برهان را به کناری می گذارند؛ و با شیوه ی دیگری هدف خویش را عملی می کنند!
یکی از این شیوه ها، ایجاد خلل در بنیان و پایه هرم اداری آن تشکیلات است. به این معنا که با مخدوش نمودن کارهائی که در بخشهای پائین تر به انجام می رسند؛ که به ترتیب به طبقه های بالاتر بروند؛ تا سرانجام به دست رئیس کل برسند؛ و جناب مدیر کل اعظم هم تصمیم نهائی در آن رابطه را بگیرد؛ آنقدر همه چیز به هم ریخته و مغشوش باشد؛ که مدیریت مستقر در رأس هرم، به هیچوجه از عهده آن برنیاید. چند بار که این کار( مخدوش نمودن اوضاع از پائین هرم ) تکرار بشود؛ به خاطر تضعیف شدنهای مکرر بدنه هرم، استواری پیشین آن به مرور از میان می رود؛ و اگر امری موجب یک لرزش سبک در پایه و بدنه هرم گردد؛ هر چه که در آن بالا باشد، در اثر تکانهای ایجاد شده در پایه اش، نیرو و مقاومت اش را از دست می دهد و سقوط می کند!
وقتی که خامنه ای جلاد و قدرت پرست، در رأس هرم کریه المنظر جمهوری واپسگرای اسلامی قرار گرفته است؛ نباید در این انتظار باشیم، که به خودی خود از آن بالا سقوط بکند و بر روی زمین ذلت و بی اعتباری سرنگون گردد و از قدرت بیفتد. بنابراین ناگزیریم که پایه ها و پیرامون و بدنه ی این هرم منحوس را، به هر طریقی که برایمان میسر باشد بلرزانیم؛ تا سایه شوم و منفور حکومت تازیان بر مملکت و ملت مان را از سرشان کم بکنیم!
برای تحقق بخشیدن به این آرمان بزرگ، تردیدی وجود ندارد که یک نیروی بسیار قوی، از اطراف و از خارج این هرم ننگین، آن را بلرزاند و موجب سقوط رأس آن گردد. تا پایه و بدنه متزلزل آن نیز به خودی خود منهدم و واژگون شوند. به طور حتم و یقین، این نیروی بسیار قوی و کارآمد را، درون همت والای مردم به تنگ آمده از این مدیریت نا سالم و ستمگر سراغ داریم؛ که اگر تکان کوچکی به خودشان بدهند؟ ظرف مدت کوتاهی، کلیت هرم منحوس حکومت اشغالگر اسلامی را، از حیطه اختیار و انتفاع ساقط نموده؛ و آن را به حضیض ذلت و خواری می افکنند!
این امر، پیچیدن یک نسخه برای مردم در بند درون مرزهای میهن مان نیست. این یک حرکت سنجیده ای است؛ که می توان با استفاده از تز ” نافرمانی های مدنی ” به آن پرداخت. به هیچ کجای عالم بر نخواهد خورد؛ اگر این مردم یک روز از سوار شدن بر اتوبوسها و ترامواها و متروهای درون شهری، و تاکسی های شهرهای خودشان خودداری بکنند. هیچ اتفاق سوئی روی نخواهد داد، اگر این مردم، یک هفته از خریدن چند قلم از خوراکی هائی که نیاز دارند دوری نمایند( حتی اگر دچار ضعف جسمانی هم بشوند؛ چون در حال طی نمودن مسیری یاری دهنده، برای ساقط نمودن اهریمن از قدرت شیطانی او هستند؛ باید که پیه برخی از ناملایمات را بر تن خویش بمالند.)!
کافی است که یک هفته آموزگاران و دبیران مدارس کشور، استادان دانشگاه ها و سایر مراکز علمی ایران، از حضور در کلاسهای درس شان خودداری بکنند؛ آنوقت مردمی که برای آینده فرزندان خویش نگران هستند؛ رانندگان تاکسی هائی که رنج چند روز بدون مسافر ماندن را تحمل می کنند؛ کاسب هائی که اجناس شان روی دست ایشان می ماند و کسی آنها را نمی خرد؛ اداراتی که کارمندان آنجا به دلیل استفاده نکردن از اتوبوس و تاکسی و …، نمی توانند در محل کارشان حاضر باشند؛ و صدها نمونه دیگر از این قبیل، لرزه های متناوبی هستند، که تمام اندام این هرم ننگین را، از پایه تا رأس آن را، دچار زلزله و پس لرزه های ” نافرمانی های مدنی ” ، که مردم بدان برخاسته اند می کند!
آنگاه خواهیم دید، که خامنه ای متجاوز به حقوق ایرانیان، با تمام توان خود و نوکران و مزدوران حکومتی و دولتی، کوچکترین نیروئی جهت مقابله با پدیده غیر طبیعی این زلزله کشنده را، نخواهند داشت؛ و در برابر خواست منطقی مردم، هیچ کاری از دست شان بر نخواهد آمد که انجام بدهند!
فاصله میان آرزو و به دست آوردن آن، فقط یک گام است. اگر بخواهیم که به دست اش بیاوریم؟!
خزان 2572 آریائی هلند
محترم مومنی روحی